مادر ترزا
۴ دقیقه
کسی که مورد احترام مردم از هر دین و مکتبی بود
در دنیایی که هیچ دین و مرامی، کسی غیر از خود را قبول ندارد، کسی نیست که "مادر تِرِزا" و خدمات بیشائبه و بهدور از هر نوع انگیزۀ نفعپرستانه یا جاهطلبانۀ او را قبول نداشته باشد.
آگنس گونتسخا بوخاتسیو در سال ۱۹۱۰ در اشکوپیی در یوگسلاوی چشم به جهان گشود. در سال ۱۹۲۸ به هندوستان رفت و به گروه خواهران "لورتو" پیوست. بهخاطر ارادتی که به "تِرِزا اهل آویلا"، راهبۀ اسپانیایی و بنیانگزار یکی از جریانهای رهبانیت و خدمات خیرخواهانه داشت، نام ترزا را برای خود برگزید. در سال ۱۹۴۸ صومعه را ترک گفت تا پرستاری بیاموزد.
در این سال، در مقابل بیمارستان کلکته، به زنی نیمهجان برخورد. خودش چنین نوشته: "بدن زن را موشها و مورچهها خورده بودند. او را به بیمارستان بردم، اما قبولش نکردند. وقتی دیدند که از بیمارستان نمیروم، مجبور شدند او را تحت معالجه قرار دهند. وقتی از این مسأله خیالم راحت شد، مستقیم به شهرداری منطقه رفتم و درخواست کردم که جایی در اختیارم بگذارند تا از مردمی که در کوچه و خیابان جان میدهند، مراقبت کنم."
در مقابل اصرار او، معبد متروکی را در اختیار او گذاشتند. از آن زمان به بعد، تنها در کلکته، بیش از چهل هزار نفر از مرگ در کنار خیابانها نجات یافتهاند. چیزی نگذشت که مادر ترزا به "قدیس پابرهنهها" شهرت یافت. او نظام رُهبانیتی بنیان گذاشت بهنام "نیکوکاران کلکته" و آن را به کمکرسانی به تنگدستان اختصاص داد. در اینجا بود که تهیدستان بیمار و در آستانه مرگ، مورد مراقبت قرار میگرفتند؛ اگر از مرگ رهایی مییافتند، مادر ترزا و خواهران خدمتگزارش میکوشیدند خانه و کاشانهای برایشان فراهم آورند. این نهضت نیکوکاری که در آغاز فقط از ۱۲ راهبه و فقط در هندوستان تشکیل شده بود، اکنون بیش از ۳۰۰۰ خادم در ۵۱۷ مرکز در یکصد کشور جهان در خدمت دارد.
مادر ترزا در تمامی درماندگان عیسی را میدید. مهم نبود که رنج شخص "ایدز" باشد یا جذام. تلاش او این بود که آنانی که بازگشتشان از جادۀ مرگ اجتنابناپذیر بود، در آرامش و با احترام چشم از جهان فروبندند.
مادر ترزا از همان آغاز توجه خاصی به کودکان داشت. او چنین گفته است: "ما هیچ کودکی را رد نمیکنیم. بعضی از آنها را از خیابانها جمع میکنیم، دیگران را از بیمارستانها، جایی که به حال خود رها شدهاند. بعضیها را از زندان میآوریم، بعضی دیگر را پلیس میآورد."
در هندوستان جذامیان ملعونین خدا بهحساب میآیند. بههمین دلیل، او برای جذامیان شروع به ساختن خانه در زمینهای متروک کرد و روستاهایی برای ایشان بنا نمود. او خواهران راهبه را برای خدمت به جذامیان تحت آموزش مخصوص قرار داد، و علیرغم محدودیتهای مالی فراوان، جدیدترین داروهای معالجه جذام را از غرب وارد میکرد.
رابطه با خدا
مادر ترزا و خواهران راهبهای که در نظام او خدمت میکنند، جامعه دعا هستند. آنان صبح زود دعا میکنند؛ روز را نیز با دعا به پایان میبرند. آنها همه جا دعا میکنند، موقع کار، در خیابان، ... برای مادر ترزا ثمرات روحانی از دعا حاصل میشود. او گفته است: "عالیت خواهران، و هر آنچه که ما میکنیم، همه ثمره دعا است، دعایی که ما را با مسیح یک میسازد."
مادر ترزا ایمان داشت که اگر خدا اجازه داده تا او درماندگان و محتاجان را خدمت کند، به این علت بوده که او وجود خود را در دعا تماماً به خدا داده بوده است. او گفته است: "شاگرد باید خود را به خدا تسلیم کند تا دریابد که خدا از او چه میخواهد، نه اینکه خودش چه میخواهد. وقتی با اراده آزاد، خود را به خدا تسلیم کنیم، او ما را وسیلهای خواهد ساخت در دستهای خودش برای خدمت به دیگران. آنگاه ما همچون مدادی در دستهای او خواهیم بود."
آنقدر محبت کنید که بیش از آن دیگر برایتان سخت باشد. این محبت مسیحی است. او به خواهران همخدمت خود توصیه میکرد که در آن واحد فقط به یک نفر خدمت و محبت کنند. او طوری طرف مقابل خود را محبت میکرد که شخص میپنداشت تنها کسی است در دنیا که مورد محبت او است. این محبت در خانه آغاز میشود؛ از آنجا باید به نیازمندان و دردمندان جامعه سرایت کند. "برای آنکه محبتتان واقعی باشد، باید مسیح را در همه ببینید و هیچگاه ثانیهای از وقت خود را بیثمر با برای امور زشت هدر ندهید."
به پاس خدمات صادقانه مادر ترزا، جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۷۹ بهشایستگی به او تعلق گرفت.
مادر ترزا پس از سالها تحمل ناراحتیهای قلبی، در ۵ سپتامبر ۱۹۹۷ دار فانی را وداع گفت. باشد که زندگی او سرمشقی برای همه ما باشد.
گفتههای برجسته مادر ترزا
محبت واقعی اندازه نمیگیرد؛ فقط میدهد.
چیزهای کوچک واقعاً کوچک هستند، اما امین بودن در چیزهای کوچک چیز بزرگی است.
برهنگی فقط بستگی به یک تکه پارچه ندارد. برهنگی یعنی بیتوجهی به انسانیت و و شرافت انسانی و شخصیت انسانها.
بهدیگران آنقدر بدهید که به خودتان فشار بیاید.
کارهای بزرگ از دست ما بر نمیآید؛ اما میتوانیم با عشقی عظیم، کارهای کوچکی انجام دهیم.
اگر دعا کنیم، ایمان خواهیم داشت؛ اگر ایمان داشته باشیم، محبت خواهیم نمود؛ اگر محبت کنیم، خدمت نیز خواهیم کرد.