You are here

فقیران کیستند؟

Estimate time of reading:

۶ دقیقه

 

جهانی که در آن بسر می‌بریم عرصۀ گسست روزافزون فقیران و اغنیاست. شکاف به‌‏‏ظاهر غیرقابل پیمایش این دو گروه، به یکی از بزرگترین معضلات انسان عصر حاضر تبدیل شده است. فقر دردی است که همچون سرطانی پیشرونده در حال گسترش است به‌گونه‌ای که آرمان امروز بشر "فقرزدایی" است. از این‌رو طرح سؤالاتی از جمله، فقر چیست و فقرا کیستند؟ آیا باید صرفاً به مقولۀ فقر از چشم‌انداز مادی نگریست؟ آیا فقر و فقیر صورت‌ها و اشکال دیگر نیز دارند؟ آیا خدمت مسیح فقرزدایی بود و یا فقرستایی؟ اجتناب‌ناپذیر می‌باشند. هدف این مقاله آن است که به بررسی مفهوم فقر از دیدگاه کتاب‌مقدس بپردازد و در پایان وظایف مسیحیان را در رویارویی با این سرطان بشری یادآوری نماید.

مفهوم فقر در عهدعتیق

۱- درک مادی فقر

به‌جرأت می‌توان گفت که نقطۀ آغاز تعریف فقر و فقیر در کلام خدا "بعد مادی" دارد. در این‌باره مفهوم زمین و توزیع عادلانۀ آن بین قوم خدا از نقشی محوری برخوردار است. برای جامعۀ کشاورزی آن زمان، زمین در حکم مرگ و زندگی بود. همانگونه که خدا آدم و حوا را در باغ عدن گذاشت، حال پس از خروج از مصر، زمین کنعان را به اسرائیلیان وعده داد. در واقع زمین نقش دماسنج روحانی قوم خدا را بازی می‌کرد. هرگاه که آنان از فرامین الهی تبعیت می‌کردند برکت زمین از‌ آن آن‌ها می‌شد و هرگاه تخطی می‌ورزیدند، زمین از آن‌ها گرفته می‌شد و به تبعید می‌رفتند. زمین به‌عنوان سرمایۀ بنیادی زندگی، حق تک‌تک اعضای خانوادۀ اسرائیل بود. اگر آن‌ها به هر دلیلی از جمله قحطی مجبور به فروش زمین خود می‌شدند، شریعت الهی تمهیدی اندیشیده بود که زمین پس از ۵۰ سال به صاحبان اولیۀ آن پس داده شود (لاویان ۲۵، تثنیه ۱۵)، تا بدین‌سان هیچ‌یک از اعضای قوم اسرائیل بی‌زمین نباشد. به‌تدریج شکاف طبقاتی بین قوم خدا به‌خصوص پس از دوران پادشاهی افزون شد. پادشاهان اسرائیل با وضع مالیات سنگین فشار زیادی بر اقشار آسیب‌پذیر اسرائیل وارد کردند. به دیگر سخن، زمین که در ابتدا برای برکت و آسایش همۀ اعضا قوم خدا اعطا شده بود، به‌شکل انحصاری در دسترس اقلیت قدرتمند قرار گرفت. در این برحه از زمان، نقش انبیای اسرائیل آشکارتر به‌چشم می‌خورد زیرا که آنان بی‌پرده به نقد وضعیت اجتماعی اسرائیل پرداختند (اشعیا ۵:‏۸-۹و۱۰:‏۱-۳، ارمیا ۳۴ و عاموس ۵:‏۸). اسرائیل با عدم توجه به ریشه‌های اخلاقی زمین که هدیه‌ای از خدا قلمداد می‌شد و همچنین عدم اطاعت از فرامین او در نشان دادن سخاوت نسبت به فقرا در ورطۀ سقوط قرار گرفتند. بنابراین درک مادی مفهوم فقر که در تاریخ حیات اسرائیل به گسترش شکاف ثروتمندان و فقرای این قوم انجامید، نقطۀ آغاز تعریف فقر قلمداد می‌شود.

