آیا ارزشش را داشت؟
۶ دقیقه
آن لاتز (گراهام) - ترجمۀ مژده
آیا هیچ وقت آرزو داشتهاید که از ابراهیم بپرسید: "ابراهیم، آیا ارزش داشت که خانه و ملک خود را ترک کنی و عمر خود را در زیر چادر بسر ببری و به اینجا و آنها کوچ کنی و در آخر تنها با یک فرزند و وعدۀ به انجام نرسیدۀ خدا عمر فانی را وداع گویی؟" آیا هرگز خواستهاید که از "موسی" سؤال کنید: "آیا ارزش داشت که ثروت و زندگی پرتجمل خود را در مصر ترک کنی و چهل سال در بیابان بسر ببری و آخر هم به سرزمین موعود پا نگذاری؟" آیا هیچگاه آرزو کردهاید که از "اشعیا" بپرسید: "آیا ارزش داشت که یکی از بزرگترین انبیاء عهدعتیق باشی، اما نهایتاً با اره دو پاره شوی؟" آیا هرگز خواستهاید از "یحیی تعمیددهنده" سؤال کنید: "آیا ارزش داشت که بیپرده حرف خود را به هیرودیس بزنی، اما در نتیجه سر خود را بر باد بدهی؟" آیا هیچگاه خواستهاید از "پطرس" سؤال کنید: "آیا ارزش داشت که کلید موعظۀ انجیل به غیر یهودیان را بدست بگیری ولی آخر وارونه بر صلیب آویزان شده جان بدهی؟" آیا هرگز آرزو کردهاید که از "پولس رسول" بپرسید: ?آیا ارزش داشت که نامیترین مبشر دنیا باشی، اما جان خود را در این راه فدا کنی؟" آیا هیچگاه خواستهاید از "یوحنای رسول" سؤال کنید: "آیا ارزش داشت که چنین وفادارانه وقایع انجیل را ثبت کنی و در آخر سرنوشتت تبعید شدن به جزیرۀ پطمس باشد؟"
و حالا من از شما میپرسم: آیا ارزش دارد که زندگیای مطیع خداوند و توأم با قدوسیت داشته باشید؟ آیا میارزد که زندگی خود را وقف موعظۀ انجیل کنید و هیچگاه واکنش مثبتی از مردم نبینید؟ آیا ارزش دارد که فروتنانه در کلیسا حقیرترین خدمت را به عهده گیرید اما هیچ وقت ذرهای تشکر از شما نشود؟ آیا ارزش دارد که زندگی خود را وقف خدمت مسیح کنید و به ناچیز کفایت کنید در حالی که همدورهایهای شما با شغل موفق خود زندگی مرفهی دارند؟ آیا ارزش دارد؟
جواب همۀ این سؤالات بلی و هزاران بار بلی است، چون "عیسی ارزشش را دارد"، چون "او شایسته است". در باب ۵ مکاشفه به سه نکته در مورد ارزش مسیح برمیخوریم.
مقام او بینظیر است
در آیۀ ۱، کتابی در دست راست تختنشین میبینیم که از درون و بیرون مکتوب است و مختوم به هفت مهر. یوحنا خدای پدر را بر تخت میبیند که کتابی بهدست دارد. در آیۀ ۲ فرشتهای قوی به آواز بلند ندا میکند که «کیست که مستحق این است که کتاب را بگشاید و مهرهایش را بردارد؟»
براستی از دید خدا چه کسی شایستۀ این کار است؟ در طول تاریخ بسیاری بودهاند که خود را شایستۀ فرمانروایی بر جهان میدانستهاند. اما براستی چه کسی شایسته است که نقشۀ خدا را برای نسل بشر به انجام برساند؟ از همۀ مردم در همۀ نسلهای گذشته و آینده این سؤال کرده شد، اما هیچ کس که شایستۀ این کار باشد، یافت نشد. «و من بهشدت میگریستم زیرا هیچ کس شایستۀ گشودن کتاب یا خواندن آن یا نظر کردن بر آن یافت نشد و یکی از آن پیران به من میگوید گریان نباش! اینک آن شیری که از سبط یهودا و ریشۀ داود است، غالب آمده است تا کتاب و هفت مهرش را بگشاید» (۴ و ۵). بلی در همۀ کائنات، تنها یک نفر شایسته است. نام او عیسی است. او در مقام بینظیر است. هیچ کس با او برابر و مساوی نیست.
