• خواب بودم‌، به خواب می‌دیدم‌‌‌: بیابان زندگی گذشته‌ام را، که از جلو چشمانم‌، چون پردۀ سینما می‌گذشت‌......

  • در پیچ و خم زندگی روحانیدر لابلای همۀ پرسش‌ها و زمان‌ها...

  • با آوازی‌ یکدست‌ یکدست‌، دنبالۀ‌ چوبین‌ باردر قفایش‌ خطی‌ سنگین‌ و مرتعش‌بر خاک‌ می‌کشید......

  • از پیر در میکدۀ عشـق شنیـدم در عالم حق غیر مسیـح هیچ ندیدم‌...

  • لحظه‌ها روال انعکاس‌پذیری خود را که فراموش کرده بودند... به‌یاد آورده‌اند...

  • تو صیاد مردم خواهی شد، عیسی خود این را به من گفت. تور ماهیگیری را زمین گذاشتم و به‌دنبال او رفتم......

  • جلال خدا را سما گفتگو کند این فلک شرح اعمال او سخن‌روز راند ز شکر و ثنا سرودی ز شب بهر عرفان او ...

  • مـژده بـر بام زنـیـد کآمـده از ره عیـسـیآن زدایـنـدۀ غـم آمـــده آن شـــه عیـسـی...

  • مـبـارک بـادت ایـجان عیـد میـلادولـی ضمناً مبـر ایـن نکـته از یاد: ......

  • روح‌القدس از آسمان آتش بپا کنتبدیلمان گردان و از عصیان جدا کن...

  • با تو از عمق‌های وجود خود سخن می‌گویم،ای هستی مطلق و ای آرامگاه آرامش؛...

  • یکی بود، یکی نبود!روی یک تپۀ بزرگ‌، سه تا درخت بود،...

  • تو کوه ز خود بردار تو کاه بخود برگیرتو رخت ز خود بردار جامه ز پدر برگیر...

  • می‌سوزاند آتش سوزان این جان من‌ زبانه می‌کشد شعله‌های آن زاستخوان من‌...

  • جهانی کز فراق و هجر یزدان‌ همی سوزد چو دشتی خشک و سوزان‌...

  • با مـسیح اشعار من آغاز شـد با مـسیح گفتار من آغاز شـد...

  • آه چه درد و اندوهی‌!آن زمان احساس خواهم کردکه با غرور بسیار به عیسی گفتم‌:...

  • ‌ستاره‌شناسی به عصر جدید، فضا را نوردید و داد این نوید:...

  • بهاران آمد و عالم همه یکسر گلستان شدنگر کن بلبل عاشق بسوی باغ و بُستان شد...

  • محتسب گفت‌: «دیگر حق نداری به کلیسا بروی‌!»...

Pages