شخص مسیحی و روابط او/۲
۱۰ دقیقه
تأملی در زمینۀ موعظۀ بالای کوه
رابطۀ شخص با پدر آسمانیاش (متی ۷:۱-۱۲)
بخش پانزدهم: هدف زندگی مسیحی
در مقالۀ گذشته، دو مبحث را در زمینۀ رابطۀ شخص مسیحی بررسی کردیم، یکی برخورد ما با پدر آسمانی بود (متی ۷:۱-۵) و دیگری برخورد ما با "سگان و گرازان" (آیۀ ۶). در این مقاله به قسمت سوم رابطۀ شخص مسیحی میپردازیم.
۳- برخورد ما با پدر آسمانیمان (۷-۱۱)
"سؤال كنید كه به شما داده خواهد شد؛ بطلبید كه خواهید یافت؛ بكوبید كه برای شما باز كرده خواهد شد. زیرا هر كه سؤال كند، یابد و كسی كه بطلبد، دریافت كند و هر كه بكوبد برای او گشاده خواهد شد. و كدام آدمی است از شما كه پسرش نانی از او بخواهد و سنگی بدو دهد؟ یا اگر ماهی خواهد ماری بدو بخشد؟ پس هرگاه شما كه شریر هستید، دادن بخششهای نیكو را به اولاد خود میدانید، چقدر زیاده پدر شما كه در آسمان است، چیزهای نیكو را به آنانی كه از او سؤال میكنند خواهد بخشید؟"
طبیعی بهنظر میرسد كه عیسی از موضوع رابطۀ ما با همنوعانمان به رابطۀ ما با پدر آسمانیمان حركت كند، زیرا وظیفۀ مسیحی ما در امر تشخیص (حكم نكردن بر دیگران، نینداختن مرواریدها پیش گرازان، و كمك به دیگران بدون ریاكاری) بدون فیض الهی امری است بیش از حد دشوار.
الف) وعدهایی كه عیسی میدهد.
این بخش، نخستین تعلیم دربارۀ دعا در موعظۀ بالای كوه نیست. عیسی قبلاً درخصوص ریاكاری فریسیمآبانه و سطحینگری امتها هشدار داده، الگوی دعای خودش را ارائه داشته است. اما اینك با دادن چند وعدۀ بسیار فیضآمیز، ما را فعالانه به دعا تشویق میكند.
عیسی وعدههای خود را با مثلی از زندگی خانوادگی توضیح میدهد (۹-۱۱). او موقعیتی را در نظر میگیرد كه تمامی شنوندگان در زندگی روزمرهشان با آن آشنایی داشتند، یعنی فرزندی كه با یك درخواست نزد پدر میآید. والدین گرچه شریر هستند، یعنی طبیعتی خودخواه دارند، با اینحال فرزندانشان را دوست دارند و به آنان فقط بخششهای نیكو میدهند.
اگر والدین بشری (كه شریرند) میدانند چگونه باید بخششهای نیكو را به اولاد خود بدهند، چقدر بیشتر پدر آسمانی (كه شریر نیست و كاملاً نیك است) چیزهای نیكو را به آنانی كه از او سؤال میكنند خواهد بخشید (۱۱). شكی نیست كه وقتی به یاد میآوریم كه خدایی كه به حضورش میآییم، "ابا، پدر" است و به غایت نیك و مهربان، دعاهایمان تبدل خواهد یافت. چه چیز میتواند سادهتر از چنین مفهمومی از دعا باشد؟ اگر متعلق به مسیح باشیم، خدا پدر ماست و ما فرزندان او هستیم، و دعاها و درخواستهای ما به حضور او میرسد. مشكل این است كه برای بسیاری از ما این امر بیش از حد ساده، و حتی سادهلوحانه مینماید. ما در ذهن پیچیده خود میگوییم كه نمیتوانیم این را باور كنیم، و به هر حال، كلاً با تجربۀ ما همخوانی ندارد. بدینسان از وعدههای مسیح برای دعا چشم برتافته، به مشكلات خودمان در دعا توجه میكنیم.