آیا او خداوند شما نیز هست؟ آیا اوست که تصمیم میگیرد شما چگونه باید وقت و پول و زندگی خود را صرف کنید؟ آیا اوست که افکار شما را به خود مشغول میسازد و اولویتهای زندگی شما را تعیین میکند؟
عیسی تنها کسی است که شایستگی سلطنت بر جهان و سلطنت بر قلب شما را دارد. او تنها کسی است که ارزش خدمت و سرسپردگی محض را دارد. خدایان بسیار دیگری خواستهاند عنان زندگی مردم را بدست گیرند، اما نتیجۀ آن، امیدهای برباد رفته و قلوب شکسته بوده چون هیچ کس نه در آسمان و نه در زمین شایستۀ سلطنت است مگر عیسی!
او در قدرت بلامنازع است
«و دیدم در میان تخت و چهار حیوان و در وسط پیران برهای چون ذبح شده ایستاده است» (آیه ۶). یوحنا جای زخمهای ناشی از تاج خار و میخهای صلیب را میبیند. در عهدعتیق کسی که مرتکب گناهی میشد، برهای را قربانی میکرد، اما در عهدجدید یحیی تعمیددهنده در مورد عیسی میگوید: «اینک برۀ خدا که گناهان جهان را برمیدارد»، برۀ ذبح شدهای که زخمهای جلجتا را برخود دارد، اما زنده است!
زمانی که دنیا بهتدریج بیشتر و بیشتر آلودۀ گناه میشود و نام مسیح را کفر میگوید، زمانی که صلیب مسیح مورد تحقیر قرار میگیرد، هنگامی که دنیا عیسی را همردیف بودا و کنفوسیوس و سایر پیامبران قرار میدهد، در آسمان هنوز زخم صلیب پربهاست و عیسی همردیف و همپایۀ هیچ کس دیگر قرار نمیگیرد. تنها اوست که آمده کتاب را از دست راست تختنشین میگیرد. هیچکس جرأت مخالفت ندارد. هیچکس نمیتواند خود را همتراز قدرت و شایستگی او قرار دهد. آری، او در قدرت، بیچون و چرا و بلامنازع است!
پس چگونه است که ما هنوز با او چون و چرا میکنیم؟ چرا ما هنوز با او مقاومت میکنیم و با خواست و ارادۀ او برای زندگیمان کلنجار میرویم؟ در تمام آسمان و زمین قدرت عیسی بی چون و چراست!
او بهگونهای بیهمتا سزاوار "ستایش" است
«و چون کتاب را گرفت آن چهار حیوان و بیست و چهار پیر به حضور بره افتادند و هر یکی از ایشان بربطی و کاسههای زرین پر از بخور دارند که دعاهای مقدسین است و سرودی جدید میسرایند و میگویند: مستحق گرفتن کتاب و گشودن مهرهایش هستی» (۸ و ۹). هنگامی که عیسی کتاب را بدست میگیرد، تمام خلقت با زبانی لبریز از پرستش او را میستاید.
آیا شما در خدمت خداوند شادی خود را از دست دادهاید؟ خود را تسلیم بره کنید، افکار خود را معطوف او کنید. در این صورت است که میتوانید بربطهای خود را گرفته بنوازید.
همچنین وقتی مانند آن ۲۴ پیر جامهای زرین را از دعا پر میسازیم، زمانی خواهد رسید که خدا میفرماید: «کافیست! همه چیز به کمال رسیده و اکنون عیسی سلطنت خواهد نمود.»
بلی، آنها سرودی تازه میسرودند. نه سرود خروج، نه سرود بیتلحم، نه سرود صلیب، یا قیام، بلکه سرود شایستگی و ستایش عیسی. او که ذبح شد و مردمان را برای خدا به خون خود از هر قبیله و زبان و قوم و امت خرید.
و سپس چشمان یوحنا، همان چشمانی که سیلی خوردن عیسی را دیده بود، همان چشمانی که مصلوب شدن او را نگریسته بود، و گوشهای یوحنا، همان گوشهایی که تمسخر و طعنههای مردم را نسبت به عیسی شنیده بود، بلی، همان چشمان و همان گوشها میبینند و میشنوند که «... صدای فرشتگان بسیار را... و هر مخلوقی که در آسمان و بر زمین و زیر زمین و در دریاست و آنچه در آنها میباشد، شنیدم که میگویند تختنشین و بره را برکت و تکریم و جلال و توانایی باد تا ابدالاباد» (آیات ۱۰-۱۳). آری، تمام هستی او را پرستش میکند.
بلی، عیسی مسیح شایسته است. کسی بر او برتری ندارد. او بهگونهای بیهمتا سزاوار ستایش است. او ارزش همه چیز را دارد.