روزۀ پسندیدۀ خدا چیست؟/۲
۲۰ دقیقه
در شمارۀ قبل در مورد معنا و مبداء پیدایش روزه خواندیم و دیدگاه مسیح در مورد روزه، روزه عمومی و برخی از اهداف روزه را مورد برسی قرار دادیم. اکنون به ادامۀ این مطلب میپردازیم:
۳- روزه برای آزادسازی اسیران
«مگر روزهای که من میپسندم این نیست که بندهای شرارت را بگشائید و گرههای یوغ را باز کنید و مظلومان را آزاد سازید و هر نوع یوغ را بشکنید؟» (اشعیا ۵۸:۶)
خداوند از طریق اشعیا اعلام میدارد که «شما در روز روزۀ خویش ... بر عملههای خود ظلم مینمائید». فریسیان که از رهبران و روحانیون مذهبی دوران مسیح بودند توسط او اینگونه توصیف میشوند: «زیرا بارهای توانفرسا را میبندند و بر دوش مردم میگذارند، اما خود حاضر نیستند برای حرکت دادن آن حتی انگشتی تکان دهند». و همۀ اینها در حالی بود که دو روز در هفته را روزه میگرفتند! در صورتیکه ارادۀ خدا بهصورت صریحی در آیۀ نخستین این بخش آشکار شده است. روزه برای ظلم رساندن نیست بلکه آزادی مظلومان است و برای گسستن بندهای شرارت.
میتوانیم از خود سؤال کنیم که در جامعهای که من زندگی میکنم این آیه چه مصداقی میتواند داشته باشد. علاوه بر بیعدالتیهای اجتماعی، این اصل حوزۀ روحانی زندگی ما را نیز دربرمیگیرد. اسارتهایی که نه در غل و زنجیر آهنین بلکه با زنجیرهای شرارت و ناپاکی هستند. در مسیر زندگی خود با افرادی برخورد داریم که زندگی آنها تحت اسارت شریر است. در بند نیروهای تاریکی که نه آن را درک میکنند و نه قدرت رهایی از آن را در خود مییابند. عدۀ بیشماری در جامعۀ امروز ما در بند مواد مخدر، الکل، مسائل جنسی و امثال آن گرفتارند و عدهای دیگر گرفتار گرایشات اسیرکنندهای چون قمار، جادوی سیاه و سفید، احضار ارواح و غیرهاند. از همه اینها تأسفبارتر، مسیحیانی است که در بند ترس، نفرت، حسادت، طمع و ناپاکی بسر میبرند و خود بر تضاد این نوع زندگی با انجیل آزادیبخشی که آن را اعلام میکنند واقفند، اما با وجود دعاها و دیگر تلاشها همچنان خود را اسیر مییابند.
برخورد مسیح با اسارتها نمونهای عالی به ما ارائه میدهد. وقتی مسیح با شخص دیوزدهای که انتظار آزادی میکشید روبرو شد به او نگفت «گناهان تو آمرزیده شد». بلکه او با کلامی دیوها را اخراج کرد. وقتی زنی را در کنیسه دید که سالها شیطان او را بسته بود به وی نگفت «ایمانت تو را شفا داد، بهسلامت برو» بلکه بر او دست نهاده فرمود: «ای زن از ضعف خود خلاص شو!» چقدر امروز کلیسا در مورد فرمانی که مسیح داد تا «دیوها را بیرون برانند و بیماریها را شفا دهند» (لوقا ۹:۱ و ۲) ضعیف عمل میکند. گاه افراط و نمایشی کردن این مأموریت الهی توسط برخی و کم اهمیت جلوه دادن و حتی بیباوری برخی دیگر، به نادیده گرفتن ماهیت این فرمان مسیح انجامیده است. جامعه کلیسایی امروز چقدر نیازمند افرادی با عطای تمییز است که موقعیتها را درست تشخیص داده و با قوت در آزادی اسیران عمل کنند.
