معنی و اهميت تجربۀ پنطيكاست
۵ دقیقه
۱- ریزش روحالقدس، قلبِ آن عهد جدیدی است که خدا با قوم خود بست.
در روز پنطیکاست، یهودیان در کنار حقایق دیگر، نزول شریعت بر کوه سینا را بهیاد آورده، جشن میگرفتند. این واقعه در کتاب خروج بابهای ۱۹ و ۲۰آمده است. خدا شخصاً در طوفان و آتش بر کوه سینا نزول کرد و در آنجا شریعت را به قوم اسرائیل داد و با آنها عهد بست. شریعت، قلب عهدی بود که خدا با انسان بست. گرچه خدا قوم اسرائیل را از اسارت رهایی داده بود، اما از طریق اعطای شریعت بود که قوم اسرائیل قوم خدا شد و یهوه، خدای ایشان گردید. ایشان از طریق حفظ شریعت بود که نشان میدادند قوم خدا هستند. از این رو، شریعت کانون حیات دینی و روحانی قوم اسرائیل بود. شریعت قلب عهدعتیق بود.
در عهدجدید، در روز پنطیکاست که یادبود اعطای شریعت بود، روحالقدس قلب عهدجدید گشت. سمبولیزم باد شدید و آتش، یادآور آتش و طوفانی بود که خدا در آنها بر کوه سینا نازل گشت، با این تفاوت که این بار، این روحالقدس بود که به جای شریعت، به قوم خدا اعطا میشد. افاضۀ روحالقدس در روز پنطیکاست، تحقق وعدههایی بود که انبیای عهدعتیق داده بودند. شریعت موسی که بر روی سنگ و خارج از وجود انسان بود، میبایست جای خود را به حضور روحالقدس در قلب و وجود انسان میداد (حزقیال ۳۶:۲۵-۲۸ و ارمیا ۳۱:۳۱-۳۳). میبایست روحالقدس بهطور واقعی در زندگی ایماندار حضور داشته باشد تا او را در انجام احکام و ارادۀ خدا قدرت ببخشد. از این رو، تجربۀ پنطیکاست یعنی حضور روحالقدس در زندگی ایماندار، قلب عهدجدید است.
تجربۀ پنطیکاست و پری روحالقدس، یک امر اختیاری در زندگی روحانی ایماندار نیست. همانطور که حیات دینی یهودیان بدون شریعت امکان نداشت، زندگی روحانی مسیحی نیز بدون پری روحالقدس مطابق تجربۀ پنطیکاست غیرممکن است.
۲- واقعۀ پنطیکاست، یک تجربۀ کاریزماتیک بود.
روحی که در روز پنطیکاست بر کلیسا ریخت، روح نبوت بود. در سنت یهود، روحالقدس بیش از هر چیز، روح نبوت بود. روح نبوت میان خدا و انسان رابطۀ مستقیم ایجاد میکرد. کارکرد روح نبوت بهطور کلی شامل این چهار مورد میگردید: ۱) صحبت مستقیم خدا با انسان که همان نبوت به معنای خاص است. ۲) عطیۀ حکمت برای شناخت اراده و نقشۀ خدا و شناخت حقایق الهی بهطور کلی. ۳) حمد و تسبیح خدا تحت الهام روحالقدس که گاهی بهصورت سرودهای روحانی نیز بیان میشد (نظیر مزامیر و سرود زکریا، پدر یحیی). ۴) و بالاخره، در سرحد مفهوم روح نبوت، آیات و معجزات هم قرار میگرفت، یعنی تقریباً همان پدیدههایی که پولس بهعنوان عطایای روحالقدس در اول قرنتیان باب ۱۲ معرفی میکند.
در مورد روح نبوت در عهدعتیق، یهودیانِ زمان مسیح سه عقیده داشتند. اولاً در عهدعتیق، روح نبوت فقط بر افراد معدودی نازل میشد. ثانیاً بهخاطر عصیان قوم، روح نبوت اسرائیل را ترک کرده بود. ثالثاً مطابق پیشگوییهای انبیا، قوم اسرائیل معتقد بود که در ایام آخر خدا روح خود را بر همۀ افراد قوم خواهد ریخت و این بار، همه از روح خدا پر خواهند شد.
