مـورچـه
۷ دقیقه
امثال ۶:۶ تا ۸ میگوید: «ای شخص کاهل، نزد مورچه برو و در راههای او تأمل کن و حکمت را بیاموز، که وی را پیشوایی نیست و نه سرور و نه حاکمی. اما خوراک خود را در تابستان مهیا میسازد و آذوقۀ خویش را در موسم حصاد جمع میکند.»
ما نیز گرچه بعید میدانم شخص کاهلی در بینمان باشد، میخواهیم امروز دقیقاً چنین کاری انجام دهیم و با تأمل در شگفتیهای مورچه، از این مخلوقِ عجیبِ خدا حکمت بیاموزیم.
به جرأت میتوان گفت کمتر حشره یا جانوری وجود دارد که به اندازه مورچه گوناگون و متنوع باشد. قریب به هشت هزار نوع مورچه در دنیا وجود دارد، و حتی یکی از محققان از کشور پرو گزارش داده است که تنها بر روی یک درخت، ۴۳ نوع مورچۀ مختلف مشاهده کرده است!
مورچهها بیشتر در مناطق گرمسیری وجود دارند. اکثراً در لانه و بهصورت گروهی زندگی میکنند، و در واقع رفتارهای اجتماعیِ مورچهها و زنبورها جزو پیچیدهترینِ رفتارها در دنیای حشرات است. لانه مورچهها ممکن است زیر یک صخره باشد، و یا آنکه خود با استفاده از شاخ و برگ درختان و شن و ماسه بر سطح زمین برای خود لانه ساخته باشند. مورچهها به رنگهای زرد، سیاه، قهوهای و قرمز وجود دارند و اندازۀ آنها از ۲ تا ۲۵ میلیمتر متفاوت است. هر لانه از سه رده مورچه تشکیل میشود: مورچۀ ملکه که وظیفهاش تخمگذاری است و یک سال عمر میکند. این مورچه با اینکه "ملکه" نام دارد، هیچ گونه نقش رهبری برعهده ندارد بلکه یگانه وظیفۀ آن تخمگذاری است، و این وظیفه را خیلی خوب هم انجام میدهد! مورچۀ ملکه میتواند در روز تا ۱۰۰ میلیون تخم ایجاد کند! بهعلاوه، برای گذاشتنِ این همه تخم نیاز به جفتگیری مستمر ندارد، بلکه یکبار جفتگیری در سراسر دوران عمرش برای این منظور کافی است! در رده دوم مورچههای نر قرار دارند که بالدارند و بین ۸ تا ۱۰ ماه عمر میکنند. وظیفۀ اصلی این مورچهها که قریب به ۱۰ درصدِ از جمعیت هر لانه را تشکیل میدهند، جفتگیری با ملکه است (هرچند از آنجا که مورچۀ ملکه در تمام عمر یک بار بیشتر به جفتگیری نیاز ندارد، میتوان تصور کرد که اکثر این مورچهها کار چندان مفیدی در طول زندگی خود انجام نمیدهند!). و بلاخره مورچههای کارگر یا سرباز که فاقد بالاند و ۹۰ درصد از جمعیت لانه را تشکیل میدهند. مورچههای کارگر، مورچههای مادهای هستند که برخلاف ملکه از لحاظ جنسی تکامل نیافتهاند. این مورچهها وظیفه جمعآوری دانه و مواد غذایی، حفر لانه و مراقبت از تخمها و نوزادان را بر عهده دارند. مورچههای کارگر سرهای کوچکی دارند، و حال آنکه مورچه ملکه و مورچههای نرِ بالدار دارای سرهای بزرگی هستند.
