خانه خدا کجاست؟
زمان تقریبی مطالعه:
۱۳ دقیقه
در این مقاله میخواهیم به این سؤال جواب بدهیم که خانه خدا کجاست؟ خدا در حال حاضر در کجا ساکن است؟
برای جواب دادن به این سؤال لازم است اول ببینیم که مطابق تاریخ کتابمقدس، خانه خدا قبلاً در کجا بوده است. وقتی به دوران موسی برمیگردیم، مخصوصاً به زمانی که عبرانیان در بندگی مصر بسر میبردند، میبینیم نقشه خدا برای قوم اسرائیل شامل دو بخش است: اول اینکه خدا میگوید: «من ایشان را از بندگی رهایی خواهم داد» (خروج ۶:۶). ولی نقشۀ خدا برای قومش به همین جا ختم نمیشود، بلکه در ادامه میگوید: «و شما را خواهم گرفت تا برای من قوم شوید، و شما را خدا خواهم بود» (خروج ۶:۷). بهعبارت دیگر، خدا نه فقط میخواست قوم خود را از بردگی آزاد کند، بلکه میخواست از آنها یک قوم خاص برای خود بسازد و در میانشان ساکن شود. به همین خاطر نیز آنها را از طریق ستون ابر و ستون آتش هدایت میکرد (خروج ۱۳:۲۲). از آنجا که بنیاسرائیل از راه بیابان بهسوی سرزمین موعود در حرکت بودند و در خیمه و چادر زندگی میکردند، خدا میگوید: "یک خیمه هم برای من بسازید": «مقام و مَقدَسی برای من بسازید تا در میان شما ساکن شوم» (خروج ۲۵:۸). این مسکن موقت، بهعنوان "خیمه اجتماع" شناخته شد، یعنی «جایی که با شما ملاقات میکنم» (خروج ۲۹:۴۳-۴۴ و ۳۳:۷). خدا میخواست مثل یک همسایه در میان قوم خودش ساکن شود. همین سکونت خدا در کنار قوم اسرائیل بود که به این قوم هویت میداد و آنها را از دیگر اقوام متمایز میکرد. این حضور داشتن خدا در کنار قوم، فوقالعاده برای موسی مهم بود. ببینید او در خروج ۳۳:۱۶ چه میگوید: «زیرا به چه چیز معلوم میشود که من و قوم تو منظور نظر تو شدهایم؟ آیا نه از آمدن تو با ما؟ پس من و قوم تو از جمیع قومهایی که بر روی زمینند ممتاز خواهیم شد.»
بدین ترتیب "خیمه اجتماع"، خانه خدا شد. کتاب خروج بهطور مفصل توضیح میدهد که قوم میبایست چگونه این خیمه را میساختند تا شایسته "مسکن خدا" و قرار گرفتن جلال او باشد. به انتهای کتاب خروج که میرسیم، این طور میخوانیم «و واقع شد که مسکن برپا شد ... و جلال خداوند مسکن را پر ساخت» (خروج ۴۰:۱۷، ۳۵). بعدها در زمان سلیمان میبینیم که این مسکنِ موقتی سرانجام به شکل جای ثابتی بهنام "هیکل" یا معبد درآمد.
البته مشخص است که حضور خدا را نمیتوان به یک ساختمان محدود کرد. استیفان در موعظهاش خطاب به شورای یهود میگوید: «سلیمان بود که برای خدا خانهای ساخت»، ولی بلافاصله این نقل قول را از اشعیا اضافه میکند: «اما خدای متعال در خانههای ساخته شده به دست ساکن نمیشود. چنانکه نبی گفته است: خداوند میفرماید: آسمان تخت پادشاهی من است و زمین کرسی زیر پایم! چه خانهای برای من بنا میکنید. و مکان آرمیدنم کجاست؟ مگر دست من این همه را نساخته است؟» (اعمال ۷:۴۷-۵۰ و اشعیا ۶۶:۱ و ۲). حتی خود سلیمان نیز در زمان تقدیس معبد گفته بود: «اما آیا بهراستی خدا با انسان در روی زمین خواهد زیست؟ آسمان و حتی بالاترین آسمانها گنجایش تو را ندارند، چه رسد به خانهای که من برایت ساختهام» (دوم تواریخ ۶:۱۸).
