گفتگویی در مورد طردشدگی
۴ دقیقه
در مورد طرد شدگی گفتگویی با خانم ریما میناسیان داشتیم که در این قسمت از نظرتان خواهد گذشت
۱- طردشدگی چه معنایی دارد و شخص طرد شده دارای چه احساس و روحیهای است؟
طردشدگی یکی از احساساتی است که میتواند از همان ماههای اول زندگی در شخص ایجاد شود. طردشدگی یعنی عدم پذیرفته شدن، عدم دوست داشته شدن و یا خواسته نشدن است. یک نوزاد از همان روزهای اول زندگی از طریق رفتارهای والدین حس پذیرفته شدن و یا نشدن را میکند. والدین با نشان دادن محبت چه در زبان و چه در عمل، با بغل کردن آنها، و توجه به احتیاجاتشان و همینطور در سنین بالاتر، با گذراندن وقت با بچهها، گوش دادن به آنها و امثال این موارد میتوانند احساس امنیت و پذیرفته شدن را به فرزندانشان منتقل کنند.
افرادی که با احساس طردشدگی بزرگ میشوند معمولاً کسانی هستند که نمیتوانند خیلی راحت به دیگران اعتماد کنند. چنین افرادی خودشان را بیکفایت، تنها و بیارزش میبینند. اعتماد به نفس پائینی دارند و به خودشان با نظر تحقیرآمیز نگاه میکنند و تجسمی که از خودشان دارند این است که «من قابل دوست داشته شدن نیستم». چنین اشخاصی معمولاً افراد تنهایی هستند.
این طرد شدگی در سنین بالا هم میتواند اتفاق بیافتد. به عنوان مثال بین زن و شوهرها، والدینی که احساس میکنند دیگر مورد احتیاج فرزندانشان نیستند و امثال این موارد.
۲- در رابطه با کنترل والدین بر فرزندانشان چه فکر میکنید؟
پیش رفتن به طرف استقلال یکی از جنبههای مهم دوره نوجوانی است و الگوهای رفتاری والدین نقش بسیار مهمی در این بخش از زندگی فرزندان دارد. نوجوانانی که در این دوره از زندگی با موفقیت پیش میروند و به حد منطقی از والدینشان جدا میشوند و استقلال پیدا میکنند، معمولاً با همسالانشان رابطه معقولی دارند و در داشتن هویت و شغل آینده کمتر به مشکل برمیخورند.
معمولاً در روانشناسی والدین را به سه گروه تقسیم میکنند. والدینی که قاطع هستند ولی در ضمن آزادی عمل و فکر کردن را به بچههایشان میدهند. گروه دوم، والدینی که بیش از حد سختگیر هستند و بچههایشان را دائماً تحت کنترل شدید دارند. و گروه سوم، والدینی که سهلگیر هستند و آزادی بیش از حد به فرزندانشان میدهند.
بر اساس بررسیهایی که شده بچههای والدینی که قاطع هستند بیشتر در حالت اعتدال قرار دارند و از اعتماد به نفس، استقلال و احساس مسئولیت برخوردارند و مهر و محبت را تجربه کردهاند.
نوجوانانی که والدین سختگیر دارند معمولاً از اقتدار غیر منطقی که حکمفرماست ناراحتند و احساس طرد شدگی و خشم در آنها ایجاد میشود و در بعضی موارد هم به افسردگی میرسد. والدینی که اطاعت بیچون و چرا از فرزندانشان میخواهند میتوانند با سختگیریهایشان مشکل را سرکوب کنند ولی نمیتوانند آن را از بین ببرند و همین باعث ایجاد خشم و تنفر میشود. این نوجوانان کمتر متکی به خودشان هستند و نمیتوانند به تنهایی کاری بکنند. اعتماد به نفس کمتر، استقلال و خلاقیت کمتری دارند و رشد ذهنی و اخلاقی کمتری در آنها دیده میشود.
والدین سهلگیر هم طبیعتاً هیچ کنترلی بر فرزندانشان ندارند و متأسفانه الگوی مناسبی برای فرزندانشان نیستند تا بچهها همانندسازی لازم را بکنند. معمولاً از این نوع خانوادههاست که نوجوانان به اعتیاد و رفتارهای منحرف کشیده میشوند.
۳- چطور میشود به کسانی که طرد شده هستند کمک کرد؟
یکی از ویژگیهای خاص طردشدگی عدم اطمینان و اعتماد است. چنین افرادی خیلی مشکل میتوانند به دیگران اعتماد کنند و همین باعث میشود که فرد طرد شده نتواند رابطه دوستی با دیگران برقرار کند. پس پیدا کردن دوستانی که مورد اعتماد این افراد باشند، در واقع مثل گنجی خواهد بود و این دوستان میتوانند تأثیر خیلی عمیقی در زندگی فرد طرد شده ایجاد کنند. اعتماد فرد طرد شده باید جلب بشود و از این طریق تا حدی میشود به او کمک کرد. در کتابمقدس در مورد عیسی مسیح میخوانیم که دوست افرادی بود که از جامعه طرد شده بودند. عیسی مسیح به آنها امید میبخشید و در مورد پادشاهی خدا با آنها صحبت میکرد. همینطور میخوانیم که خدا مثل پدری مهربان که پر از محبت و عشق است دست ما را میگیرد و پا به پای ما میآید و در سختیها ما را تنها نمیگذارد بلکه حضورش همراه ما است و به ما نیرو میبخشد.
۴- برای افرادی که (مثل خانم حشمت) بهخاطر اعتراف ایمانشان از خانواده طرد میشوند چه پیغامی دارید؟
افرادی که بهخاطر ایمانشان از خانواده طرد میشوند باید به یاد داشته باشند که عیسی مسیح خودش هم از طرف خیلیها طرد شد ولی با زندگی خودش این امکان را برای ما فراهم کرد تا بتوانیم به حضور خدا پناه ببریم و از او تقویت شویم. پس باید برای عزیزانی که خواسته و یا ناخواسته رفتار درستی با ما نداشتهاند و طردمان کردهاند، دعا کنیم و آنها را ببخشیم.