اگرچه معنی اولیه و لغوی آزادی که در اشعیا ۵۸:۶ به آن اشاره شده، بندهای اجتماعی و بردگی است، اما برای ما کاربرد روحانی نیز دارد و از اهمیت روزه در "خدمت رهایی" نباید غافل شد. آزادی کسانی که در اسارت شیطان بسر میبرند، خود یک درگیری و جنگ روحانی است. روزهای که همگام با ارادۀ خدا توسط شخص شفیع نگاه داشته شود، بهعنوان اهرم فشاری بر دشمن عمل خواهد کرد. «زیرا خداوند چنین میگوید: اسیران از جبار گرفته خواهند شد و غنیمت از دست ستمپیشه رهانیده خواهد گردید. زیرا که من با دشمنان تو مقاومت خواهم نمود و من پسران تو را نجات خواهم داد» (اشعیا ۴۹:۲۵).
۴- روزه برای برگرداندن نظر خدا
مردم نینوا با دریافت پیام هشدار خدا، دست به دعا و روزه برداشتند. میخوانیم: «آنگاه خدا از بلایی که گفته بود که به ایشان برساند پشیمان گردید و آن را بهعمل نیاورد» (یونس ۳:۵-۱۰).
توبۀ آنها در دعا و روزه باعث شد خداوند از داوری که بر ایشان منظور کرده بود صرفنظر کند. این موضوع پیچیدگی الهیاتی خاصی را نیز ایجاد میکند. ما بر این باوریم که خصوصیات ابدی خدا از جمله دانایی مطلق و پیشدانی او که انتها را از ابتدا میبیند تغییرناپذیرند (ملاکی ۳:۶). اما سؤال اینجاست که چرا با وجود این متن عهدعتیق در چند مورد مختلف به پشیمانی خدا یا تغییر نظر او اشاره دارد.
جواب این سؤال را در آیات کلیدی اعداد ۲۳:۱۹ و ارمیا ۱۸:۷ و ۸ خواهیم یافت. با مطالعۀ این آیات درمییابیم که پشیمانی خدا بوالهوسی از جانب او نیست. تغییر نظر خدا به گناه مربوط نمیشود بلکه به اجرای داوری او در مورد گناهکار مربوط است. در واقع در داستان مردم نینوا و موارد دیگر این خدا نیست که تغییر میکند بلکه انسانی که در نتیجۀ هشدار خدا از گناه خود بازمیگردد.
نمونهای دیگر از این عملکرد خدا را در مورد اخاب پادشاه میبینیم (اول پادشاهان۲۱:۲۷-۲۹). چقدر رحمت خدا عظیم است و چقدر روزه در دستیابی به این رحمت ارزشمند است! «ولکن الآن خداوند میگوید: با تمامی دل و با روزه و گریه و ماتم بهسوی من بازگشت نمایید. و دل خود را چاک کنید نه رخت خویش را، و به یهوه خدای خود بازگشت نمایید زیرا که او رئوف و رحیم است و دیرخشم و کثیراحسان و از بلا پشیمان میشود» (یوئیل ۲:۱۲-۱۴).
۵- روزه برای دریافت مکاشفۀ الهی (دانیال ۹:۲، ۳، ۲۱ و ۲۲)
اگر چه برخی کاربرد خواب و رؤیا و دریافت مکاشفه الهی را مربوط به گذشته و ایام کتابمقدس میدانند، اما خود کتابمقدس و تاریخ کلیسا خلاف این نظر را تأیید میکنند. خداوند امروزه نیز از طرق غیرعادی به همان اندازه با انسانها ارتباط برقرار میکند که در گذشته نموده است. در اعمال ۲:۱۷ پطرس رسول با اشاره به یوئیل ۲:۲۸ میگوید: «خدا میفرماید در روزهای آخر از روح خود بر تمامی بشر فرو خواهم ریخت. پسران و دختران شما نبوت خواهند کرد، جوانانتان رؤیاها خواهند دید و پیرانتان خوابها». این روزها وزش روح خدا را در سراسر میهنمان میتوان احساس کرد. شهادتهای بسیاری از هموطنانم شنیدهام که زندگیشان توسط خواب و رؤیاها دگرگون شده و از این طریق عدۀ بسیاری به شناخت مسیح و ایمان به او رسیدهاند.