با توجه به این آیات، این سؤال پیش میآید که پس چرا لازم بود خدا در یک جای مخصوص ساکن شود؟ به دو دلیل: اول این که این مسکن نشانهای عملی و قابلرؤیت بود از حضور خدا با قومش. دلیل دوم را در جوابی که خدا به سؤال سلیمان میدهد ملاحظه میکنیم: «این مکان را برای خود برگزیدم تا خانۀ قربانیها شود» (دوم تواریخ ۷:۱۲). بهعبارت دیگر، برای تقدیم قربانی به جای مشخصی احتیاج بود. چرا قربانی اینقدر اهمیت داشت که حتماً میبایست در خانه خدا تقدیم میشد؟ زیرا تنها از طریق قربانی و ریخته شدن خون حیوان به نیابت از انسان بود که گناه انسان کفاره میشد و او میتوانست به حضور خدای قدوس نزدیک شود. تا پیش از مقرر شدن نظام کهانت و قربانی، انسان به هیچ وجه نمیتوانست به جایی که حضور خدا هست نزدیک شود. حتی شخصی مثل موسی نیز چنین اجازهای نداشت. به همین خاطر پس از اینکه خیمه اجتماع برپا شد و جلال خداوند آنجا را پر ساخت، در انتهای کتاب خروج چنین میخوانیم: «و موسی نتوانست به خیمه اجتماع داخل شود، زیرا که ابر بر آن ساکن بود و جلال خداوند مسکن را پر ساخته بود.» (۴۰:۳۵). راه چاره چیست؟ آیا راهی وجود دارد که انسان گناهکار بتواند به حضور خدای قدوس نزدیک شود؟ آیا چیزی هست که بتواند انسان را به حضور خدای پرجلال و قدوس نزدیک سازد؟ آری. خدا را شکر که راهی وجود دارد:
خدایی که انسان را بهصورت خود آفریده و او را دوست دارد، خواهان آن است که ارتباطی که بهخاطر گناه انسان گسسته شد مجدداً برقرار شود. به همین جهت کتاب لاویان که دنباله ماجرای ساخته شدن خانه خدا در کتاب خروج است، با این آیات شروع میشود: «هرگاه کسی از شما قربانی نزد خدا نزدیک بیاورد ... » (لاویان ۱:۱ و ۲). از طریق قربانیها میشد به حضور خدا نزدیک آمد. با این حال حتی با وجود گذراندن قربانی نیز کسی که در دوران عهد عتیق زندگی میکرد هیچگاه نمیتوانست بهطور آزادانه و نامحدود به خدا دسترسی داشته باشد و به او نزدیک شود، چون قربانی گاو و گوسفند، قربانیِ کامل نیست. اگر ما در زمان عهد عتیق زندگی میکردیم، حتی با وجود قربانیها حق نداشتیم وارد حضور خدا شویم. حتی برای خود کاهنان هم همین طور بود. در آن معبد بین قسمت قدس و قسمت قدسالاقداس یک پرده ضخیم وجود داشت و فقط کاهن اعظم، آن هم تنها سالی یک بار اجازه داشت وارد قسمت دوم یعنی قدسالاقداس شود. پس با اینکه این نظام و تشکیلات قدیم بهخاطر اصل قدوسیت خدا و برای آمرزیده شدن گناهان انسان لازم بود، ولی باز میزان تماس انسان با خدا بسیار محدود بود و هیچ کس نمیتوانست بهطور کامل به حضور خدا دسترسی داشته باشد.
