جامعۀ مصرفی، بدهی، و اخلاقیات مسیحی/۲
۵ دقیقه
از میان ایمانداران، بسیاری به بتپرستی کشیده شدهاند و پیروان وفادار "مصرف" شدهاند، مذهبی که اندکی بعد از انقلاب صنعتی در قرن هجدهم پا به عرصۀ وجود گذاشت. این مذهب جدید به کمک تبلیغاتی بسیار زیرکانه، اکثر مردم دنیا را پیرو خود ساخته است. این افراد وفادارانه در فروشگاهها که معابد این مذهب جدید هستند، هفتهای هفت روز به "عبادت" مشغولند و شبهای خود را نیز در خانههای خود به "نیایش خصوصی" از طریق مطالعۀ کاتالوگها که کتابمقدس این مذهب است، یا تماشای آگهیهای تجارتی تلویزیونی، میپردازند. مذهب "مصرف" مانند مسیحیت، ادعای جهانی بودن دارد. مسیحیت پیروان خود را به انکار نفس و رهایی از اسارت گناه و تلاش برای رسیدن به زندگی ابدی فرامیخواند. مذهب مصرف نیز پیروان خود را به پرستش نفس، پرداختن به خویشتن و بدهی ابدی هدایت میکند!
بسیاری از مسیحیان باید بپذیرند که تسلیم نظام جامعه مصرفی شدهاند. فکر میکنند که واقعاً به فلان اتومبیل، فلان ماشین رختشویی، یا فلان تعطیلات تابستانی نیاز دارند. ایشان مانند برههایی ساکت اما خطاکار توسط فروشندگان به قربانگاه برده میشوند تا قراردادهای خرید را امضا کنند. به این ترتیب، ساکنین ورطۀ بدهکاری روزبهروز بیشتر میشود.
چگونه باید مقاومت کرد؟
زهر جامعۀ مصرفی اساساً طمع، خودمحوری و فساد نیست، گرچه اینها خودبهخود بسیار بد هستند. زهر جامعه مصرفی برای مسیحیان، ربودن دل آنها از محبت خداست. وفاداری ما را به خدا تضعیف میکند. همانطور که شوهر وفادار هرگز تسلیم وسوسههای زنان دیگر نمیشود، مسیحی وفادار نیز باید در مقابل پیشنهادات ظاهراً معصومانۀ نظام مصرفی ایستادگی کند. به یک معنا، مسیحی بودن یعنی مقاومت در مقابل نظام مصرف.
اما عملاً چگونه میتوان مقابله کرد؟ در زندگی روزمره، چگونه میتوانیم با مقتضیات جامعه مصرفی مقابله کنیم. در اینجا به چند مورد که میتوانیم انجام دهیم، اشاره میکنیم.
مقابله با وسوسۀ کارتهای اعتباری
هدف اولیه کارتهای اعتبار (credit cards) کشاندن مردم به ورطۀ بدهکاری است. به این ترتیب، یک مسیحی وقتی کارت اعتباری تهیه میکند، دقیقاً وارد قلب نظام مصرف میشود و جزئی از آن میگردد. اگر درست به مسأله نگاه کنیم، میبینیم که پولی که مؤسسات اعتباری در اختیار من و شما قرار میدهند، در واقع از بهرۀ بسیار بالای کسانی بدست آمده که نمیتوانند یا به هر علتی نمیخواهند بدهی خود را سر موعد بپردازند. بهعبارت دیگر، ما از بدهی دیگران برای برخورداری از پارهای تسهیلات استفاده میکنیم.
نکتۀ منفی دیگر در مورد کارت اعتباری، تشویق مردم به خرج کردنِ پولی است که ندارند. بسیاری از مسیحیان قبل از دریافت کارت اعتباری، ادعا میکنند که از کارت اعتباری فقط تا آن مبلغ استفاده میکنند که میدانند عملاً در اختیار دارند. اما وسوسهای که از قدرت کارت اعتباری ناشی میشود، چنان نیرومند است که هر کسی را دیر یا زود به دام خود میکشد. شخص بعد از مدتی متوجه میشود که بدون داشتن پشتوانه، پولی را خرج کرده و حالا باید ماهها بلکه سالها اصل بدهی را با بهرهای کلان تأدیه کند.