البته خطر توهم و افراطگرایی در این قسمت همیشه وجود خواهد داشت. اما این چیز تازهای نیست و حتی در زمان ارمیا و حزقیال نیز عدهای بودند که "به رؤیاهای کاذب" نبوت میکردند (ارمیا ۱۴:۱۴ و حزقیال ۱۳:۶ و ۷). ما هیچگاه استفاده از پول را به دلیل وجود اسکناسهای جعلی قطع نمیکنیم. شریر که دروغگو و پدر دروغگویان است از جعل هر آنچه نیکوست باز نخواهد ماند. اما خدا برای هر نبی دروغینی چون صدقیا، خادم امینی چون میکایا دارد (اول پادشاهان ۲۲) و برای هر حنانیا یک ارمیا (ارمیا ۲۸). با این وجود جانب احتیاط را نباید از دست داد. ما نمیتوانیم هشدار کتابمقدس را در این رابطه سبک بیانگاریم. جان وسلی توصیهای بهجا در این رابطه دارد: «آنچه از خدا نیست به او نسبت ندهید. هر خواب، صدا، حالت، رؤیا و مکاشفهای را بهسادگی پیامی از خدا مفروض نگیرید، مگر با شواهد کافی که مؤید آن باشد. ممکن است برخی از این امور اتفاقات طبیعی باشد و در برخی حتی دست شریر در کار باشد. بنابراین هشدار رسولان مسیح را آویزۀ گوش کنید که "ای عزیزان، هر روح را نپذیرید بلکه آن را بیازمایید که از خداست یا نه". همه چیز را با کلام مکتوب خدا بیازمایید تا همه چیز به طاعت آن درآید».
ارتباط روزه و دریافت مکاشفه الهی عقیدهایست مشترک و مورد قبول ادیان غیرمسیحی چون بودائیسم، هندوئیسم، آئین کنفوسیوس و اسلام. قدرت جدا شدن از عالم ماده و بالابردن حساسیت نسبت به عالم روح توسط روزه امکانپذیر است.
دانیال و دوستانش از دوران جوانی خود را با روزه آشنا کردند و در پاسخ به چنین روحیهای خداوند به آنها «معرفت و ادراک در هرگونه علم و حکمت عطا فرمود و دانیال در همۀ رؤیاها و خوابها فهیم گردید» (دانیال ۱:۱۷). او بهمدد عطایی که از خدا یافت به یکی از رؤیا بینندگان بزرگ عهدعتیق تبدیل شد. پطرس و پولس در روزهداری، رؤیاهایی دیدند که نقش بسیار تعیینکنندهای در زندگی آنها و حیات کلیسایی داشت (اعمال۱۰:۱۰ و دوم قرنتیان ۱۱:۲۷و اعمال ۲۷:۲۱-۲۴). البته ذکر این نکته لازم است که ما در کتابمقدس به تلاش برای رؤیا دیدن دعوت نشدهایم، طوری که گویی در پی آن باشیم. اما کسی که روزهدار است ممکن است به این شکل نیز حضور و مکاشفۀ خدا را تجربه کند.
در زندگی ما نیز دورههایی پیش میآیند که نیازمند دریافت هدایت الهی و درک ارادۀ خداوند هستیم. بهطور خاص به حکمت و فهم روحانی نیاز داریم تا از خواست او در مورد موضوعات بحثانگیزی چون اجتماع، سیاست، کلیسا و عملکرد آن و برنامههای خدا برای آینده با خبر شویم. فرشته بر دانیال ظاهر شده و او را فطانت و فهم بخشید تا نوری در تاریکی باشد. برای ما نیز این امکان وجود خواهد داشت، اگر به اندازۀ دانیال بها بپردازیم. وعدۀ خدا در مورد روزۀ پسندیده خود باقی است که: «آنگاه نور تو در تاریکی خواهد درخشید و تاریکی غلیظ تو مثل ظهر خواهد بود. و خداوند تو را هدایت نموده، جان تو را در مکانهای خشک سیر خواهد کرد...» (اشعیا ۵۸:۱۰ و ۱۱).
۶- روزه برای تحت تسلط درآوردن تن
«تن خود را سختی میدهم و در بندگی خویش نگاهش میدارم، مبادا پس از موعظه به دیگران، خود مردود گردم» (اول قرنتیان ۹:۲۷).
