رستاخیز مسیح چه تأثیری دارد؟
۱۲ دقیقه
در چنین روزهایی در دنیا میلیونها تن عید رستاخیز مسیح را که به عید پاک نیز شهرت دارد، جشن میگیرند. اما این صرفاً یک عید معمولی نیست که برای سرگرمی مردم ابداع شده باشد، بلکه از ریشهای تاریخی برخوردار است و سخن از شخصیتی میکند که با ورودش به جهان، تاریخ را به دو نیمه تقسیم کرد: قبل از مسیح و بعد از مسیح.
پولس رسول دربارۀ رستاخیز مسیح چنین میگوید: «اگر مسیح برنخاسته، هم وعظ ما باطل است، هم ایمان شما.... اگر مسیح برنخاسته، ایمان شما باطل است و شما همچنان در گناهان خود هستید» (اول قرنتیان ۱۵:۱۴و۱۷). به دیگر سخن، رستاخیز مسیح پایه و اساس مسیحیت است. صدها آیه در عهدجدید اشاره به واقعیت رستاخیز دارد. پولس میگوید اگر مسیح برنخاسته است، هیچ چیز در مسیحیت ارزش ندارد: نه موعظه، نه کلیسا، نه ایمان ما، نه شهادت کسانی که تا بهحال در راه مسیح جان باختهاند، و نه نشر مجلۀ «کلمه» و خواندن آن! بهعبارتی دیگر، پرداختن به مسیحیت چیزی نیست جز اتلاف وقت و هدر دادن زندگی. پولس بهحدی پیش میرود که میگوید اگر مسیح برنخاسته باشد، مسیحیان بدبختترین قوم روی زمینند.
«اما مسیح براستی از مردگان برخاسته و نوبر خفتگان شده است» (اول قرنتیان ۱۵:۲۰. این بدان معناست که او امروز نیز زنده است و تغییر نکرده است. اما براستی رستاخیز مسیح چه تأثیری میتواند داشته باشد؟
دست کم میتوان سه تأثیر را برشمرد:
۱- چون مسیح زنده است، قصد او عوض نشده است
عیسی مسیح هنوز بدان کاری مشغول است که دو هزار سال پیش بدان مشغول بود. چه کاری؟ پاسخش در یوحنا ۱۰:۱۰ یافت میشود: «… من آمدهام تا ایشان حیات داشته باشند و از آن به فراوانی بهرهمند شوند.» او نیامد تا دینی تازه با مقررات مذهبی بهارمغان آورد؛ چرا که نیاز انسان دین و مقررات مذهبی و دستوارت اخلاقی نبود، بلکه "حیاتی فراوان و سرشار"! بسیاری از مردم حیات ندارند، فقط زندهاند و نفس میکشند. فرقی است میان واقعاً زیستن و صرفاً زنده بودن. انسان امروزی سخت مشغول است، اما حیات فراوان ندارد. از صبح تا شب میدود، سر کار میرود، تلویزیون تماشا میکند و میخوابد. روز بعد، "روز از نو روزی از نو" و این را زندگی نام نهادهاند.
اسکار وایلد، شاعر و نویسنده شهیر ایرلندیالاصل میگوید: "چیزی که در دنیا یافتنش از هر چیزی سختتر است، انسانی است که واقعاً زندگی میکند!" دو هزار سال است عیسی مسیح میخواهد حیات فراوان را به این انسان گمگشته و فاقد حیات هدیه کند.
«زیرا خدا پسر را بهجهان نفرستاد تا جهانیان را محکوم کند، بلکه فرستاد تا بهواسطۀ او نجات یابند» (یوحنا ۳:۱۷). مسیح نیامد تا ما را محکوم کند، گناهانمان را به رخمان بکشد و شرمندهمان سازد، بلکه تا ما را برهاند و حیاتی فراوان عطا کند.
