بشارت یا فشارت
۱۳ دقیقه
مقدمه
بشارت که از کلمه تبشیر به معنی گسترانیدن خبر خوش گرفته شده است، یکی از ارکان اصلی ایمان مسیحی است. آخرین کلامی که از عیسی مسیح در گوش شاگردان طنین افکند این بود: «شما در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامره و تا دورترین نقاط جهان شاهدان من خواهید بود» (اعمال ۱:۸). در متی باب ۲۸ آیه ۱۹ نیز میخوانیم که عیسیمسیح به شاگردان خود مأموریت میدهد که رفته، تمامی قومها را شاگرد سازند و آنان را به اسم پدر و پسر و روحالقدس تعمید دهند. بنابراین در اهمیت بشارت شکی نیست. موضوع اینجاست که چطور باید بشارت داد.
در شمارۀ قبل به برخی از اصولی که باید در بشارت رعایت شود تا بشارت ما تبدیل به "فشارت" نشود، اشاره کردیم. در این شماره ضمن طبقهبندی مردم به گروههای مختلف، خواهیم دید که با هر گروه چگونه باید صحبت کرد تا پیام محبت مسیح به بهترین وجه به آنان منتقل شود. بهعنوان مبشر، باید متوجه باشیم که مخاطبین ما از گروهها، عقاید و زمینههای مختلف اجتماعی که گاه بینهایت با هم فرق دارند، میآیند. امید است که با مد نظر داشتن نکات مطرح شده در این مقاله، و نیز با یاری جستن از هدایت و حکمتِ روحالقدس، بتوانیم به درستی با هر گروه ارتباط ایجاد کنیم و به جای تحمیل یک سری عقاید، دریچهای باشیم برای انتقال محبت خدا.
مردمی را که در اطراف ما هستند میتوان به گروههای متعددی تقسیم کرد. ما در این مقاله تنها بر پنج گروه عمده که اغلب در خدمت بشارت با آنان برخورد خواهیم داشت متمرکز خواهیم شد، و راههای ایجاد ارتباط و گفتگوی صحیح با آنان را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
۱-گروه متعصب مذهبی
این گروه به مذهب خود پایبندند و بسیار نسبت به آن تعصب دارند. از آنجا که اصولاً تعصب در هر عقیده و مرامی باعث کوری درون میگردد و انسان را از رسیدن به حقیقت بازمیدارد، اینگونه اشخاص معمولاً حاضر به شنیدن، مطالعه و تحقیق و در نهایت قبول هیچ عقیده و تفکری غیر از عقیده و نظر خود نیستند. این گروه فکر میکنند که عقیده و دیدگاه خودشان کاملترین است و دیگران همه در اشتباهند. این عده حتی نمیخواهند به عقاید غیر از خود گوش بدهند، و اگر کسی باورهایشان را زیر سؤال ببرد آن را توهین به اعتقادات خود تلقی میکنند.
ببینیم با این گروه که گاه حتی نمیخواهند سخن ما را بشنوند چگونه میتوان ارتباط برقرار کرد و پیغام نجات مسیح را به آنان رساند. بدین منظور روشهای گوناگونی وجود دارد که ما در اینجا به دو مورد اشاره میکنیم:
الف: روش مستقیم یا ایجاد شوک
در انجیل یوحنا ۳:۳-۵ نیقودیموس را میبینیم که فردی مذهبی و متعصب در دین یهود است و شبانه به ملاقات عیسی میآید. ببینیم عیسی برای معرفی پادشاهی آسمان به او از چه روشی استفاده میکند. عیسی در همان ابتدا مستقیماً سر اصل مطلب میرود و از روش مستقیم یا ایجاد شوک استفاده میکند. او به نیقودیموس میگوید که برای ورود به پادشاهی خدا باید از سر نو مولود گردید. نیقودیموس، این مرد سالخورده، از بزرگان یهود بود. مردی محترم و تحصیلکرده بود و خود را استاد در امور دینی میدانست. اما عیسی از همان ابتدا تمام عقاید او و تصوری را که او در مورد خود داشت به چالش میگیرد و با بیان واقعیتی شوکهکننده، نیقودیموس را به خود میآورَد: نیقودیموس، این عالِم یهود که عمری را در مطالعۀ شریعت سپری کرده بود، تا از سر نو زاده نشود قادر به دیدن پادشاهی آسمان نخواهد بود!