عدهای اسارت خود را به شکم، مخفی نداشته و لاپوشانی هم نمیکنند. میل و ظرفیتشان برای غذا مذاح بزرگی است و بعضی اوقات شهوت خوراک را با اشتهای سالم و طبیعی اشتباه میگیرند. شاید حقیقت اینکه شاگرد مسیح بودن، انضباط شخصی در این زمینه را نیز شامل میشود در وجدانشان رسوخ نکرده است. گاه تا زمانی که روزه نگرفتهایم از طمع خود به غذا ناآگاهیم.
شکست در مقابله با شهوت خوراک وسوسههای دیگری بههمراه دارد. ارتباط شکم سیر و تحریک جنسی مسئلۀ پذیرفته شدهای است. گناه سدوم پرخوری یا شکمبارگی بود. خداوند به اسرائیل فرمود: «چون من ایشان را سیر نمودم مرتکب زنا شدند» (ارمیا ۵:۷ و ۸). او پیش از آن از طریق موسی هشدار داده بود که وسوسههای تازهای در سرزمین جدیدشان، که به شیر و شهد جاریست، در انتظارشان خواهد بود (تثینه ۳۲:۱۵و۱۶).
پولس که بهضرورت انضباط و پرهیزکاری روحانی واقف بود، ما را تشویق میکند که «در پی ارضای امیال نفس خود» نباشیم (رومیان ۱۳:۱۴). او از تشبیه ایماندار به یک ورزشکار بهره جسته و زندگی مسیحی را به مسابقهای تشبیه میکند که اگر دوندۀ مسیحی خود را با غلبه بر وسوسهها آماده نکرده باشد در روز مسابقه جایزه را نخواهد برد. «هر که در مسابقات شرکت میجوید در هر چیز، تن به انضباطی سخت میدهد. ... بلکه تن خود را سختی میدهم و در بندگی خویش نگاهش میدارم، مبادا پس از موعظه به دیگران، خود مردود گردم» (اول قرنتیان ۹:۲۵-۲۷). چطور میتوان جایزۀ یک فاتح پیروزمند را نصیب خود کرد وقتی زندگی ما داستان تکراری غلبۀ دائمی اشتهایمان بر ما است؟
شاگردان مسیح که برای تهیۀ غذا روانه شده بودند در بازگشت او را در حال خدمت به زن سامری، کنار چاه آب یافتند. در بحبوحۀ نجات این زن و روانه شدن سیل مردم مشتاق بهنزد عیسی، شاگردان از عیسی میخواهند چیزی بخورد. شاید انتظار داشتند مسیح با وجود گرسنگی بیصبرانه از غذایی که آنها با خود آورده بودند استقبال کند و بهقول خودمان آب اگر در دست دارد زمین گذارده و پای سفره بنشیند. اما پاسخ مسیح گویای خویشتنداری است که ثمرۀ روح است. او در جواب شاگردان فرمود: «من خوراکی برای خوردن دارم که شما از آن چیزی نمیدانید ... خوراک من این است که ارادۀ فرستندۀ خود را بهجا آورم و کار او را بهکمال برسانم» (یوحنا ۴:۸ و ۳۱-۳۴).
برای اینکه ثمرۀ روح در ما بهبار آید خداوند انتظار دارد که ما «عیسی مسیح خداوند را در برکرده و در پی ارضای امیال نفس خود نباشیم» (رومیان ۱۳:۱۴). ضروری است که نفس خود را با او مصلوبشده ببینیم (رومیان ۶:۶). رسالات عهدجدید تأکید خاصی بر این مقوله دارند که «از امیال نفسانی که با روح ما در ستیزند، پرهیز کرده» (اول پطرس ۲:۱۱؛ دوم تیموتائوس ۲:۲۲) و «...امیال دنیوی را ترک گفته، با خویشتنداری و پارسایی و دینداری در این عصر زندگی کنیم» (تیطس ۲:۱۲).