متأسفانه بیشتر مردم دید درستی از خدا ندارند. او را کسی میدانند که کاری جز محکوم کردن انسان ندارد. و اگر از آنان بخواهید که خود را به مسیح تسلیم کنند، خواهند گفت: "اگر این کار را بکنم، او از من میخواهد فلان کار را انجام دهم و فلان کار را نکنم؛ و این زندگی مرا سیاه خواهد کرد و خوشی من از بین خواهد رفت!" این درست بدان میماند که فرزندی به پدرش بگوید: "پدر، تو را دوست دارم و حاضرم هرچه بخواهی انجام دهم و پسر خوبی باشم" و پدر برگردد و بگوید: "منتظر چنین روزی بودم. بلایی سرت بیاورم که آن سویش ناپیداست! از امروز هیچ تفریحی نخواهی داشت. تمام روز مینشینی و مشقهایت را مینویسی! تفریح، بیتفریح!"
عیسی مسیح میگوید خدا چنین نیست. او آمده تا به ما حیات بخشد. چون او زنده است این حیات هنوز هم توسط او به مردم ارائه میگردد. کار و قصد او عوض نشده است.
۲- چون مسیح زنده است، نیروی او در دسترس انسانها میباشد
انسان در مشکلات زندگی خویش، نیاز به قدرت دارد. در دنیا منابع بسیاری هست که به ما توصیه میکند برای موفق شدن و غلبه بر مشکلات زندگی چه کنیم. از کتابهای روانشناسی گرفته تا گفتگوهای رادیویی و تلویزیونی، و حتی آگهیهای تجارتی، همه و همه فرمولهایی ارائه میدهند که ادعا دارند با بهکار بستن آنها میتوان موفق شد. اما ایرادی که در این منابع هست، آن است که هیچ یک قدرتی به انسان نمیدهد. اینها همه بر این فرضند که انسان نیرومند است، منتهی عقلش نمیرسد که چگونه از نیرویش استفاده کند، و ما میتوانیم او را هدایت کنیم تا این کار را بکند! اما عیسی نیامد تا به ما فرمولی بیاموزد و یا جنسی بفروشد و همراه آن مشتی وعده و وعید دهد تا ما با بهکار بستنش بتوانیم وضعمان را بهبود بخشیم. نه! او آمد، مرد و زنده شد تا به ما قدرت دهد. کتابمقدس میفرماید: «و از قدرت بینهایت عظیم او نسبت به ما که ایمان داریم، آگاه شوید این قدرت برخاسته از عمل نیروی مقتدر خداست که آن را در مسیح بهکار گرفت، آن هنگام که او را از مردگان برخیزانید و در جایهای آسمانی، بر دست راست خود نشانید» (افسسیان ۱:۱۹و۲۰). باری، همان قدرتی که مسیح را زنده کرد، امروز در دسترس کسانی است که به او ایمان میآورند.
انسان این قدرت را برای چه لازم دارد؟ آیا در زندگیتان مواردی پیش آمده که خود را ناتوان احساس کرده باشید؟ آیا اتفاق افتاده که خواستهاید رابطهتان را با کسی اصلاح کنید اما نتوانستهاید؟ و یا خواستهاید خودتان را عوض کنید، یا عادت زشتی را ترک کنید، اما قدرتش را نداشتهاید؟ نومید نباشید، زیرا قدرت رستاخیز مسیح امروز میتواند شما را یاری دهد. هیچ مشکلی از حیطۀ این قدرت خارج نیست.
در زندگی هر کس مواقعی پیش میآید که احساس خستگی و پژمردگی میکند؛ مواقعی که گویی همه چیز دست بهدست هم داده تا ما را متلاشی کند. شاید میدانیم راه چاره چیست، ولی قدرتش را نداریم که از این حال زار در آییم. مرکز فضانوردی آمریکا "ناسا" معتقد است که در پروژۀ ارسال فضینه به فضا، بیشترین نیرویی که مورد نیاز است، هنگامی است که موشک از سکوی پرتاب بلند میشود. پس از آن نیروی نسبتاً کمی لازم است تا موشک در فضا مسیرش را بپیماید. ما چه؟ چگونه میتوانیم از سکوی مرده و بیروح خود بلند شویم؟ در اینجاست که به قدرت رستاخیز مسیح نیاز داریم. این قدرت در اختیار ماست. این قدرت اگر مرده را زنده کرد میتواند زندگی مرده، ازدواج مرده، وضع مالی مرده، رابطه و دوستی مرده ما را نیز زنده کند.
