پای سخن دوست/۴۴
۱۱ دقیقه
س: پنج سال است که به عیسای مسیح ایمان آوردهام و زندگیم خیلی عوض شده، بهخاطر شرایط سخت مالی نیاز دارم که کار کنم. در حال حاضر کسانی که در محل کار من هستند، دائماً مزاحم دخترهای مجرد میشوند و شوخیها و نیز طرز برخوردشان با خانمهای مجرد بسیار زشت میباشد. بنابراین وقتی از من پرسیدند که «آیا تو مجرد هستی» من از ترسم به آنها گفتم «خیر» و یک انگشتر هم که در دستم بود بهعنوان نشان ازدواجم به آنها نشان دادم و آنها دست از سرم برداشتند ولی حالا خودم بسیار ناراحت هستم که این دروغ را گفتهام. من بهخاطر دروغی که از ترسم گفتم توبه کردهام ولی اگر باز هم در محل کارم از من سؤال کنند که «من مجرد هستم یا نه» چه جوابی به آنها بدهم؟
ج: خواهرم خدا را شکر برای غیرت شما، برای اینکه میخواهید در راستی و حقیقت زندگی کنید! البته از یک نظر کلیسای مسیح، عروس خداوند است و عیسای مسیح داماد آسمانی. خدا را شکر میکنم که متوجه شدهاید که بار اول از ترس به آنها گفتهاید که شما شوهر دارید و اکنون از این کار توبه کردهاید. ولی اگر بعد از این از شما سؤال کردند، میتوانید با شجاعت و افتخار بگویید که شما صاحب دارید و نام صاحب شما عیسی میباشد. نیز باید برایشان دعا کنید تا آنها دست از کارهای زشت خود بردارند و یادآوری کنید که در آینده دخترهای ایشان نیز وارد جامعه خواهند شد و اگر با دخترهای جوان با نیکی و پاکی رفتار نمایند، خدا نیز فرزندان آنها را حفظ خواهد نمود.
س: من قبل از ایمان آوردن به مسیح در یک کشور خارجی در ادارۀ پلیس کار میکردم و کارم بهاین صورت بود که اگر متوجه میشدم گروهی در کار قاچاق هستند و یا اکیپ دزدان و بدهکاران را بهصورت مخفی شناسایی کرده و به ادارۀ پلیس معرفی میکردم و بابت آن به من امکان اقامت در این شهر را میدادند و نیز امکانات خیلی ابتدایی زندگی را برایم تهیه میکردند. آنها از گذشته و وضعیت دینی من چیزی نمیدانند و خبر ندارند که من مسیحی شدهام. اخیراً متوجه شدم که آنها به یک گروه ایرانی مشکوک هستند که گاهگاه برای عبادت با هم جمع میشوند و از من هم برای پیدا کردن این گروه کمک خواستهاند. جالب این است که این گروه در واقع کلیسای خانگی خودمان است! حالا من چه کار باید بکنم؟
ج: پس از اینکه داستان این برادر را شنیدم یاد زندگی استر در کتابمقدس افتادم که خدا چطور استر را برای نجات قوم یهود، در کاخ پادشاه بهکار برد. پس داستان استر را برای برادرم تعریف کردم و از کلام خدا برای او خواندم بعد او را تشویق کردم که با دعا و همراه با برکت تمام ایمانداران و با حکمت خدا به ادارۀ پلیس بروند و خودش را بهعنوان مسیحی معرفی کند و دربارۀ این گروه ایرانی نیز برای آنان توضیح دهد که آنها در این جلسات دعا و پرستش و قرائت کلام خدا را دارند و نمونهای از کتابمقدس را به زبان محلی آنها به ایشان بدهد.
این برادر تمام این کارها را با شادی و شجاعت انجام داد و ادارۀ پلیس هم با خوشحالی و اندکی تعجب از اینکه او مسیحی است، شک و نگرانی خودشان را از این گروه کوچک ایرانی برداشتند.