از نکات ارزشمند روزه نقش یاریدهندۀ آن در به تحت فرمان آوردن جسم و کنترل اشتها است. در اعتقادنامهای از کلیسای اسقفی انگلستان، از اولین نتایج روزه به زبون کردن جسم و کنترل زیادهخواهی آن اشاره شده است. تا جایی که جسم بهکنترل روح درآید. این موضوع حساس بوده و ممکن است قرابت خطرناکی با ریاضت پیدا کند. که در قسمت بعدی به آن میپردازیم.
ریاضت و روزه
سخن از روزه و نقش آن در انظباط تن، این نگرانی را در برخی برمیانگیزد که ممکن است تأکید بر روزه به ریاضتی ناسالم و حتی افراطگرایی بیانجامد. اما نباید اجازه بدهیم این ترس ما را از یک افراط، به دامن تفریطی در جهت مقابل سوق دهد.
اما ریاضت چیست؟ ریاضت یا asceticism از یک لغت یونانی بهمعنی تمرین کردن برای حصول به هدفی برتر و آرمانی میباشد که در مورد نظامیگری، ورزشکاری، دانشجویی و دینداری کاربرد دارد. با این تعریف عیسای مسیح، رسولان و بسیاری از فریسیان را نیز میتوان ریاضتپیشه دانست. اَشکال غلطی از ریاضت که در قرون متمادی بعد از رسولان به این تعریف اضافه شد، آن را در نظر بسیاری به واژهای با بار منفی تبدیل کرده است.
اگر برای ریاضت سه مرحله قائل باشیم اولین آن پرهیز کنترلشده و مقطعی از نیازهای مشروع بدن میباشد. زمانی که انگیزه صحیح و روش روحانی باشد، این ریاضت نتیجۀ مثبتی در بر خواهد داشت. و روزهای که برای خداوند گرفته شود از این نوع است.
مرحلۀ دوم خودداری از هر نوع لذت فیزیکی و ارتباطات معمول اجتماعی است که در مورد برخی زاهدین و راهبان مسیحی و همچنین صوفیان اسلامی دیده میشود. در مرحلۀ نهایی گروهی هستند که خود را تحت شکنجههای جسمانی مختلفی، از جمله خوابیدن روی میخها، راه رفتن روی آتش و گذراندن سیخ از گونهها و غیره میکنند. ما با اشکالی از این نوع در برخی صوفیان و همینطور مرتاضان هندو آشنا هستیم.
در پس ریاضت پیشهگی افراطی قرون وسطایی، سه درک غلط از خدا و انسان وجود داشت. ابتدا عقیدهای که طبق آن خدا را از درد و رنج کشیدن انسانها خشنود میدید. امروزه نیز عدهای بر این باورند که هر آنچه سخت و عذابآور است از خداست! در آنچه در متی ۲۵:۲۴ میخوانیم طرز فکر بسیاری را در خود خلاصه میکند: «چون میدانستم مرد تند خویی هستی...». مسیح به فریسیان یادآور شد که خداوند رحمت میخواهد نه قربانی (متی ۱۲:۷).
دوم، شناخت غلط انسان از خودش میباشد. او بر این باور است که با نفسکُشی شدید خواهد توانست گناهان خود را جبران نموده و یا کسب صواب کند! در این طرز فکر غرور خاموشی نهفته است که بهجای صلیب مسیح، به تمایل و توانایی خود در رنج کشیدن فخر میورزد. قربانی کامل و کافی مسیح بر روی صلیب برای گناهان تمامی بشر، نیازی به مکملی چون ریاضت انسانی ندارد. انگیزه روزه، صواب کردن و کسب رضای خدا هم نیست! عمل ما نیست که به پارساشمردگی ما در نظر خدا میانجامد بلکه ایمان به عمل نجاتبخش عیسای مسیح.
سوم، طرز فکر اشتباه در مورد جسم انسان بود که آن را به صورت موروثی و به شکل اصلاحناپذیری شریر میدانستند. چنانکه ضروری مینمود برای حفظ قداست و پاکی روح، آن را از هر نوع وابستگی به جسم رها نموده و برای این منظور آن را به رژیم انضباط جسمانی شدیدی سپرد. با وجود این طرز فکر، تعجبآور نیست که عدهای در واکنش به نیازهای طبیعی جسم آن را تا بهحد شکنجه برای گناهان مرتکب شده، به سختی و فشاری بیحد بسپارند.
