ویلیام کولگِیت
۵ دقیقه
امروزه با شنیدن اسم "کولگِیت" بیدرنگ بهیاد خمیردندان، و شاید هم خدای ناکرده دردِ دندان، میافتیم. اما بد نیست بدانیم در پسِ موفقیت این کالای جهانی که امروزه تقریباً در همه جای دنیا، از سوپرمارکتهای شهرکمانندِ نیویورک گرفته تا بقالی سر کوچۀ مادربزرگِ بنده در اصفهان یافت میشود، شخصیتی مسیحی وجود دارد که اساس موفقیت زندگی و حرفۀ خود را بر اصول کتابمقدس بنیاد نهاد.
ویلیام کولگیت در ۲۵ ژانویه ۱۷۸۳ در دهکدهای در استان کِنت واقع در کشور انگلستان چشم به جهان گشود. پدرش کشاورز باهوشی بود که از تحولات آزادیخواهانهای که در آن ایام در فرانسه و آمریکا جریان داشت بهشدت جانبداری میکرد. به همین جهت نیز بهزودی از سوی مقامات حکومتی انگلیس مورد ایذاء و آزار قرار گرفت و ناگزیر در ماه مارس ۱۷۹۸ بههمراه خانوادهاش کشور خود را به مقصد آمریکا ترک گفت. خانواده کولگیت در آمریکا در مزرعهای در هارتفورد (Hartford) واقع در ایالت مریلند ساکن شدند.
در مریلند، پدر ویلیام پس از چندی با شخصی در نیویورک شریک شد بهنام رالف ماهر (Ralph Maher) و این دو به یاریِ هم به تولید شمع و صابون پرداختند. بهزودی ویلیام جوان نیز به آنها ملحق شد و خیلی زود راه و چاهِ این حرفه را فرا گرفت. اما این شراکت دیری نپایید و پدر ویلیام پس از مدت کوتاهی مجدداً به حرفۀ کشاورزی بازگشت. ولی ویلیام جوان که مصمم بود هر طور شده در این راه موفق شود، یک تَنه این حرفه را ادامه داد تا اینکه یکسال بعد به دلیل کمبود سرمایه ورشکست شد.
ویلیام در آن دوران دوستی مسیحی داشت که پیوسته او را تشویق میکرد قلب خود را به مسیح بسپارد. یکبار که ویلیام جوان از سرخوردگی خود در کار تولید صابون با او صحبت میکرد، دوستش این آیه از کتاب امثال را برایش نقل کرد: «در همه راههای خود او را بشناس، و او طریقهای تو را راست خواهد گردانید.» سپس به ویلیام چنین نصیحت کرد: «قلب خود را به مسیح بسپار، هرآنچه را که متعلق به خداست به او بده، با صداقت صابون بساز... و آن وقت چرا بزرگترین صابونسازِ نیویورک تو نباشی؟»
ویلیام که از کوچکی در خانوادهای مسیحی پرورش یافته بود، تصمیم گرفت که ایمان به خدا را جدیتر بگیرد. یکبار که سرگرم مطالعۀ کتابمقدس بود، چشمش به سخن یعقوب در پیدایش ۲۸:۲۰-۲۲ افتاد و سخت شیفتۀ این طرز نگرش شد: «یعقوب نذر کرده گفت: اگر خدا با من باشد، مرا در این راه که میروم محافظت کند، و مرا نان دهد تا بخورم و رخت تا بپوشم تا به خانه پدر خود بهسلامتی برگردم، هرآینه یهوه، خدای من خواهد بود و این سنگی که چون ستون برپا کردم، بیتالله شود. و آنچه به من بدهی، دهیک آن را به تو خواهم داد.»
ویلیام در سال ۱۸۰۴ بهعنوان شاگرد برای یکی دیگر از صابونسازان نیویورک مشغول کار شد. او که اکنون از این حرفه اندک سررشتهای داشت، خیلی زود متوجه شد که کارخانهای که در آن مشغول بهکار است بهدرستی اداره نمیشود، اما با فروتنی و جدیت به کار خود ادامه داد. اما حق با او بود، و آن کارخانه در سال ۱۸۰۶ تعطیل گردید. ویلیام در این مدت در میان تجّارِ صابون شهر نیویورک شهرتی بهدست آورده بود و بهمدد پشتکار و عزم راسخی که داشت، بهزودی موفق شد "کمپانی صابونسازی ویلیام کولگیت" را تأسیس کند. کار ویلیام از همان آغاز با موفقیتی چشمگیر مواجه شد و رونق فراوان یافت. ویلیام بهزودی با تجار صابون در شهرهای مختلف آمریکا ارتباط برقرار کرد و بدین ترتیب توانست بر تولیدات خود بیفزاید و فروش خود را به چندین برابر برساند. او در کمتر از شش سال موفق شد قسمت عمدهای از بازار صابون در آمریکا را تحت پوشش خود قرار دهد و رفته رفته به تولید لوازم بهداشتی و آرایشی نیز روی آورد. بدین ترتیب ثروت، شهرت و موفقیت بهطرزی خارقالعاده به ویلیام کولگیت رخ نمود.