به هنگام جفتگیری، مورچههای نر تا ارتفاع زیادی بهدنبال مورچه ملکه در آسمان بالا میروند. اما با اوج گرفتن یکی پس از دیگری میمیرند، تا سرانجام تنها یک مورچه نر باقی میماند و افتخار جفتگیری با ملکه نصیب او میشود. ملکه پس از جفتگیری لانهای حفر میکند و در آنجا تخم میگذارد. این تخمها سپس تبدیل به کرمهایی میشوند به اسم "لارو". مورچۀ ملکه به این کرمها کمک میکند تا پیلههایی به دور خود بتنند. وقتی مورچه جوان به اندازه کافی رشد کرد، ملکه یک سر پیله را سوراخ میکند و مورچه را از داخل محفظهای که به دور او تنیده شده است خارج میسازد. این مورچههای تازه نفس تقریباً بلافاصله زندگی پر کار و تلاش خود را آغاز میکنند.
پیشتر اشاره کردیم که مورچه ملکه در لانه مورچهها نقش رهبر را ایفا نمیکند. در واقع شاید جالبترین و آموزندهترین چیزی که بشود از مورچهها یاد گرفت این است که آنها با وجود زندگیِ منظمِ گروهی، هیچ رهبری ندارند که به آنها امر و نهی کند، بلکه خودشان بدون آنکه کسی چیزی به آنها بگوید به وظائفی که دارند عمل میکنند. به اهمیت این نکته وقتی پی میبریم که نگاهی دقیقتر به چگونگیِ زندگی گروهیِ این موجودات بیندازیم: لابد همه ما مورچهای را دیدهایم که با تلاش و پشتکاری خستگیناپذیر سرگرمِ حملِ شیئی است چندین برابرِ وزن و جثۀ خود. این شیء ممکن است بارها از دهان او بیفتد، اما مورچه هر بار با صبر و حوصله دوباره بهطرف طعمهاش برمیگردد و آن را برداشته، به راه خود ادامه میدهد. حال فرض کنیم شیئی چنان بزرگ باشد که مورچه نتواند آن را به تنهایی حمل کند. در این صورت پس از آنکه کاملاً مطمئن شد از حملِ آن عاجز است، طعمه را واگذاشته و به لانه خود برمیگردد. طولی نمیکشد که چند مورچه بهدنبال هم به راه میافتند و طعمه را به کمک هم به لانه منتقل میکنند. آیا مورچهای مافوق به آنها دستورِ همکاری داده است؟ آیا آنها برای خشنود ساختنِ مورچه ملکه با چنین جدیت و پشتکاری تلاش کردهاند؟ به همین خاطر است که خدا از ما میخواهد از مورچه درس بگیریم.
و اما این مورچه چگونه مورچههای دیگر را از وجود طعمه در محلی معین آگاه کرده است؟ اگرچه کسی با گوش خود صدایی از مورچهها نشنیده است، مکالمه آنها با هم ظاهراً به این صورت است که شاخکهای خود را تکان داده، از طریق پخش امواجی که برای ما مفهوم نیست با هم ارتباط ایجاد میکنند.
مورچهها در پیدا کردن لانه خود نیز استادند و هیچ وقت گم نمیشوند. آنها با وجود اینکه برای یافتن غذا گاه مجبورند فواصل بسیار طولانی را در محیط خشک و شنی صحرا طی کنند، اما همیشه مسیر بازگشت به خانه را پیدا میکنند. پژوهشگران متوجه شدهاند که این موجودات با ترشح موادی شیمیایی، مسیر حرکت خود را علامتگذاری کرده و از این طریق بهراحتی راه بازگشت به لانه را پیدا میکنند. نوع خاصی از مورچهها نیز که به مورچههای صحرایی معروفند، درست مثل زنبورهای عسل به کمک نور خورشید و ماه و ستارگان مسیر خود را پیدا میکنند.