س: با عرض شرمندگی من قبل از ایمان به مسیح شخصی بسیار قصیالقلب و خلافکار بودم و چندین جرم و دزدی مرتکب شدهام. پس از ایمان به مسیح زندگی من دگرگون شد و الان کار ثابتی دارم و زندگی سادهای را میگذرانم و همچنین سعی کردهام تا حد امکان خسارتهای گذشته را جبران کنم. مشکلی که دارم سوءسابقه است و در فرمهای اداری و دولتی این قسمت را باید پر کنم. حالا که خدا مرا بخشیده و گذشته مرا تغییر داده آیا اجازه خواهد داد این قسمت را خالی بگذارم؟
ج: دوست گرامی، شهادت شما آنقدر پر برکت است که باید در کتابها نوشته شود تا باعث برکت خیلی از ایمانداران و نیز نمونهای باشد برای کسانی که هنوز گرفتار گناه هستند و شاید زندگیشان شبیه گذشتۀ شما باشد.
بههرحال خدا را برای وجود شما که با زندگیتان جلال خدا را عیان میکنید شکر میکنم. وقتی قسمتی از زندگی شما را خواندم بهیاد بعضی مردان و زنان نامی کتابمقدس مثل زکا و متی باجگیر و آن زن که پاهای مسیح را تدهین کرد افتادم که داستان زندگیشان به سرگذشت شما شباهت دارد. در هر حال زندگی شما مثل این مردان و زنان باعث برکت میباشد.
در مورد مشکلی که در حال حاضر با آن روبرو هستید خیلی فکر و دعا کردم که چه جوابی به شما بدهم. به فکر من تنها دو راه حل وجود دارد، یکی از آنها بهظاهر بسیار راحت است ولی دیگری کمی سخت و دشوار میباشد. راه اول این است که شما میتوانید چیزهایی را مخفی کنید یا ننویسید و یا طفره بروید و بدون تعارف بگویم دروغ سفید بگویید و احتمالاً کار خوبی را پیدا کنید! ولی این مسیر موضوعات غامض دیگری پیش خواهد آورد که بیشتر و بیشتر شما را تحت فشار قرار خواهد داد. مثلاً شما با کوچکترین مشکل در محل کارتان نگران خواهید بود که نکند متوجه گذشته من شده باشند و همیشه از این بابت ترس خواهید داشت. این روش شایستۀ زندگی یک مسیحی نیست!
راه دوم این است که تا آنجا که از شما سؤال میکنند، با دعا و طلبیدن حکمت از خدا بهطور مختصر و لازم بنویسید. نیز تغییراتی را که خداوند از طریق عیسای مسیح در شما ایجاد کرده، با حکمت و محبت و بدون توهین به ادیان دیگر بیان کرده و به خدا توکل کنید. هر چند ظاهراً سخت و دشوار است ولی طبق کلام خدا متوکلان به خدا هرگز خجل نخواهند شد. حتی اگر کار به شما ندهند زندگی و شهادت شما باعث جلال خدا خواهد بود و خدا مدیون احدی نخواهد ماند (متی ۱۹:۲۹) و شما را بههر شکل که شده برکت خواهد داد. مهم این است که ما در نور زندگی کنیم.
در انتها برایتان چند آیه مینویسم که در واقع جواب داده شده از خواندن این آیات بهذهن من آمد: متی ۷:۱۳ و ۱۴- یوحنا ۱۰:۹ و ۱۰.
س: من جوانی هستم ۲۵ ساله که ۳ سال است به مسیح ایمان آوردهام. به دختری علاقهمند هستم که از نوجوانی در ایمان بوده و الآن آموزگار کتابمقدس است. او هم به من علاقهمند است اما گاهی فکر میکنیم اختلاف رشد ایمانی و سابقۀ تجربیات مسیحی، در زندگی مشترک ما ممکن است ایجاد اشکال کند. لطفاً مرا راهنمایی کنید.
ج: دوست عزیز، خدا را شکر میکنم برای وجود هر دوی شما عزیزان که فرزندان خداوند هستید. از اعتماد شما نیز سپاسگزاریم که این سؤال را با ما در میان گذاشتید. قبل از اینکه جواب شما را بدهم میخواهم کمی در مورد زن و مرد برایتان بنویسم.
در واقع زن و مرد در همه زمینههای زندگی با هم تفاوت دارند. نه تنها نحوۀ ایجاد ارتباط در زن و مرد با هم متفاوت است بلکه در احساس، اندیشه، درک و واکنش و ابراز عشق با هم تفاوتهای اصولی دارند. وقتی این موضوع را خوب درک کنیم و با مطالعۀ کتابهای مفید در این زمینه و نیز مشورت از عزیزانی که در این زمینه تجربه دارند میتوانیم با حکمت و فروتنی متقابل، بسیاری از مشکلات و ناراحتیهایی که در بین است از میان برداریم.
