تقویت اعتماد بهنفس فرزندانمان
۶ دقیقه
منظور از اعتماد بهنفس، ارزش و احترامی است که یک فرد برای خود قائل است. این ارزشگذاری نیز معمولاً به پیامهایی که شخص از دیگران دریافت میکند بستگی دارد. اولین و مهمترین افراد در زندگی یک کودک، پدر و مادرش هستند. بنابراین پیامی که کودک طی سالهای اولیۀ زندگی از والدین خود دریافت میکند میتواند تعیینکنندۀ نوع نگرشی باشد که در آینده در مورد خود خواهد داشت. حال ببینیم پدر و مادر چه پیامی میتوانند به فرزندشان ارائه دهند که بتواند اعتماد بهنفس را در او تقویت کند؟ و اصلاً اعتماد بهنفس قوی چه مزایایی برای کودک و والدینش در بر دارد؟
پیامهایی که منجر به تقویت اعتماد بهنفس در کودک میشود
لطفاً مزمور ۱۲۷:۳-۵ و ۱۲۸:۳ را بخوانید. بر اساس این دو قسمت از کتابمقدس میتوانیم بفهمیم که اصولاً چه طرز برخوردی باید با فرزندان خود داشته باشیم تا آنها احساس کنند که افرادی مهم و ارزشمندند. بر اساس مزمور ۱۲۷، فرزندان میراث و پاداشی از جانب خداوند هستند (آیه ۳). آنها به تیری در دست مرد زورآور تشبیه شدهاند (آیه ۴)، و از آیه ۵ نیز میتوان نتیجه گرفت که داشتن فرزندان زیاد منجر به خوشی والدین خواهد شد. مزمور ۱۲۸ نیز برکاتی را که خداوند به ترسندگانش میدهد برمیشمرد. یکی از این برکات، بچهدار شدن است. در آیه ۳، پسران به نهالهای زیتون تشبیه شدهاند. اما منظور از تمامی اینها چیست؟
بچههای ما پاداشی هستند که خداوند به ما بخشیده است. پس باید قدرشان را بدانیم و با آنان همچون هدایایی از جانب خدا رفتار کنیم. هیچگاه نباید فکر کنیم که فرزندمان نتیجۀ یک اشتباه است یا بهطور تصادفی بهوجود آمده است. کودکی که از روی حالات و رفتارهای والدینش احساس کند تولد او امری ناخواسته یا تصادفی بوده است، احساس طردشدگی خواهد کرد و ممکن است چنین احساسی باعث گردد که همواره با نظر حقارت به خود بنگرد و نسبت به مشکلات روانی آسیبپذیرتر باشد. برخی شواهد حتی نشان میدهد که نوزاد در رحم مادر میتواند احساس کند که آیا مادرش او را پذیرفته است یا خیر. کودکی که بهطور کامل پذیرفته شده است، مورد لطف و محبت و توجه کامل والدینش قرار خواهد داشت و این وضع در تمام مراحل رشد او ادامه خواهد یافت.
یک مرد زورآور (مزمور ۱۲۷:۴) هیچگاه تیرش به خطا نمیرود (ارمیا ۵۰:۹). او میداند تیر خود را در کدام موقعیت قرار دهد و چگونه کمان را بکشد تا تیر به هدف اصابت کند. این بدان معناست که اگر کودکان به تیر تشبیه شدهاند و والدین به مردان زورآور، وعده این است که زندگی آنها هرگز بیهوده به خطا نخواهد رفت و تلف نخواهد شد. خدا برای تمام فرزندان ما نقشه و هدفی ویژه دارد و این والدینند که به آنها کمک میکنند تا در مسیری که خدا میخواهد، قرار بگیرند. بدین ترتیب والدین از همان ابتدا فرزندان را در طریق شادمانی و سعادت قرار میدهند و آنها قادر خواهند بود استعدادها و تواناییهایی را که خدا در وجودشان بهودیعه نهاده است بهکار بسته، بنیادِ زندگی خود را بسازند. مزمور ۱۲۸:۳ نیز با تشبیه کردن فرزندان به نهالهای زیتون بر همین موضوع تأکید میورزد. در کلام خدا، نهالِ زیتون نشانه مسح و تدهین است. مسحشده کسی است که برای اهداف خدا جدا شده باشد. فرزندان ما برای اهداف خدا جدا شدهاند، و بنابراین مسؤولیت سنگینی بهعهدۀ ما والدین است تا آنان را مطابق با اصول و تعالیم کلام خدا بزرگ کنیم (افسسیان ۶:۴).