نه مسیح و نه رسولان مقررات خاصی را برای روزه وضع نکردند. روزه امری شخصی بین مرید و مرادش (خداوند) بود. با در نظر گرفتن نیازها و شرایط موجود و با اعتزال مسیحیت اولیه در قرون سوم به بعد، تأکید فزایندهای بر اَشکال خارجی دینداری مسیحی گذاشته میشد و مردمان به خلق قوانینی در باب روزه پرداختند که در کتابمقدس نیافتند.
در شریعت موسی یک روز کفاره بهعنوان روز روزه مقرر شده بود. اما تا عصر زکریا به حداقل چهار روزه در سال افزایش یافت (زکریا ۸:۱۹). در زمان مسیح، فریسیان دو روز در هفته را روزه میداشتند و تاریخ کلیسا تکرار چنین روندی است. کتابچههای راهنما و توضیحالمسائلهای مختلف، این عبادت شخصی را به فریضهای واجب تبدیل کرده بود. ادبیات مسیحی پس از دوران رسولان روشنگر این نکته است که روزههای پیش از عید قیام و پیش از مراسم تعمید آب در میان مسیحیان اولیه مرسوم و رایج بوده و ایمانداران حتی تشویق میشدند چون یهودیان دو روز در هفته (چهارشنبه و جمعه) روزه بگیرند.
در نقطۀ مقابل، ما در عصری زندگی میکنیم که از شاخصههای اصلی آن راحتطلبی و خودنوازشگری است! همیشه وقتی خدا کار جدیدی را در ما شروع میکند، خطر این هست که عکسالعمل تندی به روح راحتطلب خود داشته و به زودی خود را در ریاضتی غیرکتابمقدس بیابیم. غیرتی که بر دانش و معرفت استوار نباشد خرابی به بار میآورد.
جسم ما با همۀ نیازها و خواستههایش مخلوق خداست. هیچ چیز شری در اشتیاق یک انسان گرسنه به قدری نان نیست. طریق خدا سرکوب این امیال طبیعی نیست بلکه کنترل آنها در چارچوب مقبول خداست. ریاضتی که محصول موازین انسان ساخته باشد از مواجهۀ مؤثر با شهوت جسم ناتوان است. حال آنکه انضباط روحانی و پرهیزکاری ثمرۀ روح خدا میباشد و از حیات خدا در ما سرچشمه میگیرد.
پس حال که با مسیح نسبت به قدرتهای روحانی مسلط بر این دنیا مردهاید، چرا همچون کسانی که گویی هنوز به دنیا تعلق دارند، تن به قواعد آن میدهید، قواعدی که میگوید: «این را لمس مکن! به آن لب نزن و بر آن دست مگذار!؟» اینها همه مربوط به چیزهایی است که با مصرف از بین میرود، و بر احکام و تعالیم بشری بنا شده است و هر چند به سبب در بر داشتن عبادت داوطلبانه و خوار کردن خویشتن و ریاضت بدنی، ظاهری حکیمانه دارد، اما فاقد هرگونه ارزش برای مهار تمایلات نفسانی است (کولسیان ۲:۲۰-۲۳).
ارتباط روزه با سلامت جسم
خدا هیچ علاقۀ خاصی به مرض و ناخوشی ندارد. خواست او سلامتی و شفا برای محبوبان خویش است. بههمین جهت کلیسا را به قدرت شفا تجهیز کرده است. از جمله نتایج مبارک روزۀ مقبول خدا این است که «آنگاه نور تو مثل فجر طالع خواهد شد و صحت تو بهزودی خواهد رویید» (اشعیا ۵۸:۸).