در روز پنطیکاست، پطرس نزول روحالقدس را دقیقاً تحقق یکی از همین پیشگوییها، یعنی یوئیل ۲:۲۸و۲۹ معرفی میکند. پطرس تکلم به زبانها را بهعنوان یکی از اشکال پدیدههای نبوتی تعبیر کرد و آن را دلیل بر نزول روحالقدس بر شاگردان و نیز شروع ایام آخر بهشمار آورد. گرچه در پیشگویی یوئیل، هیچ اشارهای به تکلم به زبانها نشده، اما پطرس مطابق با سنت یهود، آن را نوعی نبوت بهشمار آورد، و به همین دلیل آن را نشانۀ نزول روحالقدس محسوب کرد. در اعمال ۱۹:۶ رابطۀ زبانها و نبوت روشنتر میشود.
بنابراین، روحی که در روز پنطیکاست و نیز در سایر اشارات کتاب اعمال رسولان بر کلیسا ریخته شد، بنا بر ذات و ماهیت خود، روح نبوت بود و مظاهر کاریزماتیک کار روح را به همراه داشت. وقتی پطرس در مقابل جمعیت ایستاد و فرمود که این واقعه، «وعده است برای شما و فرزندان شما و همۀ آنانی که دورند، یعنی هر که خداوند خدای ما او را بخواند» (اعمال ۲:۳۹)، حتی برای لحظهای فکر نمیکرد که بعد از ایام رسولان، روحالقدس ماهیت خود را عوض خواهد کرد و همۀ مظاهر کاریزماتیک او از میان خواهد رفت. عطایای روح جزء لاینفک ذات و ماهیت کار روحالقدس بهعنوان روح نبوت است.
خدا در روز پنطیکاست، روحالقدس را بر کلیسا افاضه فرمود زیرا میخواست، و امروز نیز میخواهد، که با ایماندار رابطهای مستقیم داشته باشد، حقایق روحانی را بر او مکشوف سازد، او را در حمد و پرستش و عبادت یاری دهد، و عطایای روحانی را در زندگی او ظاهر سازد. براساس این تعریف، تجربۀ پنطیکاست محدود به قرن اول نمیشود و امری اختیاری نمیباشد.
۳- روحی که در روز پنطیکاست بر کلیسا ریخت، عیسی را خداوند زندۀ کلیسا میسازد.
در اول قرنتیان ۱۲:۳ تصریح شده که هیچ کس جز بهوسیلۀ روحالقدس قادر نیست عیسی را خداوند بخواند. این روحالقدس است که مؤمن را قادر میسازد تا نه فقط عیسی را خداوند بخواند، بلکه او را خداوند زندگی خود بسازد. به همین شکل، در اعمال ۲:۳۳-۳۶ میخوانیم که این نزول از جانب عیسی بود که ثابت میکرد او بر دست راست خدا نشسته و خداوند کلیسا شده است.
در عهدعتیق، یهوه شریعت را بر الواح سنگی نوشت و آن را به قوم عطا فرمود. در عهدجدید، این عیسای خداوند است که روحالقدس را عطا میکند و بهوسیلۀ او شریعتِ محبتِ خود را بر دل انسان مینویسد (دوم قرنتیان ۳:۳). قوم اسرائیل شریعت را نگاه نداشتند؛ بنابراین، خداوندی یهوه در زندگی آنان تحقق نیافت. در عهدجدید، یهوه در عیسی به سراغ قوم خود میآید و توسط روح، شریعت خود را بر قلوب مؤمنین مینویسد.
این عیسای خداوند است که توسط روحالقدس، عطایای خود را به کلیسا عطا میکند و از طریق این عطایا در کلیسا عمل میکند (اول قرنتیان ۱۲:۳-۵ ؛ افسسیان۴:۷ و ۸ ؛ رومیان ۱۵:۱۸ و ۱۹). روحالقدس مسیح را در ما ساکن میکند و او را خداوند و مالک زندگی ما میسازد (رومیان ۸:۹و۱۰). روحالقدس عیسی را آشکار میکند و او را جلال میدهد (یوحنا ۱۶:۱۳-۱۴). او توجه ما را نه بر خودش و نه بر تجارب روحانی، بلکه بر عیسای خداوند متمرکز میسازد.
اینست معنا و مفهوم واقعۀ پنطیکاست. پنطیکاست، قلب عهدجدید است. پری روحالقدس دریچه تجربیات کاریزماتیک را به روی ایماندار میگشاید و با پری روحالقدس، خداوندی عیسای مسیح در زندگی ایماندار تثبیت میشود. باشد که تجربۀ پری دائمی روحالقدس نصیب همۀ مؤمنین باشد.