یکی دیگر از نکات جالب در مورد مورچهها، همکاری آنها در امر تغذیه است: مورچههایی که سیر شدهاند به عدهای از همنوعان خود مقدار زیادی شهد میخورانند و آنها حکم خمره مربا را پیدا میکنند. این مورچههای مملو از شهد سپس در محلی آویزان میشوند تا وقتی مورچهای گرسنه شد، نزد آنها بیاید و با حرکت دادن شاخکهای خود از معدۀ آنها تغذیه کند! تصور اینکه در زندگی مورچههایی که یکی از کوچکترین مغزها را در میان جانوران دارند چنین اتحاد، انعطافپذیری و همیاریِ هوشمندانهای وجود داشته باشد، براستی حیرتانگیز است و از هوشمندی و عظمتِ آفریدگارشان حکایت دارد. همین روحیۀ اتحاد در بین مورچهها باعث گردیده بتوانند چنانچه اراده کنند، قدرتی ویرانگر داشته باشند و هیچ چیز و هیچ کس نتواند در برابرشان بایستد. مورچهها قادرند خانه و یا درخت و یا موجودی چندین برابر بزرگتر از جثۀ خود را در مدتی کوتاه از بین ببرند، و میتوانند در کمتر از ۵ دقیقه جسد یک فیل را به اسکلت تبدیل کنند!
از جمله دیگر شگفتیهای زندگی مورچهها، عملکردهای مختلف آنهاست. بهعنوان مثال، "مورچههای کشاورز" برگها را در انبارهای زیرزمینی خود جمع میکنند و با استفاده از فضولات کرمیِ مخصوصی به این برگها کود میدهند. در نتیجه نوعی قارچ بر این برگها میروید که مورچهها از آن تغذیه میکنند. یا "مورچههای بردهدار" را در نظر بگیرید که مورچههای ناتوانتر از خود را به بندگی میگیرند. آنها به این منظور پیله مورچههای دیگر را میدزدند و میپرورانند تا وقتی این پیلهها تبدیل به مورچه شدند، برای آنها کار کنند و از آنها فرمان ببرند. این نظام بردهداری گاه تا بدان حد برای "مورچههای بردهدار" حیاتی است که اگر مورچه بردهای در کار نباشد، حتی غذای خود را نیز نمیتوانند به دست آورند.
گروه دیگری از مورچهها بهنام "مورچههای دامدار"، شتههایی را که قادرند نوعی عسل از برگ درختان تولید کنند، میگیرند و به لانههای خود میبرند. آنها برای این شتهها برگ و آذوقه تهیه میکنند و مثل چوپان از آنها مراقبت بهعمل میآورند، تا بعداً از عصاره و شیرهای که این شتهها میسازند استفاده کنند.
و اما هولناکترین نوع مورچهها، "مورچههای گوشتخوار" هستند که در مناطق گرمسیر زندگی میکنند. این مورچهها بهسرعت قادرند لشکری به پهنای چندین سانتیمتر و درازای صدها متر پدید آورند. در چارچوبِ این لشکر، مورچههای کارگر پیلهها را حمل میکنند و سربازان نیز در جلو و عقبِ ستون در حرکتند. در قسمتِ میانی نیز مورچههای درشتتری وجود دارند که افسران سپاه محسوب میشوند. هنگامی که این ستون به حرکت درآید، هیچ چیز قادر نیست جلوی حرکت آنها را بگیرد. این مورچهها حتی قادرند از روی آب نیز بگذرند، به این صورت که تعدادی از مورچهها به هم چسبیده، خود را بهصورت طنابی در میآورند و بر روی آب رها میکنند. به این ترتیب پلی بر روی آب بوجود میآورند تا سایر مورچهها با عبور از روی آنها، آب را پشت سر بگذارند. اما خودِ این مورچهها در آب غرق میشوند و بدین ترتیب علاوه بر سختکوشی، پشتکار و اتحاد، درس فداکاری را نیز به ما انسانها میآموزند. آری، بیجهت نیست که کتابمقدس میخواهد در راههای مورچهها تأمل کنیم و از آنان حکمت بیاموزیم!
منابع:
William Steel Creighton, "Ants," Encyclopedia Britannica
Edward Osborne Wilson, The Diversity of Life /W W Norton & Co