روش صحیح مطالعۀ كلام خدا/۲
۵ دقیقه
در شمارۀ گذشته، سلسله مقالاتی را آغاز كردیم كه در خصوص روش صحیح مطالعه كلام خدا. در بخش نخست این مقالات، دیدیم كه شخص كتابمقدس را میتواند با عینك علائق و عینك فرهنگ خود بخواند. اكنون به دنبالۀ مقاله توجه بفرمایید.
عینك تجربیات روحانی ما
سومین و آخرین عینكی كه میخواهم به آن اشاره كنم، حساسترین آنهاست. اینْ عینكِ "تجربههای روحانی"ماست. آیا تجربۀ روحانی من الزاماً درست است؟ اگر خداوند در خواب با من سخنی گفته باشد، نباید فكر كنم كه این تنها راهی است كه خدا با انسان سخن میگوید و هر كه چنین تجربهای نداشته باشد، با خدا زندگی نمیكند. یا مثلاً بعضیها بههنگام توبه و ایمان آوردن، شدیداً گریه میكنند؛ این عده ممكن است به این نتیجه برسند كه كسانی كه مانند خودشان چنین تجربهای نداشتهاند، توبهشان واقعی نیست. بعضی نیز ممكن است در شرایطی بسیار حساس و بحرانی، صدای خدا را بهطرز خاصی شنیدهاند (مثلاً كتابمقدس را بهطور تصادفی باز كردهاند و به آیهای برخوردهاند كه برای موقعیت خاصشان پیامی خاص داشته است)؛ این افراد ممكن است به این نتیجۀ اشتباه برسند كه خدا همیشه با همه كس به همین شكل سخن میگوید.
این گونه تجربهها ممكن است سبب شود كه بسیاری تجربههای شخصی خود را بنیادی برای تعالیم مختلف قرار دهند. در اینجا باید به هشدار كلام خدا توجه كنیم: باید آماده باشیم تا تجربههای خود را با كلام خدا محك بزنیم و بیازماییم. باید مواظب باشیم كه اصول عقاید و كارهای خود را بر تجربهها استوار نكنیم، بلكه همه چیز را با محك غایی حقیقت، یعنی كلام خدا بسنجیم و بیازماییم.
تفسیر صحیح كتابمقدس
باید توجه داشته باشیم كه در زمینۀ تفسیر كتابمقدس روش و اسلوب درستی وجود دارد. خودِ كتابمقدس ما را در این زمینه هدایت میكند. نخست باید توجه داشته باشیم كه كتابمقدس مكاشفۀ خداست و به هنگام خواندن آن، باید هدایت الهی را طالب باشیم. باید وجود خود را تسلیم او كنیم و آماده باشیم تا او ما را تعلیم دهد. باید آماده باشیم تا عینكهای خود را برداریم و در درخششِ كاملِ نور خدا بایستیم. باید همصدا با پولس بگوییم: «چه كسی افكار خدا را میداند؟ و كی میتواند چیزی به او بیاموزد؟» (اول قرنتیان ۲:۱۶).
