You are here

تأملاتِ روحانی/۳۶

زمان تقریبی مطالعه:

۳ دقیقه

 

فراتر از زخم‌هایم

گاه‌ آن‌چنان در جراحت‌های خود غرق می‌شویم که جز تغذیۀ عواطف منفی چاره‌ای دیگر برای خود نمی‌یابیم. وسوسه‌ای که با آن روبروییم آن است که خود را متعلق به جهان عواطف رنجور خود بدانیم و با گذر زمان زخمی‌تر، فرسوده‌تر و درمانده‌تر شویم. اما باید به ریشه‌یابی جراحت‌های خود بپردازیم، باید با شهامت به بخش تاریک و زخمی وجودمان نظر کنیم و از رویارویی با آنچه از آن وحشت داریم هراسی به‌خود راه ندهیم. زیرا زمانی فرا می‌رسد که می‌توانیم از قلمرو زخم‌هایمان فراتر رویم و آنها را پشت‌سر خود انداخته به سفر خود ادامه دهیم

 

نوری کافی برای قدم بعدی

انسان اغلب درصدد است تا آینده را به‌وضوح ببیند. او می‌خواهد وضعیت خود را در سال آینده و یا پنج و یا ده سال آینده به‌روشنی ببیند. اما غالباً برای چنین درخواستی پاسخی وجود ندارد. درواقع در بیشتر مواقع ما تنها نور کافی برای قدم بعدی خود داریم یعنی آنچه که ساعت دیگر و روز دیگر درصدد انجام آن هستیم. هنر بامعنا زیستن به‌معنای بهره‌وری شادمانه از نوری است که بر قدم بعدی ما تابیده ‌می‌شود و نه ابراز گله‌مندی از قدم‌هایی که در تاریکی باقی‌ مانده است. ایمان ما را قانع می‌سازد که برای قدم‌های بعدی نور کافی وجود خواهد داشت. بیایید شادی نور کوچکی که امروز بر قدم ما تابیده می‌شود پاس داریم و از نداشتن نورافکنی که همۀ سایه‌ها را به کناری می‌زند، هراسی به دل راه ندهیم.

 

غیبتی که حضور می‌آفریند

چقدر پسندیده است که به ملاقات اشخاص رنجور، مریض، تنها و دردمند برویم. اما نباید از این سبب که زمان کوتاهی با آنها صرف می‌کنیم احساس گناه و عذاب وجدان کنیم. گاه حتی همین زمان کوتاه را نیز صرف معذرت‌خواهی از نداشتن وقت کافی با آنها می‌کنیم. اگر دیگران حضور ما را حتی در زمان کوتاه واقعاً احساس کنند، آنگاه حتی غیبت ما مفید خواهد بود. حضور کوتاه اما واقعی و بامعنا، حتی در غیاب‌مان تداوم خواهد داشت.

 

نامه‌های شفابخش

هنگامی که نامه‌ای را با عصبانیت خطاب به شخصی می‌نویسید که شما را عمیقاً آزرده است، آن را پست نکنید. بگذارید نامه چند روز نزد شما بماند و آن را چند بار دیگر بخوانید و از خود بپرسید: ?آیا این نامه، حیات را برای من و آن فرد به‌بار می‌آورد؟ آیا این نامه، مجرای شفا و برکت خواهد بود؟? منظور آن نیست که واقعیت زخمی شدن خود را نادیده بگیرید بلکه می‌توان به‌گونه‌ای واکنش نشان داد که بخشش و شفا از آن جاری شود و درهای تازه‌ای به‌سوی حیات باز شوند. بلی، نامه خود را در صورتی که حیات به‌بار نمی‌آورد دوباره با دعا بنویسید.

 

نجوای آرام عشق

هر روز صداهای متفاوتی از درون و بیرون ما را مخاطب قرار می‌دهند. صدایی می‌گوید: ?ثابت کن شخص خوبی هستی?، صدای دیگری می‌گوید: ?باید از خود خجالت بکشی?. صدای دیگر می‌گوید: ?هیچکس به فکر تو نیست?. صدای دیگری می‌گوید: ?به‌سوی موفقیت، شهرت و کسب قدرت بشتاب?. اما در پس تمامی این صداها نجوایی از عمق ما را مخاطب قرار می‌دهد و می‌گوید: ?تو عزیز من هستی، لطف و احسان من برتوست?. بلی، ما به این نجوا بیشتر از همۀ صداهای دیگر نیاز داریم، اما برای شنیدن آن باید به خلوت خود با خدا برویم و با سکوت منتظر شنیدن نجوای او باشیم زیرا که دعا، شنیدن نجوای عاشقانۀ خداست.

نوشتۀ: H.J.M.Nouwen

 

ولی

مـبـارک بـادت ایـجان عیـد میـلاد

ولـی ضمناً مبـر ایـن نکـته از یاد: -

اگـر عیسی هزاران بـار دیـگر

بـه دنیا زندگانی گیـرد از سـر

ز نـو سـازد همـه دنـیای ما را

شفـا بخشـد همه مرضای ما را

ولـی در قلب مـا وارد نگردد

سـراسـر جمله کارش هیچ ارزد!

برگزیده از کتاب رنج الهی

اسقف دهقانی تفتی

 
 

مـژده بـر بام زنـیـد کآمـده از ره عیـسـی

آن زدایـنـدۀ غـم آمـــده آن شـــه عیـسـی

گـر درین چـرخ روان نـیم نگـاهـی بـکـنـی

آیـد آنــدم نـگهـش قـامـت عـالـم عیـسـی

مسـت در بـاغ و چمـن چون سـر راهـش بـاشـی

هـر دم آیـد ز ره آن مرغ غزل‌خـوان عیـسـی

گـر تو آن برۀ گم‌گشــتۀ عـــالـم بـاشـی

کـه ترا یـابد از آن ره که شبـانم عیـسـی

سـاقی آن مـی بـفشانـد به سر مزرعه بـاز

کــه رسیدسـت همـــه منـجی عـالـم عیـسـی

کامران ادیب