شفاعت: همکاری با خدا
Estimate time of reading:
۱۰ دقیقه
ترجمه: عیسی دیباج
یک روز صبح همسرم از خواب بیدار شد و گفت: «دیشب خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم بریتنی اسپیرز۱، خواننده معروف دارد میمیرد!» این خیلی عجیب بود چون اخیراً در مورد بریتنی اسپیرز خبر خاصی در رسانهها منتشر نشده بود و ما نیز نه به موزیکهای این خواننده گوش میدهیم و نه علاقۀ چندانی به زندگی او داریم. اما همسرم بهخاطر خوابی که دیده بود آن روز برای بریتنی اسپیرز مشغول دعا شد. اواخر آن روز در خبرها شنیدیم که بریتنی اسپیرز را به بیمارستان منتقل کردهاند چون سعی کرده بود خودکشی کند. بلافاصله متوجه شدیم که خدا آن خواب را به همسرم نشان داده بود تا او برای این خواننده دعا کند. همسر من به خودی خود هیچ وقت به این فکر نمیافتاد که برای بریتنی اسپیرز دعا کند، اما خدا که از شرایط آگاه بود میدانست لازم است کسی برای او دعا کند، و همسر مرا برای این کار انتخاب کرده بود!
کمتر کسی است که در اهمیت شفاعت تردید داشته باشد. کیست که نخواهد شفاعت نقش مهمتری در زندگی روحانیاش ایفا کند؟ شفاعت یک اصل مهم روحانی است و اکثر مسیحیان بهخوبی بر اهمیت آن واقفاند. اما وقتی پای عمل به میان میآید، اکثر مسیحیان اذعان خواهند کرد که گنجاندن شفاعت در برنامۀ زندگی روزانهشان کار دشواری است. بسیاری از مسیحیان به طرق مختلف برای دیگران یا برای شرایطی خاص دعا میکنند و برای این کار راههای متفاوتی دارند. بعضیها بدین منظور فهرست دعای مخصوصی دارند، و بعضی دیگر برای مسائلی که به ذهنشان میرسد یا در اخبار دیده یا شنیدهاند دعا میکنند. اگر شفاعت برای ما صرفاً ادای تکلیف باشد، خیلی زود از آن خسته میشویم و باز به همان زندگی عادی و بدون دعای خود برمیگردیم. واقعیت این است که شفاعت نه ادای تکلیف است و نه صرفاً یک مسئولیت، بلکه ابزاری است پویا و پرقدرت که ثمرات فراوانی دارد و انسان را به خدا نزدیکتر میسازد. کسی که در دعا شفاعت میکند در واقع کار روحالقدس را انجام میدهد، و خدا میتواند با استفاده از او ارادهاش را به انجام رسانده، پادشاهی خود را گسترش بخشد.
شفاعت چیست؟
شفاعت با دعا یکی نیست. اگر دعا را "ارتباط با خدا" تعریف کنیم، چیزهایی مثل تعمق، درخواستهای شخصی، پرستش، شکرگزاری و شفاعت را در بر میگیرد. دعای ما زمانی شفاعت است که به نیابت از شخصی دیگر یا وضعیتی بخصوص به درگاه خدا دست به دعا برمیداریم. همچنین خیلی مهم است که بدانیم شفاعت ارتباط نزدیکی با نبوت دارد، زیرا بخشی از آن عبارت است از اینکه به صدای خدا گوش دهیم و ببینیم دیدگاه او راجع به وضعیتی بخصوص چیست.
عیسای مسیح و روحالقدس شفاعت میکنند
بهترین نمونهای که از شفاعت در کتابمقدس میبینیم، خود عیسای مسیح است. به تعبیری میتوان گفت که تمامی زندگی عیسی شفاعت بود، زیرا او به این جهان آمد تا بین انسان و خدا واسطه شود. در عبرانیان ۷:۲۵ میخوانیم: «... عیسای مسیح همیشه زنده است تا شفاعت کند.» درست است که شفاعتی که در اینجا از آن صحبت میشود مربوط به نجات و آمرزش گناهان است، ولی باز شفاعت است. در رومیان ۸:۲۷ نیز میخوانیم که روحالقدس «مطابق با اراده خدا برای مقدسان شفاعت میکند». بنابراین روحالقدس و عیسای مسیح هر دو در حال حاضر مشغول شفاعت کردن هستند! بنابراین نتیجه میگیریم که اگر میخواهیم رابطۀ صمیمانهای با خدا داشته باشیم و با او همکاری کنیم، شفاعت باید بخش مهمی از زندگی ما را تشکیل دهد.
