You are here

کبوتر

Estimate time of reading:

۶ دقیقه

 

قدرشناسی

 ممکن است باعث تعجب خوانندگان شود که بدانند پرندگان قادرند به ما "قدرشناسی" یاد دهند. قدرشناسی مطمئناً یکی از فضیلت‌‌های شخص خداشناس است، که البته باید خصوصیت تمامی افراد با خدا باشد. قوم اسرائیل در طی سرگردانی‌‌های بیابان مکرراً علیه خدا و موسی شکایت می‌‌کردند. در یکی از مزامیر پرستشی چنین آمده است: «خدا را سپاس گویید زیرا که نیکوست» و جماعت پاسخ می‌‌دهند که «زیرا که محبت او جاودانه است.» قوم اسرائیل به‌‌صورت انفرادی نیز یاد گرفتند که همدیگر را به ستایش و تمجید خدا تشویق کنند و از او به‌‌خاطر اعمالی که برایشان انجام داده است سپاسگزار باشند. همچون مزمور ۱۰۳:‏۱-‏‏‏‏۲ که نویسندۀ آن چنین می‌‌گوید: «ای جان من خداوند را متبارک بخوان و هر چه در درون من است نام قدوس او را متبارک خواند! ای جان من، خداوند را متبارک بخوان و هیچ یک از همۀ احسانهایش را فراموش مکن! که همۀ گناهانت را می‌‌‌‌آمرزد، و همه بیماری‌‌هایت را شفا می‌‌بخشد!»

اگر چنین خصوصیتی در عهدعتیق به‌‌چشم می‌‌خورد چقدر باید در عهد جدید بر آن تأکید شده باشد. وقتی عیسای مسیح ۱۰ مرد را از بیماری جذام شفا بخشید، فقط یکی از آنها برگشت و از او تشکر کرد که این باعث تعجب عیسی شد (لوقا ۱۷:‏۱۱-‏‏‏‏۱۹). اگر ما حقیقتاً طعم فیض را چشیده باشیم، قدردانی باید  واکنش طبیعی و خودجوشِ ما باشد. پولس در نامه‌‌اش به کلیسای کولسیه چنین درخواستی از آنان نمود: «و با همۀ نیرویی که از قدرت پرجلال او سرچشمه می‌‌گیرد، از هر حیث نیرومند شوید تا صبر و تحمل زیادی داشته باشید؛ و نیز تا شادمانه پدر را شکر گویید که شما را شایستۀ سهیم شدن در میراث مقدسان در قلمرو نور گردانیده است» (کولسیان ۱:‏۱۱-‏‏‏‏۱۲). در این آیات پولس اشاره می‌‌کند که اعضای کلیسا پدر را برای نجات خود و برای برکات دیگر شادمانه شکر کنند. درکتاب دعای ۱۶۶۲ به زیبایی آمده است که: «شکرگزاری‌‌های معمول، سپاسگزاری ما را نسبت به خدا نشان می‌‌دهد به‌‌خاطر اینکه ما را خلق نموده، حیات و برکات را در این زندگی نصیبمان کرده، ولی بالاتر از آن برای محبت گرانبهای او برای نجات و رهایی جهان از طریق خداوند عیسای مسیح. و همچنین برای فیض، و امید جلال.»

ولی همه اینها چه ارتباطی به پرندگان دارد؟ کمی صبر داشته باشید. تصور کنید که با من به کشور غنا در ساحل غربی آفریقا آمده‌‌اید. همه آفریقایی‌‌ها ضرب‌‌المثل و حقایق مختصر و پرمغزِ نهفته در آن را دوست دارند. ولی مردم غنا به‌‌خاطر ارتباط صمیمی‌‌شان با ضرب‌‌المثلهای حکیمانه دیگر آفریقایی‌‌ها را تحت‌‌الشعاع خود قرار داده‌‌اند. به‌‌نظر می‌‌رسد که آنها برای هر چیزی ضرب‌‌المثلی دارند و وقتی که چند سال پیش آنجا بودم بعضی از آنها را به خاطر سپردم. آنها یک ضرب‌‌المثل عالی در مورد قدردانی دارند که در آن از پرندگان صحبت شده که خصوصیت جالبی را از خود به نمایش می‌‌گذارند: «حتی مرغ وقتی آب می‌‌نوشد سر خود را برای تشکر به‌‌‌‌خاطر آب به‌‌سوی آسمان بلند می‌‌کند.»

در پسِ این ضرب‌‌المثل مشاهداتی است نه تنها در مورد مرغ‌‌ها بلکه بقیه پرندگانی که بدین صورت آب می‌‌نوشند. آنها منقار خود را در آب فرو می‌‌برند و جرعه‌‌ای از آن را نگه می‌‌دارند و آنگاه سر خود را بالا می‌‌برند تا قطرات آب از گلوی آنان پایین برود. البته منظورم این نیست که به‌‌صورت تحت‌‌الفظی از خدا به‌‌خاطر آب تشکر می‌‌کنند، ولی شبیه به انجام چنین کاری است. مردم کشور غنا اعمال خود و دیگر موجودات را به‌‌صورت ضرب‌‌المثل‌‌های بسیار جالبی بیان نموده‌‌اند.