ما نیز در برخورد با گروههای متعصب و مذهبی میتوانیم با استفاده از این روش، آنان را به چالش بطلبیم و سؤالاتی از این قبیل از آنها بپرسیم: آیا اطمینان دارید که نجات یافتهاید؟ آیا اگر همین امشب چشم از جهان فرو بندید، میدانید در کجا چشم باز خواهید کرد؟ آیا مطمئن هستید که تمام گناهانتان آمرزیده شده است؟
در اینجا لازم است این نکته را یادآور شویم که به هیچ عنوان نباید به بدگویی در مورد مذهب آنان بپردازیم یا اعتقاداتشان را زیر سؤال ببریم. با این روش هیچ کس را نمیتوان بهسوی مسیح هدایت کرد. از بحث و مجادله نیز باید بپرهیزیم، و در نظر داشته باشیم که برای هر کس در آسمان وقتی مقرر شده است و این ما نیستیم که با زور و تلاش خود دیگران را با مسیح آشنا میکنیم، بلکه خداوند است که در نهایت باید قلب افراد را آماده سازد.
ب: روش نشان دادن محبت مسیح
همانطور که در شماره قبل ذکر شد، بهترین اسلحه ما در امر بشارت محبت است. اگر تعصب افراد باعث میشود نخواهند پیغام نجات را بشنوند، باید آنها را در دعا بهحضور خدا ببرید و هیچ وقت ناامید نشوید. سعی کنید با ایجاد دوستی و نشان دادن محبتی که سرمنشاء آن مسیح است، نمونه خوبی از خود برجای بگذارید تا "اعمال نیکوی شما را دیده، پدر شما را که در آسمان است بستایند" (متی ۵:۱۳).
۲-گروه مؤمن
واکنش این گروه نسبت به پیام انجیل قدری نرمتر است. این گروه واقعاً خدا را دوست دارند و میخواهند فرامین و دستورات او را در چارچوب شریعت دین خود حفظ کنند تا از این طریق خدا را خشنود ساخته، در نهایت به پشتوانۀ اعمال نیکشان رستگار شوند.
یکی از عواملی که باعث میشود این گروه پیام مسیح را نپذیرند، ترس آنها از خداست. اینگونه افراد فکر میکنند اگر مذهب خود را رها کنند و از عیسی مسیح پیروی نمایند، خدا نسبت به آنان غضبناک شده ایشان را سخت تنبیه خواهد نمود. برای این افراد، تنها تکیهگاهشان در این دنیا همانا مذهب و اعتقادات مذهبیشان است.
بیشتر این افراد خدا را با سادگی دوست دارند و میخواهند به او نزدیک شوند. نکتهای که باید در مورد این گروه در نظر داشت این است که اکثر آنها آنچه را که از اجداد خود به ارث بردهاند دنبال میکنند و خود شخصاً این راه را انتخاب نکردهاند. بنابراین خیلی مهم است بدانیم چگونه باید سر صحبت را با این گروه باز کنیم و آنها را با خدای زنده آشنا نماییم.
بدین منظور روشهای گوناگونی وجود دارد که مختصراً به دو مورد اشاره میکنیم:
الف:روش طرح سؤال
این روش تا حدودی به "روش مستقیم" شباهت دارد. فیلیپس بههنگام بشارت انجیل به خواجهسرای حبشی که شخصی مذهبی بود و پس از انجام فرایض مذهبی از اورشلیم بازمیگشت، از همین شیوه استفاده کرد. او از خواجهسرا پرسید: «آیا آنچه میخوانی، میفهمی؟» (اعمال ۳۰:۸).