شفاعت را خدا به ما الهام میکند
برخی به اشتباه تصور میکنند شفاعت یعنی اینکه خدا را وادار کنیم کاری را که ما میخواهیم انجام دهد. فکر میکنیم باید به اطراف خود بنگریم و متوجه نیازی شویم، و آن وقت دست به کار شده در دعا از خدا بخواهیم که فلان یا بهمان کار را بکند. حال آنکه شفاعت به این صورت نیست، و در واقع اگر به این صورت دعا کنیم به احتمال زیاد خیلی از دعاهای شفاعتیمان جواب نخواهد گرفت! اینگونه دعا کردن مثل این است که تیری را در اتاقی تاریک رها کنیم به این امید که به هدف بخورد. متأسفانه اغلب اوقات دعاهای ما به این صورت است: دعا میکنیم و بعد آرزو میکنیم که خدا جواب مثبت بدهد.
اما اگر اجازه دهید خدا هدایتگر دعاهایتان باشد، از تفاوتی که مشاهده خواهید کرد در شگفت خواهید شد. آیا هیچ میدانستید که وقتی خدا میخواهد کاری انجام دهد، اول نقشه خود را با کسانی که گوش شنوا دارند در میان میگذارد؟ عاموس ۳:۷ میگوید: «خداوند یهوه کاری نمیکند مگر اینکه سرّ خویش را به بندگان خود انبیا مکشوف سازد.» منظور از "انبیا" در اینجا نه انبیایی چون موسی یا ایلیا، بلکه افرادی عادی مثل من و شماست که آمادهاند به صدای خدا گوش دهند. فصل ۱۸ کتاب پیدایش را در نظر بگیرید: خدا تصمیم گرفت شهر سدوم را نابود کند. اما این طور نبود که ناگهان تصمیم خود را عملی کند و شهر را نابود سازد، بلکه پیش از اجرای نقشهاش اول ابراهیم را از این موضوع باخبر کرد. ابراهیم پس از شنیدن تصمیم خدا، به شفاعت کردن برای شهر سدوم پرداخت. البته شفاعت او سدوم را از نابودی نرهاند، اما میبینیم که وقتی خدا چیزی را به انسان آشکار میکند، واکنشی که از او انتظار دارد شفاعت است.
تقریباً ده سال پیش، وقتی جوانی نوزده ساله بودم، یکی از اولین موارد شفاعت را تجربه کردم. در آن زمان من چیز زیادی درباره ایران نمیدانستم و هیچ وقت به یک ایرانی برنخورده بودم. یک شب که طبق معمول در اتاقم مشغول دعا بودم، تصویری از نقشه ایران جلوی چشمم ظاهر شد. به همین جهت، با جدیت شروع کردم به دعا برای کشور ایران. میدانستم که روحالقدس میخواهد آن شب بهطور خاص برای ایران دعا کنم. روزهای بعد نیز به دعا برای ایران ادامه دادم. اگر خاطرتان باشد، ایران در آن زمان چندان در خبرها مطرح نبود. چند روز بعد به هنگام رفتن به سر کار متوجه شدم که تقریباً تمام روزنامهها صفحه اول خود را به مسائل ایران اختصاص دادهاند، اما من از این موضوع زیاد تعجب نکردم. خدا از من میخواست این کشور را در خاطر داشته باشم و برای مردمش دعا کنم زیرا نقشهاش این بود که ایرانیان زیادی را بهسوی خود بخواند. و بهراستی نیز تعداد ایرانیانی که در طی ده سال اخیر به عیسای مسیح ایمان آوردهاند و کار عظیمی که خدا دارد در این کشور انجام میدهد، از هر لحاظ حیرتانگیز است. در رومیان ۸:۲۶ میخوانیم: «زیرا نمیدانیم چگونه باید دعا کنیم، اما روح با نالههایی بیانناشدنی برای ما شفاعت میکند.»