البته باید گفت که همۀ پرندگان به این طریق آب نمی‌‌نوشند. پرندگان به ۲۷ گونه مختلف تقسیم شده‌‌اند که همه آنها به روشی که گفتم آب می‌‌نوشند به‌‌جز یکی از این گونه‌‌ها بنام Columbiformes که ۲۵۰ نوع کبوتر بدان تعلق دارند. آنان به‌‌صورت مکیدن آب می‌‌نوشند (مانند اسبان!). آنان نوک خود را به درون گودال آب فرو می‌‌برند و آب را به درون خود می‌‌مکند. آنان هرگز سر خود را به علامت تشکر از خدا به‌‌سوی آسمان بلند نمی‌‌کنند.گهگاهی به شوخی به خود می‌‌گویم که کبوتران پرندگانِ بی‌‌خدایی هستند!

اما کبوتران به‌‌خاطر خصوصیت‌‌های دیگری از شهرت و آوازۀ خوبی برخوردارند. در بخش‌‌هایی از روایات کتاب‌‌مقدس از آنها نام برده شده است. در روایت طوفان نوح در کتاب پیدایش یک کبوتر پایان طوفان را با آوردن برگ زیتون تازه‌‌ای که در منقار خود آورده بود اعلام نمود (پیدایش ۸:‏۱۱). همچنین روح‌‌القدس مانند کبوتری بر شانه‌‌های عیسای مسیح قرار گرفت (مرقس ۱:‏۱۰). به‌‌عبارتی کبوتر در جایگاه مهمی از آغاز دو دورۀ مهم فیض خدا قرار دارد، یکی در ابتدای  جهان پس از طوفان و دیگری در آغاز خدمت عیسای مسیح. اگر طرز نوشیدن آنان به‌‌نظر نشانی از ناسپاس بودن را بر خود دارد ولی باید به یاد داشته باشیم که خداوند عیسای مسیح به شاگردان خود گفت که همچون کبوتر ساده باشند (متی ۱۰:‏۱۶).

در آمریکای شمالی تنها ۸ نوع کبوتر محلی وجود دارد. یکی از رایج‌‌ترین آنها به‌‌خاطر صدای یکنواخت و محزون خود به "کبوتر سوگوار" معروف است. آنان در سراسر ایالات متحده آمریکا یافت می‌‌شوند و در هر ماه از سال در جایی مشغول ساختن لانه‌‌های خود هستند.

تماشای عشق‌‌ورزی بین کبوترانِ یک نژاد خاص همیشه لذتبخش است. کبوتر نر به طرز باشکوهی در اطراف کبوتر ماده‌‌ای که انتخابش کرده می‌‌خرامد، چرخ می‌‌زند، خود را خم می‌‌کند و با مداومت پرهای گردنش را به معرض نمایش می‌‌گذارد و دلسوزانه بغبغو می‌‌کند. یک بار که کبوتر در حال آب نوشیدن است به او دقیقاً بنگرید که چگونه منقار خود را در آب فرو می‌‌برد و آن را همچنان نگاه می‌‌دارد. اجازه دهید که امتناع آنها از بالا بردن سر خود ما را حداقل به این چالش بکشاند که نه فقط سرهای خود را بلکه قلبهای خود را به‌‌سوی خدا برگردانیم و او را به‌‌خاطر رحمت‌‌های بیکرانش شکر گوییم و سپاسگزاری خود را به او تقدیم نماییم.

شکرگزاری قبل از خوردن غذا یکی از عادات بسیار پسندیده است، مخصوصاً زمانی که در خانه و در کنار اعضای خانواده خود هستیم. زیرا کودکان از همان زمان یاد خواهند گرفت که بسیار نیکوست وابستگی فروتنانۀ خود را به خدا قبول کنند و از او به‌‌خاطر تدارک برای تمام نیازهایشان قدردانی نمایند. ولی ما نباید تنها تشکر خود را برای غذا و خوراک تقدیم او نماییم. ما باید برای تمام هدایای خدا از او سپاسگزار باشیم. وقتی که هنری نوون از آمریکای لاتین دیدار کرد در پایان مقالۀ خود در یک مجله گرافیک به نام Gracias چنین نوشت:

«باید بابت هر چیزی، پول، خوراک، کار، فشردن یک دست، یک لبخند، کلامی نیکو، و یک آغوش گرم شادی کنیم و سپاسگزار باشیم. آموخته‌‌ام که هر چیزی با سخاوت از طرف خدای محبت به من عطا شده است. همه چیز بر اساس فیض است. نور و آب، خوراک و پناه، کار و وقت‌‌های آزاد، کودکان، والدین، و پدر و مادر بزرگ‌‌ها ، تولد و مرگ همه به ما داده شده است. چرا؟ تا ما بتوانیم از او بابت همه آنها شاکر و قدرشناس باشیم.»

 
جی کی چسترتون هم چنین با قدرت گفته است:
تو قبل از عذا تشکر می‌‌کنی
خوب است
ولی من قبل از بازی و شروع یک اُپرا تشکر می‌‌کنم
قبل از کنسرت و نمایش
قبل از اینکه کتابی را بگشایم
قبل از نقاشی و تدارک چیزی را دیدن
قبل از شنا، ورزش، قدم زدن، بازی کردن، رقصیدن،
شمشیر بازی کردن
و قبل از فرو کردن قلم در جوهر....
 
ترجمه: عطیه فرد