نمایش 121 - 130 از 176 نتیجه
-
آیا عیسی از باکره متولد شد؟
معجزۀ تولد عیسی از باکره، انسانهای بسیاری را در حیرت فرو برده است و در واقع آنها را از پذیرش حقیقت مسیحیت باز داشته است. با این وجود، کتابمقدس اعلام میدارد که ...
-
نقطۀ کور
من در کودکی به مطالعه داستانهایی که در مجلات مخصوص کودکان چاپ میشد علاقه خاصی داشتم. اغلبِ این داستانها عجیب و غریب و تا حدودی دور از واقعیت بودند، ولی از خواندن آنها لذت غیرقابل وصفی به من دست میداد. مخصوصاً داستانهایی را دوست داشتم که ...
-
چرا خدا مرا برکت نمیدهد؟
همه ما میدانیم که خدا بهنوعی ما را برکت میدهد. همگی ما از نعمتِ حیات برخورداریم و میتوانیم آزادانه تنفس کنیم. همه ما از آفتاب و بارانی که خدا بر جمیع آدمیان میفرستد بهره میبریم
-
آیا تکلم به زبانها تنها نشانه پری از روحالقدس است؟
برخوردار شدن از وعدۀ پدر، یعنی تعمید گرفتن به روحالقدس و آتش آنگونه که خداوندمان عیسی مسیح فرموده است، حق تمام ایمانداران است و همه آنان باید با جدیت و سماجت در پیِ یافتنِ این وعده باشند. این تجربه با تجربه تولد تازه فرق دارد و پس از آن رخ خواهد داد ...
-
تاریخ مسیحیت در ایران/قسمت آخر
در شمارۀ قبل در مورد مسائلی که باعث شد مسیحیت در ایران ریشه ندواند صحبت کردیم و تأثیر قدرتهای این جهان ...
-
یگانـه قدوس
من در خانوادهای پرمحبت بهدنیا آمدم. دوران کودکیام مملو از شادی و آرامش بود. خانوادۀ ما از رفاه نسبی برخوردار بود، دوستان زیادی داشتیم و زندگیام در آرامش سپری میشد. بهعلت توجه خاصی که از اطرافیانم میدیدم هیچ کمبودی ...
-
تأملاتِ روحانی/۲
در پیچ و خم زندگی روحانی در لابلای همۀ پرسشها و زمانهادر تعیین مأخذ، در سنجش مقامتاریخ تولد تازه اولین سؤال است!
-
به یادبود دکتر جان کُلمَن خدمتگزار ایرانیان
دعا برای دیگران قسمت مهمی از زندگی دکتر کلمن بود. او یک ایماندار واقعی بود. ایمانش را نه در حرف، بلکه در عمل نشان میداد...
-
مصاحبه با کشیش تت استوارت
اولین باری که کشیش تت استوارت را دیدم، تقریباً دوازده سال پیش در یک کنفرانس مسیحی یک هفتهای در قبرس بود. بار اول بود که به خارج از کشور سفر میکردم و بنابراین همه چیز برایم تازگی داشت و حیرتانگیز بود. اما از همه حیرتانگیزتر، کسی بود که ...
-
در پی عدالت
من در یک خانوادۀ اسماً مسلمان و متوسط در تهران به دنیا آمدم. از همان دوران نوجوانی سؤالات زیادی ذهنم را به خود مشغول میکرد. یادم میآید یک بار مادرم برایم تعریف کرد که وقتی نوجوان بودم چه جور دختری بودم. او به من گفت: «تو با همه فرق داشتی ...