درس هفدهم/تثلیث در عهد عتیق/۲
۱
تثلیث در عهد عتیق
• تأکید روی یگانگی خدا در عهد عتیق با توجه به زمینۀ بتپرستی(تثنیه ۶:۴.)
• فقط سایههایی از تثلیث در عهدعتیق وجود دارد که تنها در پرتو مکاشفۀ کاملتر خدا در عهدجدید قابل تشخیص است.
- نام الوهیم که در عبری جمع است با فعل مفرد برای خدا به کار رفته است.
- به خدا با ضمیر و افعال جمع اشاره شده است (پیدایش ۱:۲۶؛ ۳:۲۲؛ ۱۱:۷؛ اشعیا ۶:۸.)
- در برخی از قسمتهای عهد عتیق به یک شخص به عنوان خدا اشاره شده و بعد او از شخص دیگری که او هم خدا خوانده شده متمایز گردیده است: (مزمور ۴۵:۶-۷؛ مزمور ۱۱۰:۱؛ هوشع ۱: ۷؛ ملاکی ۳:۱-۳.)
- فرشته یا فرستادۀ یهوه (ملاخ یهوه) یک فرشتۀ معمولی نیست، بلکه در برخی جاها خدا خوانده شده است، در عین حال که به عنوان فرستادۀ خدا از او متمایز است (پیدایش ۱۶: ۱۳؛ خروج ۳:۲-۶؛ ۲۳:۲۰-۲۳؛ داوران ۱۳:۲-۲۲.)
- روحالقدس چون عامل اجرایی خدا توصیف شده که با خدا یکی است و به ارمغان آورندۀ حضور و عمل خود خداست. ولی در برخی قسمتها به گونهای از او سخن میرود که گویی از خدا متمایز است (نحمیا ۹:۲۰؛ اشعیا ۴۸:۱۶؛ اشعیا ۶۳:۱۰-۱۴.)
- حکمت نزد خدا معمار است (امثال ۸: ۲۲ -۳۱.)
- الوهیت مسیحا (اشعیا ۹:۶ و ۷.)