مسئلۀ قمار از دیدگاه مسیحیت
۹ دقیقه
یکی از اهداف بخش "مسیحیت و دنیای امروز"، پرداختن به موضوعاتی است که معمولاً به آنها پرداخته نمیشود. قمار و شرطبندی یکی از این موضوعات است. بنده تابهحال کمتر موعظهای در این رابطه شنیدهام، و حال آنکه قمار در دنیای امروز واقعیتی است انکارناپذیر. کافی است بهسراغ هر یک از رسانههای گروهی برویم، و مدت کوتاهی نمیگذرد که آگهی تبلیغاتی ظاهر میشود و به نوعی میکوشد ما را به قمار تشویق کند. موضوع تنها محدود به روزنامه و تلویزیون و اینترنت نیست، بلکه تلفن و صندوق پستیمان نیز اغلب آماج اینگونه وسوسههاست! یادم میآید آن اوایل که به انگلیس آمده بودم، یکبار نامهای به دستم رسید که با خواندن آن از شادی در پوست نمیگنجیدم! کافی بود چند چهارخانه را با ناخن خراش بدهم و مطمئن شوم چند عدد خرگوش و سیب کنار هم ردیف شدهاند، و آن وقت با گرفتن یک شماره تلفن ساده که چند دقیقه بیشتر طول نمیکشید (قیمتش را نپرسید!) به من میگفتند که یا نیم میلیون پوند برنده شدهام، یا یک دستگاه اتومبیل، یا بلیط رفت و برگشت به جزایر هاوایی! خوب یادم است آنقدر هیجانزده شده بودم که تا چند شب خواب به چشمانم نمیآمد و مدام نقشه میکشیدم که آن نیم میلیون دلار را به چه مصارفی برسانم. خوشاقبالی خود را برای اطرافیان نیز تعریف کردم، و وقتی دیدم چندان به هیجان نیامدند با خودم گفتم لابد حسودیشان شده است! دردسرتان ندهم، اگر روزی توانستید پشت گوشتان را ببینید، جوایز مرا هم خواهید دید! تنها چیزی که نصیبم شد شوکی بود که چند هفته بعد با دیدن صورتحساب تلفن بر من وارد شد!
اگر تصور میکنید قمار تنها پدیدهای غربی است، در اشتباهید. در ایران خودمان هم به انواع و اقسام مختلف وجود داشته و خواهد داشت: یک روز تحت عنوان "صندوقهای قرضالحسنه" (که من اسمش را گذاشته بودم "قرضالپَسنَده" تا هیچ وقت گول جوایز قرعهکشی را که وعده میداد نخورم)، یک روز به اسم "ارمغان بهزیستی"، و حالا هم که این یکی تعطیل شده، مطمئن باشید خیلی زود یک طرح تازه با یک عنوان پرطمطراق و دهان پُر کنِ جدید ظاهر خواهد شد.
با این مقدمه شرط میبندم تابهحال فهمیدهاید نظر من دربارۀ قمار چیست! اما ببینیم آیا قمار و شرطبندی از نظر مسیحیت نیز کار نادرستی است؟ آیا مسیحیان مجازند قمار کنند یا در مسابقات شرطبندی شرکت نمایند؟ و اگر دوستانشان علت خودداری آنها را پرسیدند، چه جوابی باید بدهند؟ آیا کلیسا یا مؤسسات مسیحی میتوانند اعانهای را که از راه قمار بهدست آمده یا از سوی مؤسسات قماربازی اهدا میشود بپذیرند؟ و یا فرض کنید یکی از کودکان محله درِ خانهتان را بکوبد و از شما بخواهد یک بلیط بختآزمایی از او بخرید تا کمکی باشد به کتابخانه مدرسهشان. چه خواهید کرد؟
برای یافتن پاسخ، بد نیست اول مشخص کنیم که منظورمان از قمار چیست. قمار در فرهنگنامۀ انگلیسیِ "وبستر" کمابیش چنین تعریف شده است: «به خطر انداختن پول یا هر نوع دارایی دیگر بر سرِ نتیجۀ احتمالیِ چیزی، به قصد لذت یا کسب سودی که در ازای آن زحمت نکشیدهایم». بنابراین اگر به فرض مسابقهای بود که در آن گفته میشد هر کس قیمتِ خانه یا اتومبیلی را درست حدس بزند آن را جایزه خواهد برد، این کار، لااقل در مقالۀ حاضر، قمار محسوب نمیشود چون در ازای این حدس و گمان چیزی پرداخت نشده است.