ب) مشكلاتی كه انسانها مطرح میكنند
وقتی مردم با این وعدههای روشن و صریح عیسی مواجه میشوند، چندین انتقاد مطرح میكنند كه لازم است به آنها بپردازیم.
۱- دعا كاری است ناپسند
بعضی میگویند: "این تشویق به دعا تصور نادرستی از خدا ارائه میدهد. گویی او یا نیاز دارد كه كمبودهایمان را به او یادآور شویم، یا برای اعطای آنها باید مزاحم او گردیم، در حالیكه عیسی خودش قبلاً گفته كه پدر آسمانی ما نیازهای ما را میداند و در هر حال به فكر ما میباشد."
در پاسخ به این ایراد باید گفت كه علت اینكه دادن از سوی خدا بستگی به سؤال كردن ما دارد، نه بهخاطر این است كه او از نیازهای ما بیخبر است و ما باید او را آگاه سازیم، و نه به این خاطر است كه او بیمیل است و ما باید او را قانع سازیم. علت اصرار در دعا به "ما" مربوط میشود و نه به خدا. مسئله این نیست كه آیا او حاضر به دادن است یا نه، بلكه این است كه آیا ما برای دریافت كردن آمادگی داریم یا نه. حقیقت این است كه پدر آسمانی هیچگاه فرزندان خود را لوس نمیكند و برعكس، او صبر میكند تا ما خود نیاز خود را تشخیص دهیم و با فروتنی نزد او برویم.
علت اینكه دادن از سوی خدا بستگی به سؤال كردن ما دارد، نه بهخاطر این است كه او از نیازهای ما بیخبر است و ما باید او را آگاه سازیم، و نه به این خاطر است كه او بیمیل است و ما باید او را قانع سازیم. علت اصرار در دعا به "ما" مربوط میشود و نه به خدا.
۲- دعا غیر ضروری است
این ایراد دوم بیشتر ناشی از تجربه است تا از مسائل عقیدتی و الهیاتی. مسیحیان اهل تفكر به اطراف خود مینگرند و بسیاری را میبینند كه بدون دعا، در وضعیت بسیار خوبی زندگی میكنند. بهنظر میرسد كه این افراد بدون دعا از همان چیزهایی برخوردارند كه ما با دعا دریافت میداریم. آنان نیاز خود را با كار كردن برای آن بهدست میآورند، نه با دعا برای آن.
به هنگام تفكر دربارۀ این مسئله، باید میان بخششهای خدا در مقام خالق و بخششهای او در مقام پدر تفاوتی قائل شویم؛ همچنین میان بخششهای او در خلقت و بخششهای او در امر نجات. كاملاً درست است كه او برخی بخششها را عطا میكند (نظیر محصول، فرزند، خوراك، زندگی)، خواه انسان دعا بكند خواه نكند، خواه ایمان داشته باشد خواه نداشته باشد. اما بخششهای مربوط به نجات الهی امری است متفاوت. او در اینجا به بركات مادی اشاره نمیكند، بلكه به بركات روحانی، یعنی آمرزش روزانه، رهایی از شریر، صلح و آرامش، افزایش ایمان و امید و محبت، و در واقع كار "روحالقدس" از طریق سكونتش در ما كه بركت جامع و فراگیرنده خداست؛ لوقا "بخششهای نیكو" را بههمین شكل معنی میكند (لوقا ۱۱:۱۳). برای این بخششهاست كه قطعاً باید دعا كنیم.
وقتی كه عیسی در دعای ربانی تعلیم داد كه برای " نان كفاف روزانه" نیز دعا كنیم، نه به این علت كه اگر دعا نكنیم از گرسنگی تلف میشویم (چرا كه میلیونها نفر نان روزانهشان را حتی بدون دعا یا سپاسگزاری برای آن دریافت میكنند)، اما به این علت كه میدانیم آنها در نهایت امر از خدا میآیند و شایسته است كه ما در مقام فرزندان او وابستگی مادی خود را به او تصدیق نماییم. اما ما برای بخشایش و رهایی دعا میكنیم زیرا این بخششها فقط در پاسخ به دعا عطا میشود، و اینكه بدون آنها گمراه میشویم. لذا دعا غیر ضروری نیست.
