بهار بیخزان
زمان تقریبی مطالعه:
۱ دقیقه
شاه من اعظم شبانم ای پدر ای پاسبانم
من چه بنویسم عیانی ای همه نام و نشانم
نور رخشان جهانی هم زمین و آسمانی
در محبت پر فضیلت مظهر هر دو جهانی
پر ز روح کردگاری بهر ما پروردگاری
چون پدر در عرش والا بهر انسان بیقراری
چون بهار هر خزانی التیام هر فغانی
شاه بیآغاز کنعان برتر از آن دیگرانی
غیر تو هرگز نخوانم نیست نامی بر زبانم
وه چه شادم پیش تختت نیست زین بهتر مکانم
از ترکیه