ازدواج مجدد والدین
۷ دقیقه
متأسفانه بسیاری از مشکلات طلاق زمانی شروع میشود که یکی از والدین تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. گاهی چنین تصمیمی حسادت، رقابت، خشم، و رفتارهای تلافیجویانه بین زن و شوهر را برمیانگیزاند و متأسفانه بچهها نیز در همین مسیر آسیب میبینند. طبیعتاً شرایط هر خانوادهای متفاوت است ولی نکته مهمی که نباید فراموش کرد این است که ازدواج مجدد هر والدی نباید هیچ تغییری در مسئولیتی که آن والد در رابطه با بچههای خودش دارد ایجاد کند. یک والد همیشه والد است و باید وظیفۀ خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهد. حق قانونی و نیاز عاطفی هر بچهای نیز دوست داشتن هر دو والد است و ما نباید این حق را از آنها دریغ کنیم. بچهها نباید به هیچ عنوان از دیدار هر یک از والدین محروم شوند مگر اینکه دلایل قوی برای قطع رابطه (مثل خطر جان بچه) وجود داشته باشد.
ازدواج مجدد
نکتۀ مهم دیگر این است که بچهها نیاز به زمان دارند تا اول با موضوع طلاق آشتی کنند و پس از آن وقت کافی داشته باشند تا حضور یک فرد جدید را در زندگی قبول نمایند. اما قبل از هر چیز، پیش از آنکه تصمیم نهایی خود را برای ازدواج مجدد بگیرید اول اطمینان داشته باشید که خود آمادگی چنین انتخابی را دارید. شاید بد نباشد اگر پیش از تصمیمگیری به این چند سئوال کمی فکر کنید: «چرا میخواهید ازدواج کنید؟ آیا فردی را که انتخاب کردهاید برای همه اعضای خانواده مناسب است؟ آیا او میتواند هم به نیازهای شما برسد و هم به نیازهای بچهها؟ نقش شما در این ازدواج جدید بهعنوان نامادری و یا ناپدری چه خواهد بود؟ آیا برای ایفای این نقش آماده هستید؟ آیا همه کولهبار ازدواج اول را کنار گذاشتهاید؟» اگر پاسخ شما به این سئوالات منفی و یا همراه با شک و تردید است، بدانید که ازدواج مجدد فقط باری به آن کولهبار اضافه خواهد کرد! بنابراین در تصمیمگیری عجله نکنید و حکیمانه قدم بردارید.
نامادری و ناپدری
یکی از دشوارترین مسائلی که بچههای قربانی طلاق با آن روبرو میشوند، پیدا شدن یک شریک تازه برای پدر و یا مادر است. با توجه به آمار طلاق، خوشبختانه خیلی پیش میآید که بچهها بتوانند با نامادری و یا ناپدری رابطه نزدیکی ایجاد کنند و در نتیجه این رابطه جدید چه بسا کمبود ایجاد شده در اثر طلاق را برطرف کند و یا اثرات آن را به حداقل برساند. ولی متأسفانه همۀ رابطههای جدید نتیجۀ سازندهای ندارد. حضور ناپدری و یا نامادری میتواند واکنشهای عصبی، حسادت، رقابت و رفتارهای انتقامجویانهای در بچهها ایجاد کند (بخصوص اگر خواهر یا برادر ناتنی هم در این پیوند وجود داشته باشند). حضور شخصی که پدر یا مادر حقیقی بچه نیست چه بسا بچه را دچار سرخوردگی و تنهایی کند که به شکل پرخاشگری و شاید هم قهر درونی خود را بروز میدهد. بچه نسبت به چیزهای بیمورد و بیربط واکنش نشان میدهد و چه بسا والدین را مبهوت به دنبال یافتن دلیل این رفتارها رها میکند. مهم است که برای حل این مشکل هر چه سریعتر اقدام شود در غیر اینصورت همۀ اینها دست به دست هم داده زندگی را برای افراد خانواده تلخ خواهد کرد.
پدر و یا مادری که تصمیم به ازدواج مجدد دارد باید کاملاً نسبت به نیازهای بچههایش هشیار باشد. متأسفانه در چنین شرایطی اکثر اوقات دیده شده است که پدر یا مادر فقط نیازهای احساسی و جنسی خود را ارجح قرار میدهد و نیاز بچهها در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد. آنها با این امید که بچهها شخص مقابل را قبول خواهند کرد دست به ازدواج مجدد میزنند. به اعتقاد شخصی من، اگر پدر و یا مادری قصد ازدواج مجدد دارد باید اول این موضوع را با بچهها مطرح کند و نظر آنها را جویا شود بخصوص اگر بچهها در سنی هستند که میتوانند نظر خود را ابراز کنند. موافقت اولیه بچهها در ایجاد یک رابطه دوستانه بسیار مهم است. برای بچهها مشکل است که فرد جدیدی را مامان یا بابا صدا کنند و به همین دلیل، اگر بچهها مخالفتی در این رابطه دارند باید با احترام به نظرات آنها گوش داد و به سئوالاتشان پاسخ گفت. پدر و یا مادر هم باید دلیلهای خود را برای ازدواج مجدد به بچهها بازگو کنند و با هم به یک توافق برسند. این توافق برای استحکام بخشیدن به روابط این خانواده جدید بسیار ضروری است. پس از این توافق، اگر فرد مشخصی در نظر بود باید به بچهها معرفی شود. بچهها باید بتوانند با آن فرد رابطه ایجاد کنند و به همین دلیل با بوجود آوردن موقعیتهایی به آنها فرصتی برای آشنا شدن و پذیرفتن آن فرد به آن خانواده بدهید. صمیمی شدن و عادت کردن به یک فرد جدید و ایجاد رابطه دوستانه کاری است وقتگیر و در نتیجه نباید در این مورد عجله کرد و باید مدتی به آن وقت داد.