۳- دعا غیر مولّد است
سومین مسئله نتیجۀ روشن مسئلۀ دوم است. مردم میگویند كه دعا غیرضروری است زیرا خدا به این همه انسان كه چیزی از او نمیطلبند میدهد، و غیر مولود است زیرا كه به بسیاری كه میطلبند نمیدهد. میگویند: "دعا كردم كه در امتحان قبول شوم، اما رد شدم. دعا كردم كه از مرضی شفا پیدا كنم، اما حالم بدتر شد. برای صلح دعا كردم، اما دنیا پر شده از بلوای جنگ. دعا كردن دردی را دوا نمیكند!" این همان مسئله دعاهای جواب نیافته است.
وقتی كه عیسی در دعای ربانی تعلیم داد كه برای " نان كفاف روزانه" نیز دعا كنیم، نه به این علت كه اگر دعا نكنیم از گرسنگی تلف میشویم اما به این علت كه میدانیم آنها در نهایت امر از خدا میآیند و شایسته است كه ما در مقام فرزندان او وابستگی مادی خود را به او تصدیق نماییم.
بهترین راه برای برخورد با این مسئله این است كه به یاد آوریم كه وعدههای عیسی در موعظه بالای كوه بدون شرط نیستند. لحظهای تفكر ما را در این مورد متقاعد خواهد ساخت. عبث است كه فكر كنیم وعدۀ «سؤال كنید که به شما داده خواهد شد»، وعدهای است مطلق بدون هیچگونه قید و شرطی؛ و «بكوبید كه برای شما باز كرده خواهد شد» وردی است كه هر در بستهای را بدون استثنا خواهد گشود.
شاید بتوان این مطلب را این چنین بیان كرد: پدر آسمانی ما از آنجا كه نیكو است، فقط بخششهای نیكو را به فرزندان خود میدهد؛ از آنجا كه دانا نیز میباشد، میداند كدام بخششها نیكو هستند و كدامها نیستند. قبلاً دیدیم كه عیسی فرمود كه پدر و مادرها هرگز به فرزندان خود كه نان یا ماهی خواستهاند، سنگ یا مار نمیدهند. اما چه خواهد شد اگر بچهها (از روی نادانی یا حماقت)، سنگ یا مار بخواهند؟ آن وقت چه خواهد شد؟ بیشك فقط والدین بینهایت غیر مسئول درخواست فرزندشان را برآورده خواهند ساخت، اما اكثریت عظیم والدین بیش از اینها دانا و مهربانند. پدر آسمانی ما قطعاً چیزی زیانبار به ما نخواهد داد حتی اگر با فوریت و مكرراً آن را درخواست كنیم؛ و دلیلش هم این است كه به فرزندانش فقط "چیزهای نیكو" را میدهد.
پس اگر چیزهای خوب بطلبیم، او خواهد داد؛ اگر چیزهایی را بطلبیم كه خوب نیست (خواه فینفسه خوب نباشد، یا برای ما یا دیگران خوب نباشد، مستقیم یا غیر مستقیم، در زمان حال یا آینده)، آنگاه او آنها را نخواهد داد؛ و فقط اوست كه تفاوت را میداند. باید خدا را شكر كنیم كه برآورده ساختن نیازهای ما شرطی است، نه فقط مشروط به سؤال كردن و طلبیدن و كوبیدن ما، بلكه مشروط به اینكه آنچه برایش سؤال میكنیم و میطلبیم و میكوبیم خوب است یا نه. خدا را شكر كه به دعا پاسخ میدهد. خدا را شكر كه گاه نیز درخواستهای ما را رد میكند.
پدر آسمانی ما از آنجا كه نیكو است، فقط بخششهای نیكو را به فرزندان خود میدهد؛ از آنجا كه دانا نیز میباشد، میداند كدام بخششها نیكو هستند و كدامها نیستند.