طرح سؤال، مخاطب شما را به فکر وا میدارد و راه گفتگو با او را باز میکند. برخی از سؤالاتی که میشود در این رابطه مطرح کرد و در مقاله قبل نیز بدان اشاره شد عبارتند از:
در مورد شخصیت عیسی مسیح چه فکر میکنید؟ آیا میدانید کتابمقدس در مورد زندگی پس از مرگ چه میگوید؟ آیا اطمینان دارید که گناهانتان آمرزیده شده و عبادات و دعاهای شما مورد قبول خدا واقع میشود؟
ب: روش تحسین
خیلی مهم است بدانیم که همه مردم بد و شریر نیستند و در کسانی که هنوز به مسیح ایمان نیاوردهاند نیز چیزهای نیکویی وجود دارد. در این شیوه، با تحسین کردن از نکات مثبتی که در طرف مقابلتان میبینید، پلی برای ایجاد ارتباط با او برقرار میکنید.
بهعنوان مثال میتوانید به طرف مقابلتان که فرد مؤمنی است بگویید: عشق و علاقۀ عمیق شما نسبت به خدا براستی قابل تحسین است! چه اطلاعات خوبی در مورد خدا دارید! احساس تعهد مذهبی شما تحسینبرانگیز است!
بدین ترتیب طرف مقابلتان متوجه میشود که قصد انتقاد از او و اعتقادات او را ندارید، و آنچه در مورد مسیح به او میگویید از روی دوستی و دلسوزی است و صرفاً میخواهید او نیز با خدایی که زندگی شما را عوض کرده است، آشنا شود.
۳-گروه دلزده از مذهب
این گروه از مذهب و قوانین خشک مذهبی خسته شدهاند و از هر نوع مذهبی فراری هستند. بااینحال همچنان به خدا اعتقاد دارند و از لابلای صحبتهایشان میتوان فهمید که علاقهمندند با خدا در ارتباط باشند.
خبر خوش برای این گروه این است که ما مسیحیان نیز قصد تبلیغ مذهبی را نداریم چون اساساً مسیحیت یک مذهب نیست، بلکه عبارت است از داشتن رابطهای زنده با خدایی زنده - رابطهای که تنها از طریق عیسایمسیح امکانپذیر است.
ممکن است این گروه با این تصور که مسیحیت هم صرفاً یکی دیگر از بیشمار مذاهبِ موجود در دنیاست، در برخورد با ما عکسالعمل تندی از خود نشان دهند. اما ناامید نشوید. اغلب این افراد وقتی متوجه میشوند که مسیحیت مذهب نیست بلکه ما از رابطۀ زنده با خدایی زنده سخن میگوییم، نرم خواهند شد و حاضر خواهند بود سخنمان را بشنوند.
ببینیم چگونه میتوانیم با این گروه خسته از مذهب بهتر ارتباط برقرار کنیم و پیام نجات را به گوششان برسانیم:
الف: روش ایجاد علاقه
نمونهای از این روش را در متی ۴:۱۸-۲۰ میبینیم: «چون عیسی در کنار دریاچۀ جلیل راه میرفت، دو برادر را دید به نامهای شمعون ملقب به پطرس و آندریاس، که تور به دریا میافکندند، زیرا ماهیگیر بودند. به ایشان گفت: "از پی من آیید که شما را صیاد مردمان خواهم ساخت"». عیسی طوری با این دو ماهیگیر سخن گفت که برایشان جالب باشد. از آنجا که آنها صیاد ماهی بودند، عیسی از همین لغت استفاده کرد تا آنها را به صید جانهای گمشده ترغیب کند.
ما نیز میتوانیم با سخنانمان در مردم علاقه ایجاد کنیم. باید در مورد موضوعاتی صحبت کنیم که در آنان اشتیاق ایجاد کند و در نهایت راه برای یک مکالمۀ صحیح روحانی در مورد ضرورت نجات هموار شود. برای نمونه میتوانیم از طرف مقابل خود بپرسیم: آیا میدانی خدا برای تو نقشهای دارد؟ میدانستی که خدا تو را صدا زده است! خدا میخواهد ترا شفا دهد! خدا میخواهد تو را از این درد آزاد کند! او از اینکه تو این چنین در عذاب هستی خوشحال نیست! آیا میدانی خدا میخواهد به تو حیات ابدی بدهد؟
ب: روش غیر مستقیم
در این روش از آنجا که نمیتوان بهطور مستقیم سر صحبت را در مورد مسائل روحانی باز کرد، باید بههنگام گفتگوهایی که در مورد مسائل مختلف با مردم داریم منتظر فرصت باشیم تا موضوع به آرامی به مسائل روحانی کشیده شود و آن وقت در مورد نجاتی که در عیسیمسیح یافت میشود صحبت کنیم. در این میان میتوانیم همانطور که با آنان صحبت میکنیم، در قلب خود نیز دعا کنیم تا خدا دل آنان را آماده سازد و روحالقدس موضوع صحبت را کنترل کرده، به مسیر مسائل روحانی بکشاند.
