روش صحیح مطالعۀ کلام خدا
۴ دقیقه
از کجا میدانید که چیزی درست است؟ اگر با مردم صحبت کنید، بهزودی متوجه خواهید شد که هر کس برای تشخیص درست از نادرست، معیار خاصی دارد. بعضی ممکن است بگویند که آزمایش و تجربه، محک حقیقت است؛ این دسته از افراد تا چیزی را تجربه نکنند، آن را نمیپذیرند. بعضی دیگر، به روشهای علمی اعتقاد دارند و میگویند که تا چیزی را در آزمایشگاه آزمایش نکنند و این آزمایش را قابل تکرار نیابند، به درستی آن اعتقاد پیدا نمیکنند. این قبیل افراد دنیا را سیستمی بسته میدانند و معمولاً منکر این هستند که حقیقت ممکن است از بیرون نظام انسانی ما بر ما آشکار شود. در نظر آنان، حقیقت چیزی است که انسان باید آن را بیازماید و با خرد خود اثبات کند.
در میان تمام این نظرات، این دیدگاه قاطع مسیحی نیز وجود دارد که خدا با بشر سخن گفته و خود را بر او آشکار ساخته است. پولس رسول میفرماید که خدا برخی از صفات خود را از طریق طبیعت آشکار میسازد (رومیان ۱:۲۰). از کتابمقدس چنین استنباط میکنیم که بر همه باید روشن باشد که خدا هست و این خدا قادر مطلق است. خدا خود را در کلام خویش نیز مکشوف ساخته است. خدا کلام خود را از طریق انبیا به بشر عطا کرد، چنانکه نویسنده رساله به عبرانیان میفرماید: «خدا در ایام قدیم، در اوقات بسیار و به راههای مختلف بوسیله پیامبران با پدران ما تکلم فرمود» (عبر ۱:۱).
اما نقطه اوج مکاشفه خدا، فرزند یگانۀ او عیسای مسیح است. عیسی کلمه زنده خداست (یوحنا ۱:۱) و کتابمقدس کلام مکتوب اوست که ما را بهسوی عیسی، این کلام زنده رهنمون میگردد. پولس با جرأت به تیموتاؤس مینویسد و میفرماید: «تمام کتابمقدس از الهام خداست و برای تعلیم حقیقت، سرزنش خطا، اصلاح معایب و پرورش ما در نیکی مطلق مفید است، تا مرد خدا برای هر کار نیکو کاملاً آماده و مجهز باشد» (دوم تیموتاؤس ۳:۱۶-۱۷).
به این ترتیب، وظیفه هر ایماندار اینست که درک کند کلام خدا چه تعلیم میدهد، تا به این طریق، در فیض رشد کند و بیشتر به شباهت مسیح درآید. اما مشکل درست در همین جاست: کلام خدا را چگونه باید درک و تفسیر کنیم تا بتوانیم پیام خدا را از آن دریابیم؟
این سؤال بسی دشوارتر از آن چیزی است که در وهله اول بهنظر میرسد، زیرا آنچه که تعلیم میدهیم، اگر کلام خدا نباشد، مخرب خواهد بود. مسیح تعلیم داد که اگر نمک خاصیت خود را از دست بدهد، نه فقط خنثی بلکه مخرب خواهد بود. آموزش دادن کتابمقدس نیز اگر منتقلکنندۀ مقصود خدا نباشد، میتواند باعث ویرانی ایمان فرد و جدایی کلیساها گردد. به همین جهت، اهمیت حیاتی دارد که من و شما روش خود را برای مطالعه کتابمقدس مورد تجدید نظر قرار دهیم و مراقب باشیم که اصول عقاید خود را چگونه کسب میکنیم. این مقاله کوتاه با این امید نوشته شده که شما خواننده گرامی روش مطالعه کتابمقدس خود را بازنگری و ارزیابی مجدد نمایید و راهنمایی پولس را آویزه گوش سازیم که میفرماید: «منتهای کوشش خود را بکن تا مانند کارگری که از کار خود خجل نیست و پیام حقیقت را بهدرستی تعلیم میدهد، در نظر خدا کاملاً مورد پسند باشی» (دوم تیموتاؤس ۲:۱۵).
مشکلات تفسیر: عینکهای ما
وقتی در دانشگاه در رشته تاریخ تحصیل میکردم، یکی از بحثهای داغ این بود که آیا تاریخ میتواند واقعاً عینی باشد (یعنی آنچه که میخوانیم عیناً آن چیزی باشد که اتفاق افتاده است)؟ مشکل تاریخ این است که افراد رویدادها را بر طبق پیشداوریهای خود گزارش کردهاند. آنها رویدادها را آنگونه که از طریق نظام ارزشی خود دیدند، ثبت کردهاند.
عینک علائق ما
متأسفانه باید بگویم که در کلیسا نیز همین اتفاق رخ میدهد. ما کتابمقدس را با عینکهای خاصی میخوانیم. یکی از این عینکها، عینک علائق و بیزاریهای ماست. یکی از دوستانم یک بار گفت که از موضوع جهنم خوشش نمیآید، برای همین هیچ وقت راجع به این موضوع موعظه نمیکند. دیگری گفت که از تعلیم پولس در باره وظیفه شوهر نسبت به همسرش خوشش نمیآید، برای همین هیچگاه به این آیات مراجعه نمیکند. فکر میکنم حالا منظورم را درک میکنید. کتابمقدس شمشیر دو دمه است که وجود ما را میبُرد، طوری که گاه مانند شخصی میشویم که یعقوب میفرماید که در آینه خودش را میبیند، و چون خوشش نمیآید، میگذارد و میرود. اگر خدا شما را فراخوانده تا واعظ کلامش باشید، باید اول مطمئن بشوید که مایلید تمام جوانب زندگی خود را تحت حاکمیت کلام خدا قرار دهید یا نه. بدون تکیه کامل به حقایق کتابمقدس، اقتدار خود را بهعنوان واعظ از دست میدهید.
عینک فرهنگ ما
عینک دوم که باید مراقبش باشیم، عینک فرهنگ ماست. کتابمقدس در بطن فرهنگ خاصی نوشته شده و اینچنین به دست ما رسیده است؛ ما باید بیاموزیم که حقایق را در چارچوب این فرهنگ تشخیص دهیم. اما درضمن، باید مراقب باشیم که فرهنگ خودمان را بر آن نپوشانیم. فرهنگ نه فقط شامل طرز تفکر ما، بلکه شامل روش زندگی ما نیز میشود. مثلاً در جامعهای که در آن مردسالاری حاکم است، ممکن است مسیحیان برخی از گفتههای پولس (اول قرنتیان ۱۴:۳۴-۳۵ و اول تیموتاوس ۲:۱۱-۱۵) را مورد سوءاستفاده قرار دهند و موضع مردسالاری خود را امری کتابمقدسی جلوه دهند و مانع خدمت زنان در کلیسا گردند، در حالیکه پولس قطعاً چنین قصدی نداشته است.