بارها از والدین شنیده شده که میگویند: «بچهها بزرگ میشوند و میروند دنبال زندگیشان!» این گفته کاملاً درست است ولی آیا بزرگ شدن بچهها به معنی قطع رابطه با آنها است؟ بچهها هر قدر هم که بزرگ باشند، خوشی آنها خوشی پدر و مادر و ناراحتیشان، ناراحتی یک پدر و مادر دلسوز است. عکس این هم صادق است که بچهها با خوشی پدر و مادر راضی و خوشحال هستند و از ناراحتی آنها رنج میبرند.
اگر شما تصمیم به ازدواج مجدد دارید، به یاد داشته باشید که همسر جدید شما (و همینطور شما) بهعنوان نامادری و یا ناپدری وظیفۀ سنگینی به عهده خواهید داشت. بنابراین باید با دقت کامل همه جوانب این تصمیم را بررسی کنید. معمولاً بچهها در هر سنی که باشند، با ترس به این موضوع نزدیک میشوند؛ ترس از دست دادن همیشگی پدر و یا مادری که رفته و جایگزین شدن او با یک فرد جدید، ترس دلباختگی پدر و یا مادر به فرد جدید و احیاناً فراموش شدن بچهها (بخصوص برای بچههای کم سن و سال این موضوع مطرح است)، ترس از آیندهای نامعلوم و مانند اینها.
ایجاد ارتباط دوستانه و کسب اعتماد بچهها شاید برای یک نامادری به دلیل نقشی که در منزل ایفا خواهد کرد مشکلتر باشد. چون مادر میتواند در هر بخشی از زندگی بچهها نقشی داشته باشد و بچهها شاید با گفتن جملاتی مانند: «مادرم اینطور نمیکرد» و یا «ماما به ما اجازه میداد که این کار را بکنیم» دست به مخالفت شدید بزنند.
ایجاد این رابطه برای یک ناپدری شاید کمی آسانتر باشد ولی او نیز باید تمام کوشش خود را بهکار گیرد تا رابطه مسالمتآمیزی با بچهها ایجاد کند. یک مادر حکیم میتواند پلی باشد برای ایجاد یک رابطه دوستانه.
پدر و مادر بزرگ
در این میان نقش پدر و مادر بزرگ را نیز نباید فراموش کرد. خوشبختانه اکثر پدر و مادر بزرگها به دلیل علاقهای که به نوههایشان دارند با آغوشی باز دست کمک به طرف آنها دراز میکنند و سعی در بهبودی زندگی آنها دارند. اما متأسفانه این نوع رابطه مثبت هم همیشه میسر نیست و هستند پدر و مادر بزرگهایی که خود باعث فروپاشی زندگی فرزندانشان هستند.
تکوالدی
اشاره به این نکته هم شاید ضروری باشد که بسیاری از والدین پس از جدایی تصمیم به ازدواج مجدد نمیگیرند و ترجیح میدهند که تنها باشند. زندگی تکوالدی مشکلتر است، زمانی که بچهها با والد دیگر زندگی میکنند. در چنین شرایطی لازم است که برای سلامت عاطفی بچهها فکر کنید و به هیچعنوان ارتباط خودتان را با آنها قطع نکنید. تکنولوژی پیشرفته کنونی روشهای متفاوتی از قبیل تلفن، ایمیل، اسکایپ، فیسبوک و مسنجرهای تصویری ایجاد کرده که از این طریق میتوان ارتباط را حفظ نمود. پس بچههای خود را از راه دور هم که شده در محبت خودتان غرق کنید و بگذارید آنها عمق محبتتان را درک کنند.
در خاتمه شاید بد نباشد بعضی از نکات مهمی را که در شمارههای پیش عنوان شد مجدداً برشماریم.
اگر میخواهید بچههای سالمی داشته باشید، این نکات را به یاد داشته باشید:
هیچوقت در مورد همسر سابق خود در حضور بچهها بدگویی نکنید و از آنها بهعنوان خبرچین و پیغامرسان استفاده نکنید.
از صمیم قلب به بچهها فرصت دوست داشتن هر دو والد را بدهید.
با آنها وقت بگذرانید و از محبت کردن به آنها دریغ نکنید.
از همه مهمتر دعا کردن با بچهها را فراموش نکنید. در هر سنی که باشند با آنها کتابمقدس بخوانید و دعا کنید و اجازه دهید محبت خدا از طریق نمونهای که شما به جا میگذارید، در قلبهای جوان آنها عمل کند و ریشه هر نوع ترس، نگرانی، اضطراب و زخمهای عاطفی را بر کند و بهجای آن محبت، آرامش و تسلی خود را بر جای بگذارد.
خوانندگان عزیز، همانطور که در ابتدای این مقاله نوشتم آرزو و دعای قلبی من این است که این سلسله مقالات برای بسیاری مفید بوده باشد. لطفاً اگر سئوالی در رابطه با هر یک از این مقالات دارید حتماً با ما در میان بگذارید و نظرات خود را برای ما بفرستید.