بااینحال ویلیام گرچه سخت سرگرم ادارۀ امور شرکت خود بود، اما در تمام این مدت هیچگاه عهدی را که با خدا بسته بود از یاد نبرد. او موفقیت خود را در گرو وفادار ماندن به اصول کتابمقدس میدانست و هر ساله ده درصد از عایدات خود را وقفِ کار خدا میکرد. خدا نیز پیوسته او را برکت میداد، نه تنها از لحاظ مالی، بلکه در زندگی خانوادگی نیز، او را از هر جهت برکت داد. ویلیام در سال ۱۸۱۱ با مری گیلبرت ازدواج کرد و خداوند به آنها ۱۱ فرزند بخشید. خانواده کولگیت برای تک تک فرزندانشان اسامی کتابمقدسی انتخاب کردند و بدین ترتیب بر حاکمیت خدا بر تمام شئونات زندگی خود صحه گذاردند. خانوادۀ کولگیت هر روزه با هم کتابمقدس میخواندند و تا حد امکان در جلسات کلیسایی شرکت میکردند. ویلیام بهرغم مشغولیتهای شغلی، فعالانه در امور مختلف کلیسایی و روحانی نیز شرکت داشت و سخاوتمندانه از فعالیتهای مبشران خارجی و مؤسسات آموزش الهیات پشتیبانی میکرد. یکی از این مؤسسات، کالج مدیسون (Madison College) واقع در نیویورک بود که امروزه بهپاس قدردانی از حمایتهای مالی خانواده کولگِیت، به "دانشگاه کولگیت" معروف است. یکی دیگر از خدمات ویلیام، تأسیس چندین انجمن کتبمقدسه بود که از جمله آنها میتوان به نقش تعیینکنندهای که وی در تأسیس انجمن کتبمقدسه آمریکا در سال ۱۸۱۶ ایفا نمود، اشاره کرد.
کارخانه تولید لوازم بهداشتی کولگیت که اکنون "کولگِیت-نخل زیتون" Palm Olive نامیده میشد، هر سال پررونقتر میشد و گسترش مییافت. خدا کار و حرفه ویلیام را چنان برکت داد که او پس از مدتی تصمیم گرفت بهجای دهیک عایدات خود، بیست درصد از درآمد سالانه خود را برای کار خدا کنار بگذارد. ویلیام مدت کوتاهی بعد، این مبلغ را به سی درصد افزایش داد، و خدا نیز همچنان او و خانوادهاش را برکت میداد.
ویلیام کولگیت در ۲۵ مارس سال ۱۸۵۷ در سن هفتاد و چهار سالگی نزد پدر آسمانی خود شتافت. پس از او، پسرش ادارۀ امور کمپانی را برعهده گرفت و او نیز مانند پدرش کماکان شرکت کولگیت را بر اساس اصول کتابمقدسی بهپیش میبرد.
امروزه کمپانیِ "کولگِیت-نخل زیتون" یکی از قدیمیترین، موفقترین، و شناختهشدهترین کمپانیهای دنیاست؛ در ۲۲۱ کشور و استان مختلف جهان شعبه دارد، و درآمد سالیانهاش به ۹ میلیارد دلار میرسد.
موفقیت چشمگیر کمپانی "کولگِیت-نخل زیتون" گواهی است بر این واقعیت که اگر خدا را در کار و زندگی خود در اولویت قرار دهیم و وفادارانه آنچه را که متعلق به اوست، برای کار او کنار بگذاریم، خدا نیز مطابق آنچه در کلام خود وعده داده: «روزنههای آسمان را بر ما خواهد گشود و ما را چنان برکت خواهد داد که گنجایش آن نباشد» (ملاکی ۳:۱۰).