قرض کردن باید یک استثناء باشد
برای یک مسیحی، قرض کردن نباید یکی از راهحلها باشد. قرض کردن یعنی بدهکار شدن و مسیحیان میدانند که نباید «مدیون احدی بشوند جز به محبت نمودن» (رومیان ۱۳:۸). اگر مخارج ما مطابق با ارادۀ خداست، خدا باید آن را تأمین کند. مسیحیان باید گفته هادسن تیلر، مبشر پیشگام در چین را همواره مدنظر داشته باشند که "کار خدا اگر به روش خدا انجام شود، هرگز معطل پول نخواهد ماند." خدمتی که او بر اساس این اصل بنا نهاد، هنوز هم در میان هزاران نفر ثمر میآورد. اگر پول برای کاری نداریم، شاید اراده خدا این است که صبر کنیم. مسیحیان باید با آوردن نیازهای خود به پیشگاه پدر آسمانی، با نظام مصرف مبارزه کنند. اگر باز پول فراهم نشد، باید به او توکل کنند و دست به خرید نزنند تا خدا مبلغ را فراهم کند. این ادعا که پول در کارت اعتباری موجود است، یک فریب شیطانی است.
آیا این به آن معناست که نباید قرض کنیم؟ نه! اما قرض کردن باید یک استثناء باقی بماند نه یک قاعده. این استثناها کدامها هستند؟
موارد ضروری یا غیرمنتظره: طبیعی است که شعور متعارف ما را در خصوص این قبیل موارد هدایت میکند. اگر فرزندتان گرسنه یا بیمار است و پولی ندارید، طبیعی است که میتوانید از دوستی قرض بگیرید، در غیر این صورت مانند فریسیان عمل کردهایم که مسیح را از انجام کار نیک در روز سبت بازمیداشتند؛ اما مسیح به ایشان فرمود که اگر گاو یا الاغشان در روز سبت در چاه بیفتد، حتماً آن را بیرون میآورند.
در مواردی که میدانید میتوانید پول را پس دهید: در بعضی از کشورها، خرید خانه از طریق دریافت وام، ارزانتر از کرایه خانه است. پس برای یک مسیحی شرط امانت در نظارت این است که وام دریافت کند، اما بهشرط آنکه بداند بازپرداخت آن در توانایی مالی او میباشد. اما باز در این مورد، باید مراقب وسوسه بعضی از مؤسسات مالی بود که با پیشنهادات جذاب، شخص را به دام بدهیهای سنگین میکشانند. درضمن، نباید فراموش کرد که بعضی از مردان خدا در قرن حاضر، هرگز زیر بار وام خانه یا نظایر آن نمیروند و آن را مخالف اراده خدا میدانند.
عادت به زندگی سخت
یکی از مضرات نظام مصرفی، تشویق مسیحی به زندگی مرفه و لوکس است. اما روح انجیل ما را فرامیخواند تا مصائب نیازمندان را درک کنیم، خود را به جای ایشان بگذاریم و به فکر نیازهای ایشان باشیم. یک مسیحی باید به زندگی سخت عادت کند. او باید بداند دیگران چه میکشند، باید بداند گرسنگان چه رنجی را تحمل میکنند، باید بداند والدینی که نمیتوانند خوراک فرزندان خود را تأمین کنند، چه احساسی دارند.
آموختن قناعت
نظام مصرف از افراد قانع نفرت دارد. هدف تمام آگهیهای تجارتی ایجاد عدم رضایت از وضع موجود و تشویق مردم به خرید بیشتر است. اما مسیحیان فراخوانده شدهاند تا قانع باشند. پولس میفرماید: «پس اگر خوراک و پوشاک داریم، به آنها قانع خواهیم بود» (اول تیمو ۶:۸).
خداوند به همگی ما کمک کند تا با درایت و روشنبینی، از تمام دامهای نظام فاسد مصرف بپرهیزیم و دارایی خود را برای کمک به نیازمندان بکار ببریم.