آیا شده که چیزی را شروع کنید و آن را بهدلیل نداشتن قدرت در نیمۀ راه رها سازید؟ آیا شده که شغلی را شروع کنید و بعد از خود بپرسید آیا میتوانم این کار را انجام دهم؟ آیا شده که ازدواج کنید و پس از مدتی نگران شوید که آیا میتوانید از عهدهاش بر آیید؟ یا شاید صاحب فرزند شدهاید و ترس دارید و نمیدانید چگونه او را بزرگ کنید؟ آیا در طی زندگیتان پیش آمده که با نومیدی از خود بپرسید: "راستی، چه فایده از این زندگی؟" خبر خوش این است که خداوند نه فقط به ما قدرت شروع کار را میدهد، بلکه به ما نیرو میبخشد تا آن را ادامه دهیم. او به ما قدرت استقامت میبخشد، و استقامت است که ما را کامیاب میسازد.
از آنجا که امروز مسیح زنده است، قصد او عوض نشده. او آمده تا به ما حیات فراوان بخشد. چون مسیح امروز زنده است، قدرت او در اختیار ماست و من و شما میتوانیم از آن برخوردار گردیم.
برخی از شما ممکن است در یأس بسر میبرید و نیاز به تشویق و دلگرمی دارید. امیدی برای شما هست. «قوت هر چیز را دارم در او که مرا نیرو میبخشد» (فیلیپیان ۴:۱۳). چقدر باید شکرگزار باشیم که در رویارویی با مسائل و مشکلات زندگی تنها نیستیم و بهقدرتی دسترسی داریم که فوق از قدرت انسانی ماست. در دنیا فشارهای گوناگون چنان عرصه را بر ما تنگ میکند که قدرت ادامۀ کار را در خود نمیبینیم و میخواهیم همه چیز را رها کنیم. اما خدا را شکر برای قدرت رستاخیز مسیح که ما را در این تنگیها و فشارها یاری میدهد. هربار که روح ما خسته میشود میتوانیم بهحضور او بیاییم تا ما را احیاء کند.
رستاخیز مسیح چه تأثیری بر ما دارد؟ تأثیری بسیار بزرگ و مهم! رستاخیز مسیح به ما میگوید که او هنوز هم در کار تغییر زندگی مردم است. قصد او همین است. و نیز این بدان معناست که قدرتش در دسترس ما نیز هست، همان قدرتی که او را زنده ساخت و از قبر بهدر آورد، و سبب شد تا تاریخ بشر به دو قسمت تقسیم شود، قبل از مسیح و بعد از مسیح. آری، ما از چنین قدرتی برخورداریم.
۳- چون مسیح زنده است، وعدههای او هنوز معتبرند
با خواندن عهدجدید متوجه میشویم که عیسای مسیح وعدههای شگفتانگیز بیشماری به ما داده است؛ برای مثال، «هرآنچه به نام من درخواست کنید، من آن را انجام خواهم داد تا پدر در پسر جلال یابد» (یوحنا ۱۴:۱۳). اگر عیسی مرده باشد نمیتواند چنین وعدهای را انجام دهد. اما او زنده است و وعدههایش همچنان پابرجا و معتبر است.
«زیرا همۀ وعدههای خدا در مسیح "آری" است و بههمین جهت در اوست که ما "آمین" را بر زبان میآوریم تا خدا جلال یابد» (دوم قرنتیان ۱:۲۰). در کتابمقدس حدود ۷۰۰۰ وعده هست، و عیسای مسیح شبانهروز مشغول عملی ساختن این وعدههاست!
