سخنانی چند از خوان کارلوس ارتیز
۲ دقیقه
نهر خدا
دریافت روحالقدس وعدۀ پدر است. از بطن انسان نهرهای آب زنده روان میگردد. نه بوسیله قرائت کتابمقدس و سعی در عمل نمودن آن، بلکه بوسیله دریافت روحالقدس.
ما خداوند را به اقسام زبانها عبادت و تمجید میکنیم. این خوب است ولی هنوز آن وعدۀ پدر نیست. تجربهای که کسب نمودهایم مانند پا گذاشتن در یک رودخانه است منتهی تا قوزک پا. البته کسانی که سالهای سال در بیابان خشک با لبان تشنه بدنبال اب گشتهاند احساس میکنند که این اندازه آب هم کلی زیاد است و به "کمال پری" رسیدهاند. این موضوع باعث شده که همانجا باقی بمانند. وقتی که ما به بچههایمان میگوییم: بیایید به رودخانه برویم، اصل مقصودمان کنار رودخانه است، اما وقتی خدا میفرماید: بیایید به رودخانه برویم، "مقصودش داخل رودخانه است."
ما باید آنقدر وارد آب رودخانه شویم که دیگر پایمان به کف آن نرسد و در ان غوطهور شویم.این رودخانه باید بتواند ما را از جا کنده با خود ببرد. نهر خدا باید ما را با خود و بهر جایی که او اراده کند ببرد. امروز ما به طرق مختلف جلو کار روح خدا را گرفتهایم و این به این دلیل است که هنوز پایمان روی کف رودخانه قرار دارد و در نتیجه میتوانیم بهرجای که خودمان دلمان بخواهد برویم. اما وقتی که در آب شناور باشیم، این رودخانه است که ما را با خود به هرجایی که بخواهد میبرد. پیمان تازه مانند رودخانه است.
اتحاد در محبت
خدا کاری بیش از گردهمآوری مردم خود میکند، او آنها را متحد میکند. هر بوته سیبزمینی سه یا چهار یا پنج عدد سیبزمینی زیر خاک دارد. به این ترتیب هر سیبزمینی از بوته مجزایی بوجود آمده است. وقتی که موسم درو سرمیرسد تمام سیبزمینیها را از زمین درآورده در یک کیسه میریزند ولی آنها هنوز متحد نشدهاند. شاید بگویند آه خدا را شکر همه ما در یک کیسه واحد قرار داریم ولی هنوز یکی نشدهاند. اول باید شسته شوند و پوستشان کنده شود. بعد از این کارها فکر بکنند که دیگر خیلی بهم نزدیک شدهاند و به یکدیگر بگویند: این محبتی که بین ما وجود دارد چقدر عالی است!
ولی هنوز کار تمام نشده است. بایستی که آنها را خورد کرده با هم مخلوط کنند. حالا دیگر کمی از شخصیت و فردیت خود را از دست میدهند و فکر میکنند که واقعاً برای اجرای اوامر اربابشان حاضر شدهاند. ولی خدا دلش پوره سیبزمینی میخواهد نه سیبزمینی سرخکرده. در آنصورت دیگر هیچیک از سیبزمینیها سر از جای خود بلند نمیکند که بگوید: ای مردم ببینید این منم یک عدد سیبزمینی، بلکه بجای ضمیر "من" ضمیر "ما" را بکار میبرد.