پس هرچند که ما به خداوند، عیسی مسیح ایمان میآوریم و یک زندگی تازه در خداوند را شروع میکنیم هنوز جنس مؤنث و مذکر با یکدیگر تفاوت دارند و این موضوع یکی از زیباییهای خلقت است.
من نیز به تازگی ازدواج کردهام. قبلاً این تفاوتها را در کتابها خوانده بودم ولی وقتی بهطور تجربی با آنها روبرو شدم برایم مثل یک دنیای جدید بود. اکنون با کمک خدا و فروتنی و گذشت و با احترام و تلاش برای درک یکدیگر، من و همسرم زندگی زیبایی داریم. در کلام خدا اصولی هست که باید بین زن و شوهر باشد وقتی این اصول رعایت میشود و گذشت و محبت الهی در بین آنها باشد راحتتر میتوان این تفاوتها را بهشکل سازنده در آورد. برای درک این موضوع میتوان زن و مرد را به دو چرخ دنده تشبیه کرد. وقتی این دو چرخ دنده خوب به هم جفت شوند یعنی جای خالی یکدیگر را با برآمدگی هم پر کنند باعث حرکت پیشرونده خواهند بود. در غیر این صورت یکدیگر را درهم خواهند شکست. امیدوارم با عشقی که نسبت به هم و با ایمانی که به خدا دارید پس از شناخت بیشتر یکدیگر و خصوصاً مطالعۀ خوب در این زمینه، اگر در ارادۀ خدا باشد، زندگی مشترک شیرینی در پیش داشته باشید. با فروتنی و گذشت و مهربانی و عشق متقابل میتوانید از تجارب غنی هم بیاموزید و باعث برکت یکدیگر باشید.
س: آیا میشود هم راستگو باشیم و هم رازدار؟ من دختر جوانی هستم که مدتی است به مسیح ایمان آوردهام و دوستانم مرا قابل اعتماد میدانند و رازهای خود را به من میگویند ولی والدین آنها بهسراغ من میآیند و در مورد بچههایشان از من سؤال میکنند و مجبور میشوم به آنها دروغ بگویم. لطفاً مرا راهنمایی کنید.
ج: از اینکه در میان دوستانتان بهعنوان شخص قابل اعتماد و رازدار معروف هستید بسیار خوشحالم و خدا را شکر میکنم که در این سنین جوانی برای خدا زندگی میکنید و در میان مردم محبوب و قابلاعتماد میباشید. هنگامی که در مورد سؤال شما فکر میکردم و به یاد تیموتائوس جوان افتادم که خدا او را در میان مردم محبوب گردانید و برای کار خودش (پیشبرد پادشاهی خدا) او را بهکار برد.
این موقعیت نیز برای شما از طرف خدا مهیا شده که در میان دوستان و خانوادههای ایشان رازدار و قابل اعتماد هستید و شاید خدا میخواهد از همین طریق نه تنها خود شما بیشتر با خدا و کلام حیاتبخش او آشنا شوید تا به این وسیله دوستانتان را در مشکلاتشان کمک کنید بلکه برای زندگی فامیل آنها نیز نمونه و الگویی باشید.
کلام خدا میفرماید ترس خدا ابتدای حکمت میباشد. شما در رابطهای که با دوستانتان و والدین ایشان دارید بیشتر از هر چیز نیاز به حکمت دارید تا چگونه هم رازداری کنید و هم حقیقت را در محبت بیان کنید. من شما را تشویق میکنم که بیشتر کلام خدا را بخوانید مخصوصاً قسمت امثال سلیمان و در آن تفکر کنید و حتماً با فردی که در ایمان به خدا رشد کرده و کلام خدا را خوب میداند بیشتر دوست شوید و اجازه دهید شما را در کارهایتان تشویق و ترغیب کنند. به این وسیله شما هر روز بیشتر و بیشتر در حیاتی که در مسیح دارید رشد نموده و برای جلال خدا خواهید درخشید. وقتی والدین دوستان شما بدانند که فرزندانشان اسرار خود را به فرد با حکمت و امینی میگویند که قادر به راهنمایی آنان است، خیالشان راحتتر میشود و مطمئن خواهند بود که نصیحت شما برای آنها مخرب نخواهد بود. اکثر والدین در مورد بچههایشان بیدلیل کنجکاو نیستند و بیشتر از این نگرانند که مبادا فرزندشان درگیر مشکلی باشد که قابل پیشگیری است.