عیسیمسیح در برخورد با زکای باجگیر از روش غیر مستقیم استفاده کرد. او اول به زکا گفت که میخواهد در منزل او مهمان شود، و بعد در فرصت مناسب با او سخن گفت و در نهایت باعث نجات روح او گردید.
۴-گروه بیخدا
این گروه نه به خدا، نه به مذهب و نه به هیچ یک از مسائل روحانی ایمان و علاقهای ندارند. اینگونه افراد معتقدند که خدای هر کس، خودش است، انسان در زندگی تا آنجا که باعث سلب آزادی دیگران نشود آزاد است هر کاری میخواهد بکند، و بعد از مرگ نیستی مطلق است. این گروه یکی از سختترین گروهها برای پذیرش پیام انجیل عیسایمسیح هستند.
اغلب کسانی که در این گروه جای میگیرند افراد متفکر و تحصیلکردهای هستند، بسیار اهل بحث و جدلاند، و مطالعات وسیعی دارند. بنابراین برای بشارت به آنان لازم است که شما نیز اهل مطالعه باشید، اطلاعات کافی از مکاتبی چون کمونیسم، خِردگرایی یا فرضیۀ تکامل داشته باشید، و خلاصه تا آنجا که ممکن است مجهز باشید. ضمناً ناگفته پیداست که برای بشارت به این گروه، نخست لازم است وجود خدا را برایشان اثبات کنیم و بعد صحبت را به نجات مسیح بکشانیم.
نمونهای از اینگونه افراد را در اعمال ۱۷:۱۶-۳۴ میبینیم. پولس در این قسمت با جمعی از فیلسوفان اپیکوری و رواقی مواجه میشود که همگی افرادی بتپرست و بیخدا هستند و در عین حال اهل تفکر و مباحثهاند. ببینیم پولس، این بزرگترین و باتجربهترین مبشر تاریخ، برای بشارت به این عده چه کرد و چه درسهایی میتوان از او آموخت:
۱- پولس در مورد این گروه تحقیق کرده و اطلاعات کاملی از اعتقادات آنها کسب کرده بود. او خطاب به آنان میگوید: «هنگامی که در شهر سیر میکردم و آنچه را که شما میپرستید نظاره مینمودم، مذبحی یافتم که بر آن نوشته شده بود: "تقدیم به خدای ناشناخته"» (آیه ۲۳)
۲- پولس از همان ابتدا از روش تحسین استفاده میکند و به آنان میگوید: «ای مردان آتنی، من شما را از هر لحاظ بسیار دیندار یافتهام» (آیه ۲۲)
۳- او از آنچه برای این گروه آشنا بود استفاده کرد تا پیغام نجات را به آنها برساند: «... حال آنچه را شما ناشناخته میپرستید، من به شما اعلام میکنم» (آیه ۲۳)
۴- و بلاخره پولس از روش مستقیم یا ایجاد شوک استفاده میکند: «در گذشته خدا از چنین جهالتی چشم میپوشید. اما اکنون به همۀ مردمان در هر جا حکم میکند که توبه کنند. زیرا روزی را مقرر کرده که در آن بهواسطۀ مردی که تعیین کرده است، جهان را عادلانه داوری خواهد کرد...» (آیات ۳۰ و ۳۱)
در آیه ۳۲ میبینیم که برخی از این افراد با شنیدن سخنان پولس و مخصوصاً آنچه که او دربارۀ رستاخیز مردگان میگوید، او را تمسخر میکنند، اما برخی نیز ایمان آوردند. در بشارت به این گروه باید از هر لحاظ مجهز باشید و با قوت روحالقدس کلام خدا را بدون هیچ ترس و واهمهای به آنان اعلام نمایید. مطمئن باشید که خدا در همین گروه نیز کسانی را انتخاب کرده است که نجات یابند و پیرو او شوند.