حنا نمونه خوبی است از مادری که پسر خود سموئیل را در مسیری قرار داد که خدا برای او در نظر داشت (کتاب اول سموئیل). حنا پسرش را قبل از تولد به خدا تقدیم و وقف کرد. البته ممکن است اکثر کودکان دعوت سموئیل را نداشته باشند، اما ما والدین میتوانیم در خانه، فرزندان خود را تحتنظر داشته باشیم و به گزارشاتی نیز که اطرافیان در مورد آنها میدهند (نظیر گزارش معلم مدرسه) گوش بسپاریم، و همچنین آنان را در معرض فعالیتهای گوناگونی چون آموزش موسیقی و دیگر فعالیتهای گروهی قرار دهیم، و بر این اساس بفهمیم که فرزندانمان به چه چیزهایی علاقهمندند و در چه زمینههایی استعداد دارند، و آن وقت زمینه و موقعیت لازم را برای رشد و ترقی آنها فراهم آوریم.
میگویند هر کودکی با استعداد خاصی بهدنیا میآید که باید از طریق تشویق صحیح شکوفا شود. بنابراین، مجبور کردن کودکان به انجام کارهایی که آشکارا علاقهای بدان ندارند کار کاملاً بیهودهای است. حتی خدا نیز به ما وعده میدهد که اگر از او لذت ببریم، آرزوی دل ما را به ما خواهد داد (مزمور ۳۷:۴). اگر پدر و مادری میبینند که تلاش و کوششهایشان برای علاقهمند کردن فرزندشان به کار بهخصوصی بهجایی نمیرسد، احتمالاً آن کار بهخصوص دعوتی نیست که خدا برای آن کودک دارد. کودکی که کاری را بهزور انجام میدهد، درحقیقت بهخاطر انگیزه و خواست پدر و مادرش به آن کار مبادرت میورزد، نه از روی میل قلبی. چنین کودکی با اینکه با عمل نمودن به آن کار والدین خود را خشنود میسازد، اما بهمحض اینکه از زیر نفوذ آنها خارج شود از انجام آن کار دست خواهد کشید. و این امر نتایج منفی زیر را در پی خواهد داشت:
• کودک برخی از بهترین سالهای عمر خود را برای یادگیری چیزی بههدر داده که علاقهای به آن نداشته است، و استعدادهایی را که میتوانست در خود نشو و نما سازد سرکوب ساخته است.
• کودک وقتی احساس کند که نمیتواند شخصیت واقعی خود را بهراحتی بروز دهد، دچار افسردگی خواهد شد و احساس خواهد کرد که هیچگاه نمیتواند آرزوهایی را که دارد برآورده سازد و اغنا شود. در کلام خدا نیز میخوانیم که «امیدی که در آن تعویق باشد، باعث بیماری دل است» (امثال ۱۳:۱۲).
• کودک در زندگی مسیری را طی خواهد کرد که مطابق خواست والدین او است، نه مطابق اراده خدا. عیسی فرمود که یوغ من راحت است و بار من سبک (متی ۱۱:۳۰). اگر کودک بهشدت از آنچه انجام میدهد تحت فشار است، در آن صورت باید پرسید که آیا آنچه انجام میدهد واقعاً کار درستی است یا خیر.
• کودکی که زندگی خود را در مسیر اشتباه شروع کند، ممکن است در بلوغ نیز در همان مسیر اشتباه پیش رود. کودکی که به او یاد داده شده که هرگز نمیتواند کاری را که واقعاً به آن علاقه دارد انجام دهد، ممکن است وقتی بزرگ شد دست به انجام کارهایی بزند بدون اینکه واقعاً از انجام آن کارها احساس رضایت کند. نتیجه آنکه چنین کودکی هیچگاه برای مدتی طولانی به کاری تن نخواهد داد.
بدون شک تمامی موارد بالا باعث خواهند شد کودک از اعتماد بهنفس پایینی برخوردار باشد.
چگونه اصول فوق را در عمل بهکار ببندیم؟
۱- والدین باید توجه داشته باشند که فرزندانشان هدایایی هستند از جانب خدا که برای اهداف او خوانده و جدا گشتهاند. والدین باید این واقعیت را در قالب گفتار، اعمال و برخوردهایی که با فرزندان خود دارند به آنها منتقل کنند. کودکی که احساس کند اطرافیان برایش ارزش و اهمیت قائلند، اعتماد بهنفس بالایی خواهد داشت.
۲- والدین با مشاهدۀ اعمال و رفتار فرزندان خود در شرایط مختلف (نظیر کلیسا، مدرسه، خانه و یا در رابطه با بچههای دیگر)، بهتدریج پی خواهند برد که خدا چه استعدادهایی را در او به ودیعه نهاده است.
۳- والدین باید با تشویق، و نه با توسل بهزور، در شکوفا شدن استعدادهای فرزندانشان به آنها کمک کنند. ممکن است گاه مجبور شوید فرزندتان را تأدیب و انظباط کنید، اما این موضوع با پرورش و تشویق قابلیتها و استعدادهای ذاتی کودک فرق دارد و مبحث جداگانهای است که در مقالۀ راجع به تأدیب بدان پرداختهایم.
۴- اگر میبینید فرزندتان به انجام آنچه شما برای او آرزو دارید علاقه چندانی نشان نمیدهد، دلسرد نشوید. به خدا اعتماد کنید که او بهتر از ما میداند!