دم و بازدم
۴ دقیقه
بیشک همۀ خوانندگان پارسیزبان ما با جملات آغازین دیباچۀ گلستان سعدی آشنایی دارند که با نثر مسجع چه زیبا و خوشآهنگ سروده شده است:
منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون برمیآید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب ...
از دست و زبان که برآید
کز عهدۀ شکرش بهدر آید
لازم نیست انسان آناتومی و فیزیولوژی دم و بازدم را درک کند تا بتواند با شاعر کهن ادب پارسی همصدا شده، تصدیق کند که در هر نفسی لااقل دو نعمت وجود دارد. هر انسان زندهای میداند که بدون نفس کشیدن، حتی برای دو دقیقه، ادامۀ حیات میسّر نیست. اما در یک نفس ساده و کوتاه چه تغییر و تحولاتی در ما صورت میگیرد که ادامۀ زندگی را ممکن میسازد؟ بیایید یک نفس بلند کشیده، سفری کوتاه اما پرهیجان را به درون شُشها و قلب خود آغاز کنیم و ببینیم در یک دم و بازدم که تقریباً در هر دقیقه بیش از ۱۸ بار، روزانه بیش از ۲۵ هزار بار، و در طول عمر بیش از ۶۰۰ میلیون بار در خواب و بیداری تکرار میشود، چه شگفتیهایی در ما رخ میدهد.
در هر دم، مقداری اکسیژن در خون به جریان میافتد که بدون آن سوخت و ساز مواد غذایی امکانپذیر نیست و سلولهای بدن، بهخصوص سلولهای مغز، فوراً از کار میافتد. درست همانطور که آتش بدون اکسیژن نمیتواند شعلهور گردد و بهزودی خاموش میشود، سلولهای بدن ما هم با محروم شدن از این عنصر حیاتی که به رایگان و با سخاوت الهی در اختیار بشر قرار داده شده، قادر به ادامۀ حیات نیستند. در هر بازدم بقایای اکسیژن سوخته شده با کربن غذاهای تجزیه شده در هم میآمیزد و بهصورت دی اکسید کربن از بدن خارج میشود. بدن در تک تک دقایقِ عمر ما نه تنها به اکسیژن نیاز دارد، بلکه بدون خارج کردن زائدات تنفسی در بازدم نمیتواند بیش از یک یا دو دقیقه تاب آورد.
این فعل و انفعالات در سلولهای هوایی رخ میدهد که بهصورت حفرههای ریز در انتهای نایچهها قرار دارند. تعداد این حفرهها در بدن بیش از ۷۰۰ میلیون است. از دیوارۀ نازک این حفرهها است که سرخرگهای منتظر و همیشه تشنه، با دریافت اکسیژن مأموریت خستگیناپذیر خود را آغاز میکنند. در کنار آنها نیز سیاهرگها قرار دارند که بیوقفه و بدون هیچ شِکوِه و گلایه مشغول تمیز کردن بدن هستند. سیاهرگها زبالههای خود را به این حفرههای هوا تحویل میدهند و آنها نیز از طریق عمل بازدم زحمت بیرون راندن آنها از بدن را متقبّل میشوند.
اکسیژن هوا برای رسیدن به مقصد، سفر درازی را طی میکند. این سفر از دهان یا بینی آغاز میشود و در نای و نایچهها و شعبات آن ادامه مییابد. بدین ترتیب اکسیژن در مجموع مسافتی بهطول ۲۴۰۰ کیلومتر (معادل مسافت بین تهران و آتن) را در لولههای مختلف شُش طی میکند. بهیاد داشته باشید که این سفر در بازدم نیز بهطور معکوس تکرار میشود.
نای و نایچههای ما در یک شبکۀ غضروفی حلقهمانند محبوس شدهاند تا در اثر فشار اعضای مجاور بدن فشرده نشوند و راه تنفس باز بماند. در جدار داخلی نای و نایچهها، مخاط و مویچههایی قرار دارد که گرد و غبار و ترشحات ناسالم شُشها را میگیرند و آنها را از طریق عملِ سرفه بهسرعت بیرون میاندازند.
اگرچه هر بار که نفس میکشیم تنها در حدود یک لیتر هوا به شُشهای ما وارد و از آن خارج میشود، اما خوب است بدانیم که همین شبکۀ بهظاهر کوچک، چنان پیچیده و گسترده است که اگر قرار بود آن را بشکافیم، مساحتی معادل یک زمین تنیس را در بر میگرفت. آری، خالق ما این شبکه پیچیده را براستی که دقیق و مرتب بستهبندی کرده است!
امیدواریم در این سفر طولانی نفسبُر نشده باشید. اما اگر هم چنین شدهاید، بدانید که در حکمت الهی تند نفس کشیدن به هنگام تلاش یا ترس برای بدن ضروری است. در اینگونه مواقع یا به هنگام دویدن، بدن ما و بهخصوص ماهیچهها سخت مشغول کارند و بنابراین به اکسیژن بیشتری برای سوخت و ساز احتیاج دارند. نفس نفس زدن باعث میشود که بیش از بیست برابرِ حد معمول هوا واردِ ریههای خود کنیم.
براستی که در هر نفس لااقل دو نعمت موجود است. پس بیایید با مزمورنویس همصدا شده بگوییم: «خداوند را خواهم سرایید تا زنده میباشم. برای خدای خود تسبیح خواهم خواند تا وجود دارم» (مزمور ۱۰۵:۳۳)
منابع استفاده شده:
Amazing book of Facts_ paragon
Giant book of Questions & Answers_ Paragon
Facts at your finger tips_ Reader’s digest