۵- گروه تشنه
این گروه از مردم تشنه و آماده پذیرش پیغام مسیح هستند. آنان در جستجوی خدا هستند و چه بسا تابهحال از راههای مختلفی کوشیدهاند به خدا نزدیک شوند و او را بهتر بشناسند. بسیاری از اینگونه افراد در زندگی شخصی خود با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکنند و در پی راه نجاتی میگردند.
این گروه آمادهاند برای رسیدن به حقیقت هر راهی را به دور از تعصب امتحان کنند - حتی مکاتب واهی و دروغین را.
رساندن خبر خوش نجات عیسای مسیح به این گروه کار دشواری نیست. کافی است با آنان رابطه ایجاد کرده، با حکمت روحالقدس و محبت مسیح حقایق انجیل را برایشان توضیح دهیم.
چگونه میتوان با این گروه ارتباط برقرار نمود و آنان را به سوی مسیح هدایت کرد؟
الف: گوش فرا دادن و درخواست کمک
همانطور که در مقاله قبل نیز دیدیم، وقتی با مردم وقت صرف میکنیم و به درد دلشان گوش میدهیم آنها نیز احساس میکنند که برایشان اهمیت قائلیم و به ما اعتماد خواهند کرد. بدین ترتیب زمینه برای گفتگو در مورد کار نجاتبخش مسیح آماده میشود.
یکی دیگر از راههای ایجاد ارتباط میتواند این باشد که از آنها کمکی درخواست کنیم. بهعنوان مثال در یوحنا ۴:۵-۲۰ عیسایمسیح را میبینیم که از زن سامری آب میخواهد، و بدین ترتیب سر صحبت را با او باز میکند.
ب: شهادت زندگی خود را بازگو کنیم
شاید یکی از بهترین روشها در برخورد با این گروه، بیان تجربیات شخصی خودتان باشد. شما میتوانید بدون هیچ گونه تعصب، آنچه را که خداوند در زندگی شما انجام داده است با مخاطب خود در میان بگذارید، و برایش دعا کنید تا خداوند تخمی را که در قلب او پاشیدهاید به ثمر بنشانَد.
نتیجه
در مقاله حاضر به اختصار به گروههایی که معمولاً در جامعه با آنها در تماس هستیم اشاره کردیم و در هر مورد برخی از روشهایی را که میتوان برای ایجاد ارتباط با آنها استفاده کرد، ذکر نمودیم. طبعاً روشهایی که در مورد یک گروه خاص ذکر شد تنها مختص به همان گروه نیست، بلکه گاه میتوان بسته به هدایت روحالقدس از روشهای گوناگون دیگری نیز در جاهای مختلف استفاده کرد. بهعنوان مثال، در میان گذاشتن تجربۀ شخصیتان از مسیح، در بشارت به هر گروهی قابل استفاده است.
ناگفته پیداست که در نهایت این ما نیستیم که با توانایی، قدرت و حکمت انسانی خود مردم را به سوی مسیح هدایت میکنیم، بلکه خود خداست که در قلب و روح آنان عمل میکند و با دگرگون ساختن زندگیشان، آنها را به سوی خود جذب مینماید. ما در این میان تنها وسیلهای در دستان او هستیم.
و باز ناگفته پیداست که باید بینهایت مراقب بود که بشارت تبدیل به "فشارت" نشود. بیایید در رساندن پیام انجیل به مردم از بحث و مجادله بپرهیزیم، به عقاید دیگران احترام بگذاریم و از خداوند بخواهیم کمکمان کند تا مردم با دیدن زندگی و شنیدن شهادت ما، چهره مسیح را در ما ببینند و جذب محبت او شوند.
باشد که با قوت خداوند و هدایت روحالقدس در این مأموریت بزرگ که خداوند بر دوش ما نهاده است شاهدین امینی برای او باشیم!