۲- درک معنوی و روحانی فقر

با مطالعۀ برخی از مزامیر عهدعتیق متوجه می‌شویم که گاه حتی زمین‌داران به فقر خود در برابر خدا اعتراف می‌کردند. برای مثال وقتی داود می‌گوید من مسکین و فقیر هستم (مزمور۴۰:‏۱۷)، قطعاً به بُعد مادی وضعیت خود اشاره ندارد، بلکه وضعیت معنوی، غیرمادی و یا روحانی خود را ابراز می‌کند. از این رو تعریف فقر گرچه با بُعد مادی آغاز می‌شود، اما به‌تدریج بُعد غیرمادی (حالت شخص در برابر خدا) نیز به بخشی از مفهوم آن اضافه می‌شود.

مفهوم فقر در عهدجدید

۱- درک اجتماعی فقر

جهان مدیترانۀ قرن اول میلادی، عرصۀ نمایش ارزش‌های اجتماعی خاص بود. ارزش‌های محوری جامعه آن زمان را "مقام"، "شأن و درجۀ اجتماعی"، "اصل و نسب خانوادگی"، "قومیت"، "کار"، "جنسیت"، "تحصیلات" و خلاصه آنچه امروزه پرستیژ قلمداد می‌گردد تشکیل می‌داد. جامعه‌ای که در آن پرنده با پرنده، باز با باز پرواز می‌کرد. به بیان ‌دیگر، آنچه که داشتی، آنچه که هستی و می‌توانی باشی را تعریف می‌کرد. جامعه‌ای که نخبگان گل سرسبد آن بودند و تساوی در شأن و مقام، اصل حاکم بر روابط بود. از این‌رو، اقشاری که از اصل و نسب معروفی برخوردار نبودند و به‌عبارت دیگر چیزی برای عرضه نداشتند به‌راحتی حذف می‌شدند. زن‌ها، کودکان، اقشار زحمت‌کش، افرادی همچون سامریان که نژاد آن‌ها هم‌طراز با یهودیان قلمداد نمی‌شد در زمرۀ حذف‌شدگان جامعه محسوب می‌شدند.

۲- درک ارتباطی فقر

اقشار آسیب‌پذیر اجتماعی جهان مدیترانۀ آن عصر نه تنها جذاب نبودند و دیده نمی‌شدند بلکه صدای‌شان نیز به گوش کسی نمی‌رسید. آن‌ها می‌توانستند تنها در محدودۀ ارتباطی به‌شدت کوچک خود بسر برند. گویی تنها خدا صدای آن‌ها را می‌شنید. صدای زنان تنها در خانه و آن‌ هم برای اموری خاص (کارهای خانه) شنیده می‌شد. بچه‌ها نیز اهمیت خاصی نداشتند. بله، فقر در جایی که صداها خفه می‌شوند بیشتر فریاد می‌زند.

۳- درک مذهبی فقر

گروهی از مذهبیون عصر عیسی که به فریسیان معروفند، خود را مدعی شناخت حقیقت و دیگران را گمراهانی قلمداد می‌کردند که تنها باید از آن‌ها طلب هدایت کنند. فریسیان نه فقط به جهان‌بینی‌های دیگر می‌تاختند، بلکه به خود گروه‌های مختلف موجود در اسرائیل نیز رحم نمی‌کردند. در مذهب آنان جایی برای ایدئولوژی‌های دیگر وجود نداشت. شناخت آنان از خدا به نقطۀ حذف دیگران می‌انجامید. به بیان‌ دیگر، خداشناسی آنان دیگران را چنان در فضایی تاریک قرار می‌داد که در آن و از آن هیچ نوری ساطع نمی‌شد. بله، درک مذهبی فریسیان فقرگشایی را شیوع می‌‌داد.