رساله عبرانیان این موضوع را بیشتر توضیح میدهد، و نتیجه میگیرد که تا زمانی که این گونه مراسم و این مکان برقرار است، «راه ورود به مکان قدسالاقداس هنوز برای ما باز نشده است» (عبرانیان ۹:۸). بهخاطر همین محدودیت، قوم خدا همیشه در انتظار فرا رسیدن روزی بودند که مسکن و خانهای کامل برای حضور خدا یافت شود تا بتوانند آزادانه نزد او روند. بنابراین باید برای این سؤال پاسخ بیابیم که خانه کامل خدا کجاست؟ آیا چنین خانهای بالاخره یافت شد؟ و اگر یافت شد، خدا اکنون در کجا ساکن است؟ در پاسخ میخواهیم به چهار نوع خانه اشاره کنیم:
۱- در مسیح
بدون شک یکی از زیباترین جنبههای پیام مسیحیت که جزو پیغام تولد مسیح نیز هست، همین حقیقت است که خانه کامل خدا در یک شخص یافت میشود و نه در یک ساختمان. کلام خدا به ما میگوید که همان کلام که در آغاز بود «انسان خاکی شد و در میان ما مسکن گزید». عبارت «مسکن گزید» در زبان اصلی یونانی به معنی «در میان ما خیمه زد» (یوحنا ۱:۱۴) است. پس خانه یا "خیمۀ" کامل خدا در خود عیسای مسیح یافت میشود. چقدر جالب است که میبینیم مسیح در مورد معبد که از لحاظ وسعت چیزی در حدود یک هشتم مساحت اورشلیم بود میفرماید: «این معبد را ویران کنید و من آن را سه روزه باز برپا خواهم داشت». عکسالعمل یهودیان این بود که «بنای این معبد ۴۶ سال بهطور انجامیده است، و حال تو میخواهی سه روزه آن را برپا کنی؟» ولی یوحنا اضافه میکند «لیکن معبدی که او از آن سخن میگفت پیکر خودش بود» (یوحنا ۲:۱۹-۲۲). و باز به همین دلیل است که مسیح میفرماید: «به شما میگویم کسی در اینجاست که بزرگتر از معبد است» (متی ۱۲:۶). «زیرا خوشنودی خدا در این بود که با همه کمال خود در او ساکن شود... زیرا اولوهیت با همه کمالش بهصورت جسمانی در مسیح ساکن است» (کولسیان ۱:۱۹ و ۲:۹). پس خدا را شکر که در این ایام عید میلاد که تجسم خدا را جشن میگیریم، به یاد میآوریم که حضور کامل خدا در مسیح دیده شد. عیسای مسیح میفرماید: «کسی که مرا دیده، پدر را دیده است» (یوحنا ۱۴:۹).
اما موضوع فقط تجسم خدا نیست. همانطور که قبلاً مشاهده کردیم، علت این که در دوران عهد عتیق به جا و مکانی مخصوص برای حضور خدا احتیاج بود، بیشتر بهخاطر تقدیم قربانیها بود. ولی باز هم خدا را شکر که مسیح آمد تا با تقدیم کردن خود بهعنوان قربانیِ کامل، مانع گناه را بهطور کامل بین خدا و انسان از میان بردارد. آن پرده ضخیم در اندرون معبد پاره شد، و راهی مستقیم به سوی حضور خدا برای ما باز گردید (عبرانیان ۹:۱۱-۱۲ و ۲۵-۴۶).