خدا چگونه با ما صحبت میکند؟
ممکن است در اینجا از خود بپرسید: خدا چگونه صحبت میکند؟ این خود میتواند موضوع مقالهای جداگانه باشد، ولی اغلب صدای خدا را به شیوههای بسیار معمولتر از آنی که انتظار داریم میشنویم. البته همانطور که در ابتدای مقاله اشاره کردم، گاهی اوقات خدا از طریق خواب و رؤیا نیز صحبت میکند، اما اکثر اوقات شیوه صحبت کردن خدا با ما به گونهای است که فکر میکنیم آنچه میشنویم صرفاً افکار خودمان است. اولین باری که متوجه شدم خدا دارد با من صحبت میکند، هنگامی بود که تقریباً ۱۳ یا ۱۴ سال داشتم. در جلسات دعای خانگی اغلب احساس میکردم باید برای موضوع خاصی دعا کنم، اما خجالت میکشیدم در جمع با صدای بلند دعا کنم. هنوز چند دقیقه نمیگذشت که شخصی دیگر دقیقاً همان دعایی را که من در دلم بود میکرد. بهزودی متوجه شدم که آن افکار را خدا در دل من میگذارد.
گاهی اوقات خدا برای مسئلهای خاص بار سنگینی در قلب ما میگذارد. یادم میآید در حدود چهار سال پیش به مدت تقریباً یک هفته هر روز صبح که از خواب بیدار میشدم، بار سنگینی برای کشوری خاص که خیلی کم در موردش میدانستم و بهندرت در خبرها به آن اشارهای میشد، احساس میکردم. اگر چه هر روز صبح با غیرت برای آن کشور دعا میکردم، اما صبح روز بعد نیز به محض اینکه از خواب بیدار میشدم احساس میکردم باید دوباره با جدیت برای آن کشور دعا کنم. وقتی خدا میداند که در صورت نیاز میتواند بهعنوان مرد یا زن دعا روی شما حساب کند، موضوعات بیشتری برای دعا به شما الهام خواهد کرد.
تذکر: شفاعت دردناک و وقتگیر است!
شفاعت کردن کار آسانی نیست. در واقع کار بسیار دردناک و وقتگیری است! وقتی مسائل را آن طور میبینیم که خدا میبیند، دردی را که در قلب خداست حس میکنیم. و قلب خدا بهراستی نیز مالامال از درد است. کافی است به میلیاردها جان گمشده، میلیونها کودک گرسنه، و میلیونها نفری بیاندیشیم که اسیر مواد مخدرند، مورد سوءاستفاده جنسی قرار میگیرند یا پیوسته در حقشان ظلم میشود. از یاد نبریم که حتی عیسی نیز به حال اورشلیم گریست، و در عبرانیان ۵:۷ میخوانیم که او «با فریادهای بلند و اشکها...دعا و استغاثه کرد». کتاب مراثی ارمیا نیز سراسر شرححال دردهایی است که ارمیا بهعنوان شفاعتکننده در دل داشت.
وقتی صحبت از درد و شفاعت میشود، اولین چیزی که به ذهنم میآید دختری است که در ژاپن دیدم. این دختر با آه و ناله و زاری برای نجات مردم کشورش دعا میکرد. به هیچ وجه آرام نمیگرفت و هیچ طور نمیشد تسلیاش داد. بهراستی نیز به کسی که در وضعیت اوست چه میشود گفت؟ زیرا قرنهاست که بیش از ۹۹ درصد از مردم ژاپن وارد ابدیت میشوند بدون اینکه عیسای مسیح را بهعنوان نجاتدهنده خود شناخته باشند. بیتردید این درد و اشک همان درد و اشکی است که خدا برای مردم ژاپن دارد. وضعیت این کشور تغییر نخواهد کرد مگر آنکه تعداد بیشتری از مردم در روح با این دختر همصدا شده، برای ژاپن شفاعت کنند.
یوحنای رسول نیز دردی را که با شنیدن صدای خدا و داشتن قلب او همراه است تجربه کرد. از او خواسته شد طوماری را بخورد که چون عسل شیرین است (مکاشفه ۱۰:۹ و ۱۰). شنیدن صدای خدا بهراستی نیز تجربه شیرینی است. اما نتیجۀ خوردنِ این سخنان شیرین خدا، چیزی خلاف انتظار از آب درآمد! طومار در شکم یوحنا تلخ شد! اگرچه شنیدن صدای خدا شیرین است، اما درد و بار سنگین ناشی از پی بردن به آنچه در قلب خداست میتواند بسیار آزاردهنده باشد. در تجربه من، شیرینی شنیدن صدای خدا بسیار بیشتر از تلخی آن است. در واقع آگاهی از اینکه شما همان چیزی را احساس میکنید که خدا احساس میکند، یکی از بهترین تجربیات زندگی است.
