ایمان
واژۀ ایمان در عهدعتیق با واژگان دیگری از جمله توکل، اعتماد و امید مترادف شده است. عهدعتیق همچون عهدجدید مبنای رابطه با خدا را تکیه و اعتماد بر او میداند (مزمور ۳۷:۳، ۲۶:۱ و امثال ۳:۵). تکیه و اعتماد بر همۀ منابع خارج از خدا در عهدعتیق نکوهیده شده است (امثال ۲۸:۲۶، حزقیال ۳۳:۱۳، هوشع ۱۰:۱۳، اشعیا ۴۲:۱۷). ارمیای نبی اعتماد بر بشر را بهعنوان منبع امنیت بهشدت محکوم میکند (ارمیا ۱۷:۱۵). مردان خدا در عهدعتیق اعتماد خود را نه بر خدایان، توانایی خود و یا قدرت صاحبمنصبان مینهادند بلکه تنها بر خدا توکل میکردند و او را "صخره"، "قلعه"، "سپر" و "قوت نجات خود" قلمداد میکردند. در این راستا، ابراهیم از جایگاه ویژهای در مقام ایمان برای یهودیان برخوردار است. او با اعتماد و توکل مثالزدنی خود نزد خدا پارسا شمرده شد (پیدایش ۱۵:۶) بهگونهای که نویسندگان عهدجدید به شرح و بسط ایمان ابراهیم پرداختند.
در عهدجدید، ایمان از جایگاه کلیدی برخوردار است. واژۀ یونانی ایمان Pistis و فعل آن Pisteuō، بیش از ۲۴۰ بار وPistos صفت آن ۶۷ بار در سراسر عهدجدید بهکار رفتهاند. ایمان در عهدجدید بهطور خاص معطوف به عمل نجاتبخش خدا در عیسی مسیح است (یوحنا ۳:۱۶ و اعمال رسولان ۱۶:۳۰). ایمان تنها پذیرش یکسری حقایق پیرامون خدا نیست، بلکه اعتماد و تسلیم قلبی به مکاشفۀ خدا در عیسی مسیح است. ایمان در عهدجدید حالتی استمراری دارد به بیان دیگر شخص باید دائماً در وضعیت اعتماد و اتکا به خدا باشد. یکی دیگر از مفاهیم زیبای ایمان، بُعد جمعی و گروهی آن است. قوم خدا با یکدیگر عامل مولد ایمانند. در عهدجدید هر جا که خدا به میدان آمده، ایمان نقشی کلیدی را ایفا نموده است. ایمان مجرای شفای الهی، اخراج دیوها، آمرزش گناهان، ریزش روحالقدس، آغاز مأموریت کلیسا و معیار پذیرش در حضور خداست.
نویسندۀ رسالۀ عبرانیان در باب ۱۱ قهرمانان ایمانی را به تصویر میکشد که علیرغم رنج و جفا به وفاداری خود ادامه دادند. یعقوب نیز به نفی ایمانی میپردازد که هیچ ارتباطی با زندگی و اعمال ما ندارد (یعقوب ۲:۲۴).
بدون شک ایمان یکی از مهمترین مفاهیم کتابمقدس است. ایمان پرشی بدون قید و شرط به آغوش رحمت خداست. پرشی که در خلاء صورت نمیگیرد. پرشی که تاریخ گواه آن است که خدای تاریخ هرگز وفاداران خود را از آغوش گرمش محروم ننموده است.