عیسی قرضهای مرا پرداخت
۴ دقیقه
اکثر کشورهای دنیا، بویژه ممالک مغرب زمین، در خلال ماههای اخیر در رکود اقتصادی بیسابقهای گرفتار آمدهاند که ریشه اصلیاش معضل قرض است. بانکهایی که تا همین چند وقت پیش با توسل به انواع و اقسام ترفندها مردم را تشویق میکردند وام بگیرند و زیر قرض روند، ناگهان متوجه شدند که تعداد قابلتوجهی از مشتریانشان قادر به بازپرداخت بدهیهای خود نیستند. برخی افراد در آمریکا با استفاده از وامهای مسکنِ اعطایی بانکها گاه حتی چندین خانه خریده بودند و حال با بالا رفتن نرخ بهره توان بازپرداخت این وامها را نداشتند. بدین ترتیب خانههای بسیاری مصادره شد، بانکها در اعطای وام محتاطتر شدند، و خلاصه فلکۀ پولِ کمابیش رایگانی که مؤسسات مالی در طول یک دهۀ اخیر در جیب مردم خالی میکردند بهناگاه بسته شد. مشکل از آمریکا آغاز شد، و اکنون به انگلیس، کشورهای خاک اصلی اروپا، استرالیا و حتی ژاپن نیز سرایت کرده است.
از شما چه پنهان این مشکل چند وقتی است به جیب بنده هم سرایت کرده است. قرض کارتهای اعتباری که تا همین اواخر بهراحتی میشد با تقاضا کردن کارتی جدید آن را تا مدتی دیگر به مؤسسه مالی دیگری موکول کرد، اکنون باید به تمامی بازپرداخت شود؛ و تصدیق میفرمایید که اگر بناست این قرضها پرداخت شود، با این هزینههای بالای خوراک و بنزین و قسط خانه تا اواسط ماه دیگر چیزی در چَنته نمیماند! مدتی پیش از بانک نامۀ محترمانهای دریافت کردم. حساب بانکیام برای چندمین ماه متوالی کسری داشت، و بانک از من میخواست این کسری را جبران کنم و مبلغی نیز بهعنوان جریمه بپردازم. درخواست معقولی بود. تنها یک مشکل کوچک وجود داشت: تا دو هفته دیگر حقوقی به حساب من ریخته نمیشد، و بانک نمیتوانست تا آن موقع صبر کند. بد احساسی است وقتی آدم در وضعیتی قرار میگیرد که برای رهایی از آن هیچ کاری از او ساخته نیست.
ما انسانها نیز از لحاظ روحانی دقیقاً در چنین وضعیتی قرار داریم. همگیمان در نتیجه گناه چنان قرض روحانیِ سنگینی بالا آوردهایم که به کوشش خود هرگز قادر به خلاصی از آن نیستیم. ممکن است سعی کنیم با انجام اعمال نیک خدا را متقاعد کنیم که استحقاق بخشوده شدن قرضهایمان را داریم، اما مگر خود خدا در کلامش نفرموده که تمامی کارهای نیکمان در نظر او چون کهنهای کثیف بیارزش است؟ و اصولاً مگر انسان میتواند با اعمال نیکش به خدا باج بدهد تا گناهانش را ببخشد؟
پس تکلیف قرض روحانیای که بر دوش همگی ما سنگینی میکند و از هر قرض مادیای وخیمتر و ویرانگرتر است، چه میشود؟ اینجاست که کار نجاتبخش مسیح بر صلیب معنا پیدا میکند. خدای پرمحبت وقتی دید مخلوقاتش بهواسطۀ گناه از او دور افتادهاند، در پی راهی برآمد تا دوباره آنان را بسوی خود بازگرداند و رابطهای را که در نتیجه گناه گسسته شده بود، مجدداً برقرار سازد. اما نخست گناه که عامل اصلی جدایی انسان از خداست میبایست از میان برداشته میشد، و تنها ریخته شدن خون میتوانست گناه را کفاره کند و از میان بردارد. خون قربانیِ کبوتر و گاو و گوسفند که در عهدعتیق برای یهودیان فراهم آمده بود قادر به برداشتن گناه انسان نبود، بلکه صرفاً سمبول و سایه قربانی بزرگتری بود که میبایست در آینده انجام شود. آن قربانیها بهخودی خود هرگز نمیتوانست گناه انسان را کفاره کند زیرا مزد گناه مرگ است. آری، ذاتِ اقدس خدا ایجاب میکرد که در ازای گناه، خونِ خود انسان ریخته شود. تنها به این صورت دِینِ او ادا و قرض او پرداخت میشد.
اما خدای مهربان را صدهزار مرتبه شکر که بر طبق نقشۀ ازلیاش، یگانه پسر خود عیسی را به این جهان فرستاد تا با ریختن خون خود بر صلیب، این قرضِ نابخشودنیِ ما را بردارد و موجباتِ آشتی ما را با خدا فراهم سازد. «آن زمان که در گناهان و حالت ختنهناشدۀ نفس خود مرده بودیم، خدا ما را با مسیح زنده کرد. او همه گناهان ما را آمرزید، و آن سندِ قرضها را که به موجب قوانین بر ضد ما نوشته شده و علیه ما قد علم کرده بود، باطل کرد و بر صلیب میخکوبش کرده، از میان برداشت» (کولسیان ۲:۱۳-۱۴). عیسی مسیح بجای ما مرد تا ما حیات یابیم. خدا پسر خود را بهعنوان قربانی کامل فرستاد تا قرضی را که ما با سعی و تلاش خود، با گذراندن انواع قربانیها، و انجام همه نوع اعمال نیک هیچگاه قادر به پرداخت آن نبودیم، بجای ما بپردازد. «او جان خود را چون بهای رهایی بهعوض بسیاری داد» (متی ۲۰:۲۸). و حال هر که به او و کار او بر صلیب ایمان آورد، هلاک نخواهد گردید بلکه حیات جاودان خواهد یافت. او قرض من و شما را بهتمامی پرداخت!
اکنون که این شمارۀ ویژه “قرض” را در دست دارید، دعای من برای خودم و شما این است که در کنار رهایی از قرضهای مادی، با ایمان به کار مسیح بر صلیب، در رهایی از زیر بار قرض روحانیای که به سعی و تلاش خود هرگز قادر به پرداخت آن نبودیم، شادی کنیم - قرضی که پرداخت آن از بازپرداختِ هر گونه قرض بانکی، هر قدر هم سنگین و کمرشکن، شیرینتر است.