اعتبار وعده به شخصیت وعدهدهنده وابسته است. اگر خدا به شما وعدهای داده است، میتوانید روی آن حساب کنید. آری، وعدههایی که او در کلامش داده است هنوز هم معتبر هستند. «سپاس بر خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح که از رحمت عظیم خود، ما را بهواسطۀ رستاخیز عیسی مسیح از مردگان، تولدی تازه بخشید، برای امیدی زنده» (اول پطرس ۱:۳). در زندگی، همه ما به امید نیاز داریم. بدون امید نمیتوان زنده ماند. امید ما امیدی است زنده و پویا زیرا پایه و مبنای آن رستاخیز مسیح است!
چندی پیش در دانشگاه کورنِل آمریکا، در دانشکده پزشکی، دکتر هارولد وُلف دست به یک سری تحقیقات جالب زد. او زندگی ۲۵۰۰ اسیر جنگی جنگ جهانی دوم را با گروه خویش مطالعه کرد. این اسیران جنگی کسانی بودند که زیر بدترین شکنجهها قرار داشتهاند و بهمدت طولانی بدون غذای کافی و زیر فشارهای روحی سنگین بودهاند. ولف به این نتیجه رسید که کسانی توانستهاند زیر این فشارها دوام بیاورند که امید داشتهاند. به سخنی دیگر، استقامت انسانِ زیر فشار، به امیدش بستگی دارد؛ هرچه امیدش بیشتر باشد، استقامت و امکان زنده ماندنش بیشترخواهد بود. آری، بدون امید نمیتوان زنده ماند.
پطرس رسول میگوید که مسیح به ما امیدی زنده و پویا میبخشد. منبع و پایه امید شما چیست؟ امید خود را بر چه نهادهاید؟ به مردم؟ به دولت؟ به ثروت؟ آیا میتوانید کسی یا چیزی یا سازمانی را نام ببرید؟ آیا امیدتان معتبر است؟ به شما اطمینان میدهم که تنها امید معتبر همانا وعدههای خداست. از آنجا که امروز عیسی مسیح زنده است، شما میتوانید روی وعدههای خدا حساب کنید.
آیا در این روزها با مشکلی مواجه شدهاید؟ برای کمک به کجا پناه میبرید؟ پولس رسول میگوید: «و خدای من همه نیازهای شما را برحسب دولت پرجلال خود در مسیح عیسی رفع خواهد کرد» (فیلیپیان ۴:۱۹). آیا منبع امید شما عیسی مسیح است؟ اگر نیست، میتوانید از او بخواهید که باشد. او میفرماید: «آمین، آمین، به شما میگویم، هرکه کلام مرا گوش گیرد و به فرستنده من ایمان آورد، حیات جاویدان دارد و به داوری نمیآید، بلکه از مرگ به حیات منتقل شده است» (یوحنا ۵:۲۴). چه وعدۀ بزرگی! این وعده راهگشای مشکلی است که همه ما داریم. مرگ! این مشکل، مشکل همه انسانهاست. همه خواهیم مرد. هیچ کس تا ابد در این دنیا زنده نمیماند. هرچند همۀ ما از این موضوع آگاهیم، اما دلمان نمیخواهد دربارهاش فکر کنیم و سخن گوییم. در جامعه ما از همه چیز سخن میرود، از سکس، همجنسبازی و نظیر آنها؛ اما نه از مرگ! امروزه "مرگ" از کلمات ممنوعه است. اگر باورتان نمیشود یکی از دوستانتان را به شام دعوت کنید و بگویید میخواهید راجع به مرگ صحبت کنید!