برای اینكه بدانید آیا برای درك حقایق الهی باز هستید یا نه، چند راه وجود دارد. یكی اینست كه ببینید آیا حاضرید نتیجهگیریهای خود را با نتیجهگیری دیگران بسنجید. ما میراث دو هزار سالۀ تحقیقات كتابمقدسی را در اختیار داریم، با اینحال بسیاری كتابمقدس را طوری میخوانند كه گویی اولین نفری هستند كه آن را درك كردهاند. آیا شما تعلیمپذیر هستید؟ آیا حاضرید بپذیرید كه شاید برداشتتان از تعلیم كتابمقدس اشتباه بوده است؟ اینها محكهای خوبی هستند. اما محك دیگری هم هست كه از همۀ اینها دشوارتر است. آیا حاضرید مكاشفۀ الهی را بالاتر از درك خودتان قرار دهید؟ بعضی موضوعها در كتابمقدس فراتر از قوه درك ماست. چه كسی واقعاً قادر است موضوع تجسم را درك كند؟ چه كسی میتواند درك كند كه مسئولیت انسان و حاكمیت و تقدیر الهی چگونه در كنار یكدیگر عمل میكنند؟ ما این اسرار را با ایمان میپذیریم چونكه خدا آنها را به همین شكل مكشوف ساخته است. بهطور خلاصه، ما پای سخن مولایمان مسیح مینشینیم و كلام او را بهعنوان حقیقت محض میپذیریم. این به آن معنی است كه مطالعۀ كتابمقدس را باید با دعا انجام دهیم و آنگاه صفحات مقدس كلام خدا را بخوانیم طوری كه نخست خودمان تغییر كنیم و بعد آن را بهدیگران تعلیم دهیم. در زندگی خادمی كه قلبش را خدا عوض كرده، قدرت هست. در زبان انگلیسی مثلی هست كه میگوید "پیامی كه در فكر نوشته شده باشد، بر افكار اثر میگذارد و پیامی كه بر دل نوشته شده باشد، بر دلها." یادم هست كه یكبار جملهای را در كتابمقدسم یادداشت كردم كه میگوید "آنچه را كه میدانید، تعلیم میدهید اما آنچه را كه هستید، تولید میكنید!"
اصول تفسیر صحیح كتابمقدس
۱- معنایی را كه مقصود نویسنده بوده، بیابید
بههنگام مطالعۀ كتابمقدس، بیش از پیش پی میبریم كه كتابمقدس خودش پیشفرضهایی را كه میتواند راهنمای ما باشد، ارائه میدهد. یكی از این پیشفرضها اینست كه خدا مقصودی دارد و مایل است این مقصود را از طریق كلامش با ما در میان بگذارد. پطرس به همین مطلب اشاره میكند وقتی میفرماید كه «هیچ پیشگویی از روی نقشه و خواسته انسان بهوجود نیامده است، بلكه مردم تحت تأثیر روحالقدس كلام خدا را بیان نمودند» (دوم پطرس ۱:۲۱). پیامی كه از این آیه میگیریم اینست كه بههنگام مطالعۀ كتابمقدس باید بكوشیم نقشه و خواست اصلی خدا را كشف كنیم.
در اینجا دو خطر در تفسیر كتابمقدس آشكار میشود. خطر اول اینست كه ممكن است به متن كتابمقدس چیزهایی اضافه كنیم كه در آن نیست یا نتیجهگیریهایی از آن بكنیم كه منظور خدا نبوده است. چقدر شنیدهایم كه مردها با اشاره به افسسیان ۵:۲۱-۳۲ از همسران خود خواستهاند كه سكوت اختیار كنند و مطیع ایشان باشند؟ آیا واقعاً پولس چنین تعلیمی داده است؟ یا شاید آرزوی مردها این است كه این آیات چنین معنایی بدهند؟
خطر دوم اینست كه ممكن است مطالبی را كه در كتابمقدس هست، نادیده بگیریم. بنجامین فرانكلین به معجزات عقیده نداشت، به همین دلیل تمام اشارات كتابمقدس به معجزات را پاره كرد و دور ریخت. شاید از این امر متحیر شویم اما ممكن است خودمان هم بعضی از مطالب كتابمقدس را با نادیده گرفتنشان، دور بریزیم. آیا تمام گفتههای مسیح را در بارۀ پول مطالعه كردهاید؟ در مورد جهنم چطور؟ در مورد ریاكاری چه؟ آیا درست نیست كه ما راجع به این مسائل كمتر موعظه میشنویم؟ شاید ما بیش از آنچه كه فكر میكنیم، در زمینۀ نادیده گرفتن حقیقت خطاكاریم.
بنابراین، كلام خدا را بهطور كامل بخوانید و با دعا پیامی را كه منظور نظر خدا بوده، كشف كنید. آیا میتوانید مانند ارمیا فریاد كرده، بگویید: «سخنان تو یافت شد و آنها را خوردم و كلام تو شادی و ابتهاج دل من گردید، زیرا كه بهنام تو ای یهوه خدای صبایوت نامیده شدهام» (ارمیا ۱۵:۱۶).
دنبالۀ این مقاله را در شماره بعدی خواهید خواند.