پس حقیقت را همراه با رازداری و با محبت و حکمت خدا بیان کنید و به خدا اعتماد کنید، آن کس که خدا را بیشتر از انسان و افکار انسانی اطاعت میکند برکت مییابد. و خدا او را سرافراز میکند. لطفاً این قسمت را که برای شما میباشد بخوانید، بهجای اسم تیموتائوس اسم خودتان را آنجا بگذارید و بهجای مرد خدا، زن خدا بخوانید. (اول تیموتائوس باب ۶ و بهطور خاص آیات ۱۱-۲۱) و آیات ۲۰ و ۲۱ را در خاطر خود بسپارید.
س: من مدتی است در اروپا پناهنده شدهام و در همین جا به مسیح ایمان آوردهام. بهخاطر مشکلات اقتصادی مشغول کار سیاه هستم ولی مرتب دهیک خود را به کلیسا میدهم و حتی سعی میکنم بیشتر از آن بدهم. اما بهخاطر تنگنای موجود به دولت مالیات نمیدهم و آنها از کار من خبر ندارند. آیا خدا موفقیت مالی مرا در این برهه از زمان درک میکند؟
ج: بعد از خواندن این سؤال، خودم را بهجای شما گذاشتم و سعی کردم خوب شرایط شما را درک کنم. همچنین با چند نفر از دوستانم که آنها نیز مثل شما هنگامی که به مسیح ایمان آوردند پناهنده بودند در مورد شرایط زندگی پناهندگی سؤال کردم تا بتوانم بهتر شرایط شما را درک کنم و بتوانم جواب سؤال شما را با همدردی داده، به شما کمک کنم. نیز کوشش کردهام که از طریق کلام خدا به جواب صحیح برسم.
بعد از مشورت با دوستان مسیحی تقریباً همۀ آنها گفتند که پس از پناهنده شدن، دولت آن کشور آنها را از نظر خوراک و نیز مکان زندگی تأمین میکرده است. هر چند بسیار در سختی بودهاند ولی با زحمت توانستند زندگی را بسر کنند و بعضی از آنها نیز میتوانستند کار کنند (با اجازه دولت) در صورتی که دیگر از دولت کمک مالی نگیرند. بهنظر میرسد که شرایط زندگی پناهندگی هرچند دشوار است ولی حق انتخاب نیز وجود دارد.
دوست عزیزم کلام خدا میفرماید که ما در راهی که برای زندگی با مسیح میرویم از در تنگ باید وارد شویم که راهی دشوار است ولی میدانیم انتهای این راه حیات است. کاری که در حال حاضر شما انجام میدهید از نظر قانون کشوری که شما را پناه داده، خلاف میباشد و ما مسیحیان بهعنوان فرزندان خدا باید به قوانین احترام بگذاریم و آنها را بهجا آوریم. بهیاد داشته باشید که خود عیسای مسیح که تحت حکومت ظالمانۀ روم زندگی میکرد با این سؤال مواجه شد و جواب او این بود: «مال خدا را به خدا و مال قیصر را به قیصر بدهید». او مالیات خود را میداد. شما را تشویق میکنم از کلام خدا در این شرایط سخت اطاعت کنید و در وقتش خدا که پدر ما است شما را برکت مخصوص خواهد داد. (اول تیموتائوس ۶:۶-۱۲ ؛ متی ۶:۲۵-۳۴).
خوانندگان عزیز "کلمه"، لطفاً سؤالات خود را به آدرس info@kalameh.com برای ما ارسال کنید. مشاوران "کلمه" در پاسخگویی در خدمت شما خواهند بود. اگر مایل به ذکر اسم خود نیستید، لطفاً در نامۀ خود قید کنید و سؤال شما را با عنوان "یکی از خوانندگان کلمه" درج خواهیم کرد.