این شفا میتواند هم از طریق عمل مستقیم و معجزهآسای خدا و هم از راه روزه جاری شود. گاهگاه هشدارهای دانشمندان در مورد خطرات چاقی مفرط و پرخوری خصوصاً در جوامع غربی موضوع اصلی اخبار میشود. بهنظر میرسد در جوامعی که غذا و خوراک بهفراوانی یافت میشود، شکمبارگی تهدیدات جدیتری نسبت به سوءتغذیه برای سلامت جسمی مردم ایجاد میکند. با روزه عمل طبیعی بدن در دفع سموم تقویت شده و یک نوع پاکسازی عمومی صورت میگیرد. بهجاست که در اینجا متذکر شویم، جلال خدا و بُعد روحانی روزه بر مزایای دیگر آن از جمله سلامت جسمی ارجهیت دارد.
چطور روزه بگیریم؟
اگر تا به حال روزه نگرفتهاید و قصد روزهگرفتن دارید، پیشنهاد میکنم یکباره با روزۀ بلندمدت چهل روزه شروع نکنید! مگر اینکه اطمینان بسیار زیادی به دعوت خدا از شما برای این نوع روزه دارید. بدن شما بهشکل تدریجی به روزههای بلندمدتتر عادت میکند. خداوند نیز در دعوت خود از شما معمولاً به تناسب این ظرفیت بدنی عمل میکند. معمولاً برای شروع، روزههای جزئی و سپس روزۀ یکروزه مناسبترند. پس از آن، شما آماده خواهید بود تا به دعوت خدا برای روزههای بلندمدتتر پاسخ دهید.
مهم است که از تقلید بیجای آنچه دیگران انجام دادهاند احتراز کنیم. هرچقدر هم که این افراد روحانی بوده باشند. نباید اجازه داد امیال دنیوی بر انگیزۀ مثبت ما در رابطه با روزه غلبه کنند. بهیاد داشته باشیم که خداوند از روزۀ فریسیان نفرت داشته و از آن رویگردان بود.
شاید پاسخ به چند پرسشی که در زیر به آن اشاره شده به ما در آمادگی خود برای روزه کمک کند:
۱- آیا مطمئن هستم این اشتیاق به روزه از طرف خداست؟ «آنگاه روح عیسی را به بیابان هدایت کرد» (متی ۴:۱).
۲- آیا انگیزۀ من صحیح است؟ آیا هیچ ناخالصی و اشتیاق نهانی در من وجود دارد که دیگران را بهوسیلۀ روزهداری خود تحت تأثیر قرار دهم؟ «و پدر نهان بین تو به تو پاداش خواهد داد» (متی ۶:۱۸). سعدی چه زیبا میگوید:
ریاضتکش از بهر نام و غرور که طبل تهی را رود بانگ دور
۳- اهداف روحانی که در این روزه بهدنبال آن هستم چیست؟
الف- تقدیس و وقف شخصی
ب- شفاعت، بارِ خاص روحانی
ج- معجزۀ خدا، هدایت و برکت او
د- پری از روح خدا
ه- آزاد سازی اسیران (خدمت رهایی)
و- طلب رحمت خدا بهدلیل گناه خاصی یا درخواست بیداری
۴- آیا اهداف من خودمحورانه هستند؟ یا ترکیب متعادلی از میل به برکت شخصی و علاقه و توجه به دیگران است؟
«هیچکس درپی نفع خود نباشد، بلکه نفع دیگران را بجوید» (اول قرنتیان ۱۰:۲۴).
۵- آیا بیشتر از هر چیز دیگری برای خدمت خدا جدیت کافی دارم؟
اشکال مختلف روزه
الف: روزۀ معمولی
روزهای است که در آن شخص روزهدار از خوردن غذا چه بهشکل جامد و چه مایع آن خودداری میکند. البته نوشیدن آب از این قاعده مستثنی است. از شواهد امر چنین برمیآید که عیسی مسیح چنین روزهای گرفت (لوقا ۴:۲). همچنین ترجمهای از آیات اول قرنتیان ۷:۳-۵ تأثیر زیادی بر این آموزه داشته که روزه شامل پرهیز از رابطه زناشویی در مورد افراد متأهل نیز میشود.
ب: روزه مطلق (کامل)
مثالهایی چند در کتابمقدس در خصوص روزۀ مطلق یافت میشود که شامل خودداری از خوردن و آشامیدن با هم میشود. معمولاً مدت زمان این روزه بیش از سه روز نمیبود.