قمار مطابق تعریف بالا به چند دلیل مضر و خطرناک است. یکی از مهمترین دلایل این است که اعتیاد میآورد (ولو آنکه هر از گاه، به قصد تفریح و با مبالغ اندک انجام شود)، و اغلب بیآنکه حتی خود فرد قمارباز متوجه باشد، خیلی زود به یک مشکل روانی تبدیل میشود. کسی که با پول خود قمار میکند، یا میبَرَد - که در آن صورت وسوسه میشود موفقیت خود را تکرار کند، و یا میبازَد - که در آن صورت میخواهد به هر قیمت شده شکستِ خود را جبران کند و لااقل مبلغ از دست رفته را دوباره بهچنگ آورد. بنابراین، نتیجه در هر دو حالت، قمار بیشتر است. این اعتیاد نه تنها بر خود فرد قمارباز تأثیر مخرب بر جای مینهد و او را از لحاظ فکری و روانی اسیر میسازد، بلکه بر خانواده، اطرافیان و حتی جامعه نیز مستقیماً تأثیر میگذارد. فرد قمارباز گاه برای بهدست آوردن پولی که بتواند با آن قمار کند حتی ممکن است به دزدی و جنایت نیز متوسل شود. میگویند انگیزۀ اصلی رماننویس معروف داستایفسکی از نوشتن این بود که بتواند با پول آن قمار کند! عواقب ویرانگر اعتیاد به قمار براستی کمتر از اعتیاد به مواد مخدر نیست. به همین خاطر است که در اکثر کشورها، در کنارِ سازمانهای بهزیستی مخصوص بازپروری معتادان به مواد مخدر و مشروبات الکلی، سازمانهایی نیز جهت بازپروری قماربازان وجود دارد تا به آنان کمک شود این عادت خود را ترک کنند. برخورد با این معضل خانمانسوز بهویژه در شرایطی که بر تعداد سایتهای اینترنتی مخصوص قمار هر روز افزوده میشود و تا چند سال آینده حتی میتوان بهطور بیست و چهار ساعته از طریق تلویزیون قمار کرد، اهمیتی مظاعف مییابد.
و اما قمار با تعالیم کتابمقدس نیز منافات دارد. کتابمقدس اگرچه مستقیماً از این معضل نام نمیبرَد، اما از تعالیم آن چنین میفهمیم که اموال ما در این دنیا امانتی است از جانب خدا، و خدا صرفاً ما را به نظارت و مباشرت بر این اموال گمارده است. بنابراین سوءاستفاده از آنچه داریم شایسته زندگی مسیحایی نیست. درست است که قرعه انداختن در کتابمقدس روش متداولی برای تعیین نتیجه بوده است و حتی خود خدا در عهدعتیق چنین فرمان داده است (بهعنوان نمونه نگاه کنید به لاویان ۱:۸؛ یوشع ۱۴:۲؛ خروج ۲۸:۳۰؛ اعداد ۲۷:۲۱؛ تثنیه ۳۳:۸)، ولی قرعه با قمار فرق دارد و باعث نمیشود دارایی را که خدا نزد ما به ودیعه نهاده بیجهت به خطر اندازیم. گذشته از این، کلام خدا میگوید: «چرا پولتان را برای آنچه نان نیست، و مشقت خویش را برای آنچه سیر نمیکند صرف میکنید؟» (اشعیا ۵۵:۲). ممکن است بگویید: «من در قمار چنان مهارتی دارم که حتی میتوانم از این راه نان دربیاورم!» خوشابهسعادتتان. اما آمار و ارقام غیر از این میگوید. بهعنوان مثال بر اساس تحقیقات بهعمل آمده در استرالیا، اتباع این کشور در سال ۱۹۹۵ بیش از ۸ میلیارد دلار در قمار و شرطبندی باختند، که یک میلیارد بیشتر از مبلغی بود که در سال ۱۹۹۴ باخته بودند. این در حالی است که سودی که مؤسسات قماربازی از این راه به جیب میزنند هر ساله بیشتر میشود، و این سود در اکثر موارد نتیجۀ مستقیم باختِ مشتریان است. گردانندگان مؤسسات قماربازی برای تطمیعِ مشتریان سادهلوح خود و تحریک حرص و طمع در آنها به شگردهای گوناگونی متوسل میشوند، که هدف از تمامی آنها این است که به مردم قبولانده شود مبلغی که از دست خواهند داد در مقایسه با جوایز ارزشمند و مبالغ هنگفتی که نصیبشان خواهد شد هیچ است. و با اینحال این مؤسسات با همین مبالغ بهظاهر اندک است که به حیات خود ادامه میدهند و هر ساله بر شعباتشان افزوده میشود. در انگلیس بهای بلیط بختآزمایی تنها یک پوند است که در مقایسه با جوایز چندین میلیون پوندی که نصیب برندگان خواهد شد هیچ است؛ و با اینحال طبق بررسیهای بهعمل آمده، بیشتر احتمال دارد که خریداران چنین بلیطهایی بر اثر اصابت صاعقه در بیابان کشته شوند تا اینکه در لاتاری برنده گردند!