حال ببینیم با توجه به حضور کامل خدا در مسیح و کار کاملی که مسیح برای آمرزش گناهان ما بر صلیب انجام داد، در حال حاضر خانه خدا کجاست؟
۲- در ایمانداران
بر اساس اعتقاد ما مسیحیان، این آیات در یوحنا ۱۴:۱-۳ که عیسای مسیح میفرماید «...در خانه پدر من منزل بسیار است....میروم تا مکانی برای شما آماده کنم، و آنگاه...باز میآیم و شما را نزد خود میبرم...»، به بازگشت ثانوی مسیح مربوط میشود. اما با توجه به اینکه عیسای مسیح در این آیات در مورد “خانه پدر”، “منزل” و “تا آنجا که من هستم شما نیز باشید” صحبت میکند، آیا نمیتوان گفت که این آیات علاوه بر آینده، به زمان حاضر نیز مربوط میگردد؟ اگر کمی جلوتر به آیات ۱۶ و ۱۷ توجه کنیم، میبینیم که مسیح در ارتباط با روحالقدس میگوید: «روح راستی ... نزد شما مسکن میگزیند... و در شما خواهد بود»، و در آیه ۱۸ میافزاید: «شما را بیکس نمیگذارم؛ نزد شما میآیم». در آیه ۲۳ نیز میفرماید: «... ما نزد او خواهیم آمد و با او مسکن خواهیم گزید». “مسکن” در اینجا همان کلمه “منزل” است که در آیه ۲ میبینیم. و بالاخره در یوحنا ۱۵:۴-۵ مسیح میفرماید: «در من بمانید و من نیز در شما میمانم ... زیرا جدا از من هیچ نمیتوانید کرد». بنابراین شخص ایماندار از طریق یگانگی با پدر، پسر و روحالقدس، حتی از هماکنون که بر این زمین زندگی میکند میتواند آسمان را تجربه کند. البته تحقق کامل این یگانگی شخص ایماندار با پدر، پسر و روحالقدس را تنها بههنگام بازگشت مسیح تجربه خواهیم کرد، یعنی هنگامی که عیسای مسیح ایمانداران را به جایی میبرد که خود نیز آنجاست (آیه ۳). اما همه این آیات نشان میدهد که خانه خدا همانا وجود تک تک ایمانداران است، و اینکه خدا بهوسیله روح مسیح در ما ساکن است: «مسیح بهواسطه ایمان در دلهای شما ساکن میشود» (افسسیان ۳:۱۶). میشود گفت که خلاصه پیغام مسیحیت در دو جمله از غلاطیان فصل ۴ یافت میشود. جمله اول این است که: «خدا پسر خود را به جهان فرستاد» (آیه ۴). و جمله دوم: «خدا روح پسر خود را در دلهای ما فرستاد» (آیه ۶). خدا میتواند روح پسرش را در همین زمان حاضر در قلبهای ما قرار دهد. این سکونت روح مسیح در قلبهای ما مبتنی بر کاری است که خدا دو هزار سال پیش با فرستادن پسر خود به این جهان انجام داد. به همین خاطر است که پولس میگوید: «آیا نمیدانید که بدن شما معبد روحالقدس است که در شماست و آن را از خدا یافتهاید و دیگر از آن خود نیستید؟» (اول قرنتیان ۶:۱۹). آیا بهعنوان یک ایماندار باور دارید که شما از این لحاظ خانه خدا هستید و او بهوسیله روحش در شما ساکن است؟
۳- در کلیسا