ج) درسهایی كه میآموزیم
دعایی كه عیسی تعلیم میدهد، بسیار ساده بهنظر میرسد. فقط سؤال كنید... بطلبید... بكوبید...، و در هر مورد دعایتان مستجاب خواهد شد. اما این یك سادگی فریبنده است؛ در پس آن حقایق بسیاری نهفته است. نخست، دعا مستلزم دانش است. از آنجا كه خدا فقط زمانی بخششها را ارزانی میدارد كه با ارادهاش همخوانی داشته باشد، باید به خود این زحمت را بدهیم كه ارادهاش را كشف كنیم؛ و این مهم میسر نیست جز از طریق تفكر بر كلام خدا. دوم، دعا مستلزم ایمان است. دانستن ارادۀ خدا یك چیز است و فروتن شدن در مقابل او و ابراز اطمینانمان به اینكه او قادر است موجب تحقق ارادهاش گردد، چیزی دیگر. سوم، دعا مستلزم اشتیاق است. ما شاید اراده خدا را بدانیم و ایمان داشته باشیم كه او قادر به انجام آن میباشد، ولی هنوز مشتاق آن نباشیم. دعا مهمترین وسیلهای است كه خدا قرار داده تا به واسطه آن عمیقترین اشتیاق خود را ابراز داریم.
۴- برخورد ما با تمامی انسانها (۱۲)
"لهذا آنچه خواهید كه مردم به شما كنند، شما نیز بدیشان همچنان كنید. زیرا این است تورات و صحف انبیا".
این آیه همان "قانون طلائی" مسیح است. بعضی ممكن است تصور كنند كه معیار اخلاقی این گفته پایین است، مانند جمله "همسایه خود را مثل خود محبت نما"، زیرا معیار و محك را "خود شخص" میداند. اما در واقع، این معیار بسیار بالاست، زیرا دوست داشتن خویشتن نیرویی بسیار قدرتمند در زندگی ماست. دوست داشتن خویشتن غالباً راهنمای ما در كارهای خودمان میباشد؛ اینك باید آن را راهنمای خود در رفتار با دیگران بسازیم. تنها كاری كه باید بكنیم، استفاده از قوۀ تخیل میباشد، یعنی اینكه خود را جای طرف مقابل بگذاریم و بپرسیم: "در چنین موقعیتی، دلم میخواست با من چه رفتاری بكنند؟" همانطور كه اسقف رایل (Ryle) نوشته است، "این روش صدها نكته دشوار را حل میكند ... باعث میشود كه نیازی به وضع مقررات بیشمار برای رفتارمان در موارد خاص نباشد." این اصل چنان كاربرد گستردهای دارد كه عیسی میتوانست بیفزاید، «زیرا این است تورات و صحف انبیا».
دانستن ارادۀ خدا یك چیز است و فروتن شدن در مقابل او و ابراز اطمینانمان به اینكه او قادر است موجب تحقق ارادهاش گردد، چیزی دیگر.
یعنی اینكه هر كه با دیگران آنطور رفتار كند كه دوست میداشت دیگران با او رفتار كنند، شریعت (تورات) و كتابهای انبیا را بهجا آورده است، دستكم در خصوص محبت به همسایه (رجوع شود به ۵:۱۷ ؛ رومیان ۱۳:۸-۱۰).
خوانندگان عزیز کلمه،
در ۱۷ شمارۀ گذشتۀ "کلمه" هر بار قسمتی از معروفترین سخنرانی خداوند عیسی را که به موعظۀ بالای کوه معروف است بررسی کردیم. این مجموعه از کتاب معروف جان استات (The message of the sermon on the mount) اقتباس شده، و تأمل کاملی است در زمینۀ موعظۀ بالای کوه که بهزودی بهصورت کتاب بهچاپ خواهد رسید. این کتاب شامل چند مقالۀ چاپ نشده در "کلمه" و همچنین ترجمۀ کامل و مفصل فصول درج شده خواهد بود. امیدواریم که این مقالات برای شما مفید و پربرکت بوده باشد.
ترجمه و اقتباس: آرمان رشدی