اما شاید مهمترین دلیل کتابمقدسی در مورد اشتباه بودن قمار، حرص و طمعی است که در پس آن نهفته. کلام خدا میگوید: «طمع ریشه همه بدیها است» (اول تیموتائوس ۶:۱۰)، و کمتر کسی میتواند بگوید انگیزۀ طمع در قماربازی او جایی ندارد. بهعلاوه، در قمار اغلب سعی بر کسبِ چیزی است به بهای ضررِ طرف مقابل، و از این رو با اصل محبت به همسایه که از اصول مسیحیت است نیز منافات دارد. اگر ما واقعاً همسایه خود را دوست داشته باشیم، آیا حاضریم به بهای خسرانِ او سودی به جیب بزنیم؟
حال ممکن است بپرسید مگر سرمایهگذاری در بازار بورس و خرید و فروش سهام هم نوعی قمار نیست؟ مگر نه اینکه خیلیها از این طریق زندگی خود را بر باد دادهاند؟ درست است، ولی بهنظر من بین قمار و سرمایهگذاری یک فرق بزرگ وجود دارد، و آن اینکه سرمایهگذارِ موفق برای کسبِ سود زحمت میکشد و چه بسا روزها و ماهها مطالعه و تحقیق و بررسی میکند، و سرانجام متوجه میشود که مثلاً فلان شرکت خوب اداره میشود و امکان ترقی دارد، و تصمیم میگیرد از این طریق در موفقیت و سود آن سهیم شود. سرمایهگذاری تنها زمانی خطرناک است که با آن مثل قمار رفتار شود.
بهعنوان مثال، یک سرمایهگذار ناشی را در نظر بگیرید که با شنیدن رونق بازار سهام و موفقیت دیگران در این کار، دندان طمعش گُل میکند و تصمیم میگیرد او هم ثروتی بادآورده از این راه به جیب بزند. بنابراین بیآنکه زحمت تحقیق و مطالعه بهخود بدهد، آخرین سهام داغی را که قیمتش بهتازگی چند برابر شده میخرد به این امید که یک شَبه ثروتمند شود! و آن وقت همان بلایی بر سرش میآید که چند سال پیش بر سرِ سرمایهگذاران شرکتهای تکنولوژی آمد! سرمایهگذاری، از هر رقم که باشد، مثل باغبانی است. باید مدتها برای آن زحمت و انتظار کشید تا سرانجام به ثمر بنشیند. اصولاً یکی از بزرگترین اشتباهات سرمایهگذاران تازهکار این است که با وجود تحقیق اولیه در مورد شرکت یا بازاری خاص، از آنجا که ناخودآگاه این کار را نوعی قمار میدانند، با مشاهدۀ اندک سودی هیجانزده میشوند و وجدانشان معذب شده، آنچه را در واقع حاصل زحمت آنها است پول بادآوردهای تلقی میکنند که هر آن ممکن است بر باد رود! بنابراین بیدرنگ میفروشند، و بعد در کمال حسرت میبینند که اگر تنها اندکی بیشتر صبر میکردند، ثمرۀ زحماتشان را بسیار کاملتر دریافت میکردند. بنابراین گمان نمیکنم بین سرمایهگذاری و قمار ارتباطی وجود داشته باشد، بهویژه آنکه سودی که از این راه عاید میشود نه تنها به بهای ضرر دیگران نیست، بلکه آنطور که از نمونۀ کشورهایی چون ژاپن، چین، کره، هند، امریکا و دیگر مناطقی که به سرمایهگذاری آزاد پایبندند و آن را بهعنوان استثمار ضعفا مردود نمیشمرند پیدا است، به رونق و شکوفایی اقتصاد جامعه نیز میانجامد.
در مورد موضوع قمار ممکن است صدها سؤال و "اما و اگر"های دیگر نیز به ذهن آید، که سهیم شدن غیرمستقیم در این کار به انگیزۀ کمک رساندن به دیگران (نظیر مثال کودکی که در ابتدای مقاله ذکر کردم) از جملۀ آنها است. بهگمانم در هر مورد، فرد ایماندار باید نخست انگیزۀ خود را بسنجد و ببیند آیا آنچه میکند واقعاً به هدف جلال یافتن خداست، یا اینکه صرفاً اموال خود را به قصد لذت شخصی یا به امید سودی بادآورده بهخطر میاندازد و خود را اسیر عواقب تلخ این کار میسازد؟ رویهمرفته میتوان به این سؤال که آیا قمار گناه است یا خیر چنین پاسخ داد که اگر منظورمان از قمار بهمخاطره افکندن اموالی است که خدا نزد ما به ودیعه نهاده جهت ارضای امیال شخصی یا به امید کسب سودی بادآورده، آری، گناه است. و طبعاً اعاناتی نیز که از راه گناهآلود نزد خداوند آورده شود، پذیرفتنی نیست. اما در عین حال باید بهخاطر داشت که داوری در مورد نیّات دیگران کار ما نیست، زیرا تنها خدا از نیّت دل انسانها آگاه است.
و در پایان چه بهجا است همواره این فرمایش کتابمقدس را مد نظر داشته باشیم که «زندگی شما بَری از پولدوستی باشد و به آنچه دارید قناعت کنید زیرا خدا فرموده است، تو را هرگز وانخواهم گذاشت، و هرگز فراموشت نخواهم کرد» (عبرانیان ۱۳:۵)؛ و اینکه «هر چه کنید برای جلال خدا بکنید» (اول قرنتیان۱۰:۳۱).