چرا از مرگ میهراسیم و دوست نداریم دربارهاش سخن گوییم؟ چون نمیشناسیمش. جالب است که عیسای مسیح نخستین کلامی که پس از رستاخیزش به زبان آورد این بود: "مترسید!" در کتابمقدس صدها بار این کلمه به چشم میخورد. شاید دلیلش این است که خدا میداند مشکل اصلی ما ترس است، بهویژه ترس از مرگ، و میخواهد به ما امید ببخشد تا نترسیم. عیسی مسیح میفرماید هرکه سخنانش را گوش گیرد و ایمان آورد به داوری نمیآید. آیا میخواهید از داوری جان سالم بدر برید؟ این بدان میماند که به شما بگویند آیا میخواهی بدون دادن امتحان نهایی قبول شوید؟ مسیح میگوید آنکه به او ایمان آورد از مرگ به حیات منتقل شده است؛ نه در آینده بلکه همین الان!
عیسای مسیح میگوید مرگ برای مسیحی چیزی نیست جز انتقال. ایمانداری که دیگر از مرگ ترسی ندارد، واقعاً از زندگی لذت میبرد. وقتی از آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد ترس نداشته باشیم، ناگهان آزاد میشویم تا از آنچه اکنون میگذرد لذت ببریم. از کجا میتوان چنین اطمینانی بدست آورد؟
«اگر به زبان خود اعتراف کنی "عیسی خداوند است" و در دل خود ایمان داشته باشی که خدا او را از مردگان برخیزانید، نجات خواهی یافت» (رومیان ۱۰:۹). «هان بر در ایستاده میکوبم. کسی اگر صدای مرا بشنود و در به رویم بگشاید، به درون خواهم آمد و با او همسفره خواهم شد و او با من» (مکاشفه ۳:۲۰).
این دو آیه به ما میگویند که چه کسی مسیحی است. مسیحی کسی نیست که به کلیسا میرود. همانگونه که نشستن در باشگاه ورزشی، کسی را ورزشکار نمیکند، نشستن در کلیسا نیز کسی را مسیحی نمیکند! مسیحی کسی است که میگوید عیسی خداوند است! عیسی مولا است، عیسی مدیر زندگی من است، عیسی رئیس من است، من ایمان دارم که او زنده است و در زندگی من حضور فعال دارد.
عیسی مسیح راه داشتن چنین رابطهای را هموار کرده است. او میگوید صرفاً درِ قلبت را بگشا تا من داخل شوم و با تو ارتباط برقرار کنم. او راه نجات را آسان نموده است تا کسی از آن محروم نشود. حتی یک بچه نیز میتواند آن را درک کند. اگر هنوز چنین رابطهای با عیسی مسیح نداری، در این روز رستاخیز، در نام عیسای زنده دعا کن و او را به زندگی و هستی خود راه بده.
برگردیم به سؤالی که در آغاز این نوشته مطرح کردم. رستاخیز مسیح چه تأثیری دارد؟ پاسخش بستگی به تصمیم شما دارد. اگر با او ارتباط برقرار کنید تأثیرش را در زندگی خواهی دید، اگر نه، هیچ تأثیری برای شما نخواهد داشت. این رابطه غیر از داشتن ایدئولوژی یا پیروی از دین خاصی است.
شما میتوانید کاتولیک باشید یا پروتستان، گبر باشید یا ترسا، مسلمان، بودایی، هندو و غیره ولی با خدا رابطهای زنده نداشته باشید. همۀ آیینها و مذاهب دنیا در واقع کوششی هستند در جهت رساندن انسان به خدا. اما عیسی مسیح کوشش خداست برای رسیدن به انسان.
خوانندۀ عزیز، من و شما را خدا آفریده است. آفرینش ما تصادفی نبوده است. او برای هر یک از ما مقصودی داشته است. همه با خطاهای خود باعث شدهایم تا مقصود و هدف الهی او در زندگی ما عملی نشود. پس ما نیاز به نجاتدهندهای داریم تا ما را از این وضع برهاند. نام آن نجاتدهنده عیسای مسیح است که دو هزار سال پیش به این دنیای ما آمد، مرد و برخاست تا با من و شما رابطهای زنده برقرار سازد، چرا که او خود زنده و دیروز و امروز و تا ابد همان است!