نیز باید توجه داشته باشیم که اگر میخواهیم خدا در زمینه خدمت شفاعت از ما استفاده کند، لازم است برای این کار وقت کافی بگذاریم. درست است که کسی ممکن است ناگهان برای موضوع خاصی بار احساس کند، یا خدا ممکن است در طول روز بارها با ما صحبت کند، اما اگر در حضور او به اندازه کافی وقت نگذرانده باشیم به احتمال زیاد نخواهیم توانست صدای او را تشخیص دهیم. آرام ماندن در حضور خدا و گوش فرا دادن به صدای او مستلزم وقت است. اگر حاضر نباشید وقت کافی به این امر اختصاص دهید، مطمئن باشید که نخواهید توانست صدای خدا را با اطمینان بشنوید.
نه تنها شنیدن صدای خدا مستلزم وقت است، بلکه بعد از شنیدن صدای خدا نیز لازم است از وقت خود مایه بگذاریم. خدا به این دلیل باری را که در قلب اوست با شما در میان میگذارد که انتظار دارد برای آن شفاعت کنید. وقتی خدا باری در قلبتان میگذارد، وضعیتتان تا اندازه زیادی به وضعیت یک زن باردار شباهت پیدا میکند. یک زن باردار لازم است شیوۀ زندگی خود را تغییر دهد: بیش از حد معمول غذا بخورد، بیش از معمول بخوابد، برخی کارها را که معمولاً انجام میداد دیگر انجام ندهد، و برخی کارها را حتماً باید انجام بدهد. وقتی خدا دربارۀ چیزی با شما صحبت میکند، ممکن است لازم باشد بیش از حد معمول روزه بگیرید، دعا کنید و در حضورش بمانید.
برای شفاعت چه قدمهایی باید برداشت؟
اگر احساس میکنید که مایلید خدا شما را برای خدمتِ شفاعت بهکار ببرد، لازم است قدمهایی بردارید که در اینجا به اختصار به برخی از آنها اشاره میکنم. اول اینکه باید آمادۀ شنیدن صدای خدا باشید. برای شفاعت لازم است که خود را بهطور کامل در اختیار خدا قرار دهید. این قدمی ساده اما مهم است. اگر میخواهید صدای خدا را بشنوید، باید حاضر باشید مدتها در حضور خدا بمانید و وقت کافی برای این کار کنار بگذارید. همچنین باید دلی پاک و وجدانی آسوده داشته باشید تا بتوانید صدای خدا را بشنوید. ضمناً فراموش نکنید که اول باید از او بخواهید که با شما صحبت کند.
شاگردان عیسی از او خواستند که طریق دعا کردن را به آنها بیاموزد (لوقا ۱۱:۱- ۱۳). آنها در دعای عیسی چیزی دیدند که دوست داشتند خودشان هم از آن برخوردار شوند. عیسای مسیح در پاسخ، یک مثل برایشان تعریف کرد و در پایان گفت: «...چقدر بیشتر پدر آسمانی شما روحالقدس را به هر که از او بخواهد، عطا خواهد فرمود». دقت کنید که شاگردان از عیسی خواستند نحوۀ دعا کردن را به آنها یاد دهد، و جواب عیسی این بود که اگر روحالقدس را طلب کنند به آنها داده خواهد شد. بنابراین آخرین قدم مهمی که جا دارد به آن اشاره کنم این است که اگر میخواهید دعا کردن را یاد بگیرید، حتماً از خدا بخواهید روحالقدس خودش را در زندگیتان جاری سازد. روحالقدس برای همکاری با خدا در زمینۀ شفاعت کمک بسیار بزرگ و اجتنابناپذیری است.
باشد که در زندگی روحانی خود روز به روز رشد کرده، به شنیدن صدای خدا عادت کنیم تا وقتی خدا از ما میخواهد برای کسی یا چیزی شفاعت کنیم، بتوانیم این مأموریت مهم همکاری با او را به بهترین وجه انجام دهیم.
پاورقی
Britney Spears