وضعیت رقتبار و خطرناکی که عزرا و استر شاهد آن بودند آنها را بر آن داشت که از خوردن و آشامیدن خودداری کنند (عزرا ۹:۳ و ۱۰:۶ و استر ۴:۱۶). پولس رسول در پی ملاقات پرماجرای خود با مسیح سه روز و سه شب روزۀ مطلق گرفت (اعمال ۹:۹) و در نتیجه انقلاب روحانی که در این جوان فریسی شکل گرفت، تاریخ کلیسای مسیحی نیز تغییر یافت.
اشاراتی نیز به روزۀ مطلق در مدت زمانی طولانیتر وجود دارد. بهعنوان نمونه موسی در دو دورۀ جداگانه چهل روز روزه گرفته نخورد و نیاشامید. (تثنیه ۹:۹ و ۱۸ و خروج ۳۴:۲۸) از آن جایی که بدن آدمی بیش از سه روز توان بیآبی را ندارد، هم موسی و هم ایلیا حتماً با قوتی مافوقالطبیعی توانستهاند چهل روز روزۀ کامل بگیرند. از همه این موارد چنین میتوان نتیجه گرفت که روزۀ مطلق در موارد معدود و در شرایط استثنایی گرفته میشود. طبیعی است که میبایست از هدایت خداوند برای شروع روزهای که بیش از سه روزه بهطول میانجامد، اطمینان کافی داشت.
ج: روزۀ جزئی
در کتاب دانیال ما با چنین روزهای آشنا میشویم. او و سه دوستش که در دربار پادشاه بابل کار میکردند و به قصد پاک نگاه داشتن خود از خوراکهایی که معمولاً تقدیمی به خدایان بابلی بودند، تصمیم به چنین روزهای گرفتند. تأثیر چنین روزهای بسیار فراتر از مزایای جسمی آن که در دانیال ۱:۱۵بهچشم میخورد، در ادامه خدمت نبوتی دانیال نمودار شد. چنان که او برای دریافت تعبیر رؤیایی که دیده بود، سه هفته از خوردن «خوراک لذیذ و گوشت و شراب» خودداری کرد. شاید مسئولیتهای او در دربار اجازۀ روزۀ معمولی را به او نمیداد و یا هدایت خاصی در مورد گرفتن چنین روزهای داشت. اما آنچه مسلم است پیروزی روحانی بزرگی است که او در برابر نیروهای مخالف روحانی بهدست آورد.
زمانی که ایلیای نبی آمادۀ خدمت خود میشد، پذیرایی خاصی از او توسط خداوند بهعمل آمد. اما در وقت ایام قحطی او که همنشین پیرزن فقیری شد، به «جرعهای آب و لقمهای نان» بسنده میکند (اول پادشاهان ۱۷). برای خادم خدا مهم است که به قول خودمان با درد گرسنگی مردم جامعهای که خدمتشان میکند آشنا باشد. خداوند قوت و معجزات خود را به کسانی به امانت میسپارد که توانایی انکار نفس و خویشتنداری را در هر شرایطی داشته باشند. در طول زندگی خود چه بسا افراد زیادی را میبینیم که آرزوی خدمت مردم محروم و فقیر را دارند اما بهمحض اینکه یک وعده غذایی را از دست میدهند از زمین و آسمان گلهمند میشوند!
بهعلت خاصیت انتخابپذیری، این روزه، اشکال مختلفی را نیز دربر میگیرد. برخی از خوراک خاصی خودداری میکنند و برخی دیگر از یکی از وعدههای غذایی. مزیت چنین روزهای وقتی است که بهدلایلی روزۀ معمولی مقدور نیست و یا برای کسانی که روزۀ معمولی نداشتهاند، این نوع روزه شروع مناسبی است. باشد که این انضباط روحانی زندگی ما را غنیتر سازد.
اقتباس از:
Nelson’s Illustrated Bible Dictionary
The Interpreter’s Dictionary of the Bible, Vol 2
The Lion Encyclopedia of the Bible
New Bible Dictionary 3rd Edition
Celebration of Discipline, Richard Foster
Sermon on the mount, John Stott
God’s chosen Fast, Arthur Wallis