خدمت عیسی مسیح به فقرا

عیسی مسیح در بیانیۀ خدمتی خود در انجیل لوقا ۴:‏۱۶-۱۹ واضحاً بر مأموریت فقرزدایی خود در همۀ ابعاد آن تأکید کرد. او در پی آن بود که فقر را ریشه‌کن کند. به‌جرأت می‌توان گفت که تنها نوع فقری که او آن را می‌ستود همانا "فقر روحانی" (انجیل متی ۵:‏۳) بود. فقری که به حالت ما در برابر خدا اشاره دارد. او مرزبندی‌های اجتماعی عصر خود را تعمداً زیر پا می‌گذاشت تا فقر محرومان جامعۀ عصر خود را رفع کند. او به هیچ‌کس اجازه نمی‌داد که برایش تعیین کند با که نشست و برخاست کند، با که از خدا حرف بزند، از که تنها بیاموزد، صدای که را تنها بشنود. او با چه شدتی در مقابل درک مذهبی فریسیان ایستاد. زن‌ها را شاگردان خود معرفی می‌کرد، کودکان را می‌پذیرفت و از آن‌ها به‌عنوان سمبل ایمان و پادشاهی خدا یاد می‌کرد. سامری را الگوی رفتار و کردار معرفی کرد (انجیل لوقا ۱۰)، با آن‌ها حرف می‌زد (انجیل یوحنا ۴) و به قوم می‌گفت جلوه‌های مثبت و زیبای زندگی آن‌ها را بیاموزند. با خراج‌گیران و بد‌کاره‌ها شام می‌خورد (آن‌ها را می‌پذیرفت)، به دیگر سخن، از ‌آنِ همه بود و همه از آنِ او. پس از عیسی، رسولان او نیز کوشیدند آرمان فقرزدایی او را محفوظ بدارند. نیازهای یکدیگر از جمله احتیاجات مالی را رفع می‌کردند و به‌عبارتی با هم و برای هم زندگی می‌کردند. جامعۀ ایمان فضایی را به‌وجود می‌آورد که در آن تمامی مظاهر فقر تا حد امکان رفع می‌شود.

فقیران امروز

همانگونه که دیدیم فقر و فقیر صورت‌ها و جلوه‌های گوناگون دارند. شاید کسی را می‌شناسیم که نیاز شدید مادی دارد، نجوای پادشاهی خدا به ما می‌گوید آنچه می‌توانی برای رفع فقر او بکن. شاید شخص یا اشخاصی را می‌شناسیم که به‌دلیل نداشتن امتیازی اجتماعی (تحصیل، مقام، خانواده و جنسیت) تنهایند، صدای پادشاهی خدا به ما می‌گوید به‌سراغ او برو، کنارش باش. شاید می‌شناسیم آنانی را که صدای‌شان زیر چکمه‌های قدرتمندان خفه شده است، فرمان پادشاهی خدا به ما می‌گوید با آنان همدرد شو و برای‌شان فکر کن و شاید می‌شناسیم افرادی را که ایدئولوژی ما به ‌حذف سریع و راحت آنان می‌انجامد، فریاد پادشاهی خدا به ما می‌گوید آغوشت را همچون مسیح برای آن‌ها باز کن.

چند سخن پایانی

پرواضح است که منظور از فقرزدایی ثروت‌گشایی نیست. با مطالعۀ این سطور در می‌یابیم که همۀ ما به نوعی فقیر هستیم. پس فقرزدایی نیازمند همتی همه جانبه است. حتی خود فقیران نیز می‌باید فقرزدایی کنند. بیایید ردای خدمتی را که خداوند برای همۀ ما تدارک دیده است در برکنیم و از یاد نبریم که فقرزدایی تنها به مدد روح خدا امکان‌پذیرست.

«روح خداوند بر من است........... تا فقیران را بشارت دهم» (انجیل لوقا ۴:‏۱۸‏).