در مراسم تدفین یکی از بزرگان کلیسای جماعت ربانی ایران "برادر ست یقنظر" حضور داشتم و به دقت به شهادتهایی گوش میدادم که یکی پس از دیگری درباره ایشان گفته میشد و همه را به فکر میانداخت که چگونه او تا آخرین روزهای زندگیاش به ارتباط با عیسی که سالها قبل شروع شده بود وفادار مانده بود. جوشش و حرارت روحانی تا روزهای آخر در این مرد خدا دیده میشد. عاشقی که عشقش همچنان نسبت به عیسی شعلهور بود و هیچ چیز آن را خاموش نمیکرد. غرق در افکارم بودم که ناگهان شخصی که در کنارم ایستاده بود با آهی عمیق گفت: «این مسیحیان اولیه را از دست میدهیم. این نسل مسیحیان واقعی بودند، از جنس دیگری که دیگر به سختی بتوان همچون آنها دید. مسیحیان نسل امروز ما مانند اینها خالص نیستند، با هر مشکل و وسوسهای به این طرف و آن طرف میروند و ثمرات چندانی در زندگیشان نمیبینیم. هر وقت یکی از این قدیمیها میروند آه از نهاد خود برمیکشم.» نمیخواهم در مورد مسیحیان نسل امروز قضاوتی کنم ولی آیا به رمز این مردان بزرگ اندیشیدهایم؟ شاید این دوست عزیز در مرگ بزرگ دیگری از این نسل قدیمی نیز باز آهی از نهاد برکشیده باشد.
در ماه گذشته نیز باخبر شدیم که کشیش “لئون هایراپطیان” نزد خداوند رفت. او نیز از همان ایماندارانی بود که همچنان عاشق مسیح ماند تا بهسوی او پر کشید و به معشوقش پیوست. سالهای جوانی برادر لئون مصادف با روزهای پرآشوب در صحنههای بینالمللی بود. جهان در فاصله دو جنگ جهانی خانمانسوز قرار داشت و همچنین قوم ارامنه دو واقعه کشتارهای بیرحمانه را تجربه نموده بود. در چنین فضایی صحبت از فیض و بخشش بیهوده است. صحبت از مرگ، قتلعام و انتقام است. برادر لئون جوان در واکنش به دعوت پسرعمویش برادر ست به پیام انجیل رغبتی نشان نداد، دنیای او با انجیل مسیح همسو و موافق نبود، حق داشت چنین پاسخی دهد: «با ایشان به مخالفت برخاستم، چون خود را فردی غیور نسبت به باورهای دینی و قومی ارامنه میدانستم و مانند پولس هر نوع تحول و نوآوری را خیانت به قوم خودم تصور میکردم». در چنین فضای خشونتباری او چارۀ کار را در فعالیتهای سیاسی و حزبی میدید و به عنوان فردی سیاسی علاقه زیادی به سرنوشت قوم ارمنی داشت. اما خدایی که شخصی را انتخاب میکند، در اوج فعالیتهای سیاسی نیز به سراغش میرود و خود را بر او مکشوف میسازد.
نقطههای عطف زندگی برادر لئون در ملاقاتهای خدا با او انجام میشد. زمانی که با مطالعۀ کتاب مکاشفه به دنبال نبوتهایی در مورد آینده بود مسیح در خواب بر او ظاهر شد و گفت: «همه اینها آغاز درد زایمان است». همین تماسِ معجزهآسا باعث شد که به یاد صحبتهای برادر ست بیفتد و توبه کند و قلب خود را به مسیح بسپارد. اما او پس از این تماس نیز دست از کارهای حزبی نکشید و همچنان مشغول فعالیت بود. تا اینکه یک روز در حالی که با خواندن کلام خدا به خواب رفته بود باز خداوند بر او ظاهر گشت و از او سؤال نمود: «کجا میروی؟ در جستجوی چه چیز هستی؟ خواهان عدالتی؟ آن را در این جهان پیدا نخواهی کرد. دنیا اسیر گناه و بیعدالتی است. این راهی که تو میروی راهِ تو نیست». پس از این ملاقات بود که از همه مسئولیتهای حزبی استعفا داد و به برادر ست ملحق شد. احساس میکرد که دیگر افکار دنیوی برایش جذابیت قبلی را ندارد و اشتیاق شدید دیگری در دلش شعلهور شده و آن اشتیاقِ پیروی از عیسای مسیح بود.
چه رمزی است که این مردان را در مسیح چنین برجسته و پرتأثیر میسازد؟ برای پاسخ به این سؤال نباید جای دوری رفت. نگاهی اجمالی به زندگی این اشخاص به ما نشان میدهد که آنان آنچه را که از خداوند شنیدند اطاعت نمودند و به ندای دعوت الاهی اعتماد کردند. مسیح در انجیل یوحنا فرمود: «آن که احکام مرا دارد و از آنها پیروی میکند، اوست که مرا دوست دارد» (یوحنا ۱۴:۲۱). عشق و دوستی آنان نسبت به خداوند در اطاعتشان به او متجلّی میشد و آنان میدانستند که بیاطاعتی ثمرهای جز شکست و دور شدن از خداوند برایشان به ارمغان نخواهد آورد.
در کلام خدا بارها به نمونههای مثبت اطاعت برخورد میکنیم که نویسندگان نتایج این اطاعت و اعتماد را نیز بهعنوان برکت الاهی به نگارش درآوردهاند. همچنین نمونههای بیاطاعتی و عدم اعتماد به خداوند را نیز همراه با نتایج غمانگیز آن میبینیم. در این شماره مجله به موضوع “اطاعت” نگاهی انداختهایم. شخصیت روت زن غیراسرائیلی در عهدعتیق و در دوران تاریک داوران نمونه روشنی است از اطاعت و اعتماد به خدای اسرائیل که روت را به مقام والایی در شجرهنامه مسیح میرساند. مقاله “اطاعت و شکایت” هم به تقابل این دو میپردازد و ما را از غرغر و همهمه بازمیدارد تا بتوانیم در آرامی و با خوشی از خدا و همدیگر اطاعت کنیم. مقالۀ “چه خواهد شد؟” از نگرانی و دلهره فردا مینویسد که باز پاسخ به آن، اطاعت و اعتماد به خداوندی است که در هر شرایطی از ما همان تسلیم و اطاعت را مطالبه میکند. باشد که از نمونههای مثبت اطاعت درسهای روحانی بگیریم و از نمونههای منفی درس عبرت تا راه نامطیعان را سرمشق خود قرار ندهیم بلکه اطاعتکنندگان تا بتوانیم برای مسیحیت ایرانی ایمانداری پرثمر باشیم.