و اما این حقیقت که روح خداوند در ما ایمانداران ساکن است فقط حالتی انفرادی ندارد، بلکه جنبهای گروهی نیز دارد، به این معنا که روح خداوند در بین جمع ایمانداران حاضر است. ببینید پولس در رسالات اول و دوم قرنتیان خطاب به جمعِ ایمانداران شهر قرنتس چه میگوید: «آیا تشخیص نمیدهید که معبد خدائید و روح خدا در شما ساکن است؟ اگر کسی معبد خدا را خراب کند، خدا نیز او را هلاک خواهد کرد؛ زیرا معبد خدا مقدس است و شما آن معبد هستید» (اول قرنتیان ۳:۱۶-۱۷ و دوم قرنتیان ۶:۱۶-۱۸). پولس همچنین در رساله به افسسیان مینویسد: «پس دیگر نه بیگانه و اجنبی بلکه هموطن مقدسان و عضو خانواده خدائید (ترجمه قدیم: و از اهل خانه خدا) و بر شالوده رسولان و انبیا بنا شدهاید که عیسی مسیح خود سنگ اصلی آن بناست. در او تمامی این بنا به هم میپیوندد و به صورت معبدی مقدس در خداوند بر پا میشود. و در او شما نیز با هم بنا میشوید تا به صورت مسکنی در آیید که خدا بهواسطۀ روحش در آن ساکن است» (افسسیان ۲:۱۹-۲۲). پس کلیسا خانه خداست: «... خانه خدا که کلیسای خدای زنده است» (اول تیموتائوس ۳:۱۵). چقدر مهم است که همه ایمانداران متوجه این موضوع باشند و از جمع شدن با ایمانداران و داشتن مشارکت با آنان غفلت نورزند. کلام خدا ایماندارِ گوشهنشین و منزوی نمیشناسد. به قول معروف دو کار هست که نمیتوانیم تنها انجام دهیم: ما نمیتوانیم تنها ازدواج کنیم و نمیتوانیم به تنهایی مسیحی باشیم! ما به کلیسا احتیاج داریم و کلیسا هم به ما احتیاج دارد. متأسفانه برخی بهخاطر مشکلات در روابط و یا خستگی تصمیم میگیرند که کلیسا را ترک کنند و تنها باشند، ولی این طرز فکر بسیار خطرناک است و مخالف نقشه خداست. وقتی دور هم جمع میشویم، چه در یک ساختمان و چه در کلیسای خانگی، و در پرستش، در گوش کردن به موعظه کلام، در عشاءربانی، و در مشارکتها شرکت میکنیم، خدا بهطرزی مخصوص در این خانه ساکن است، ما را ملاقات میکند و ما را بهصورت معبدی روحانی در میآورد. خود عیسای مسیح نیز در این باره میفرماید: «جایی که دو یا سه نفر به نام من جمع شوند، من آنجا در میان ایشان حاضرم.»
یوحنا در انجیل خود میگوید: «هیچ کس هرگز خدا را ندیده است. اما آن خدای یگانه که در بطن پدر است او را شناسانید» (۱:۱۸). او سپس در رساله اول خود، قسمت اول این آیه را دوباره تکرار میکند، ولی قسمت دومش فرق دارد: «هیچکس هرگز خدا را ندیده است. اما اگر یکدیگر را محبت کنیم، خدا در ما ساکن است و محبت او در ما به کمال رسیده است» (۴:۱۲). دعای من برای همه کلیساهای ما این است که ایمانداران طوری همدیگر را محبت کنند که وقتی یک شخص جدید وارد جمع ما میشود خودش تأیید کند که اینجا خانه خداست و حضور خدای زنده را میتوان در جمع ما شاهد بود.
۴- در آسمان و زمین جدید
و اما ببینیم از بُعد آینده خانه خدا کجا خواهد بود؟ یوحنا در انتهای کتاب مکاشفه به این سؤال جواب میدهد: «سپس آسمانی جدید و زمینی جدید دیدم ... و شهر مقدس اورشلیم جدید را دیدم که از آسمان از نزد خدا پائین میآمد ... و از تخت صدای بلندی شنیدم که گفت: اینک، مسکن خدا (که در اصل یونانی "خیمه" است) با آدمیان است، و او با آنها ساکن خواهد شد؛ و ایشان قوم او خواهند بود و خود خدا با ایشان خواهد بود و خدای ایشان خواهد بود» (مکاشفه ۲۱:۱-۳). دقت کنید که قسمت آخر این آیه چقدر شبیه خروج ۶:۶-۷ است و واحد و یکپارچه بودن کلام خدا را نشان میدهد. یوحنا کمی جلوتر در آیه ۲۲ میفرماید: «معبدی در شهر ندیدم، زیرا خداوند خدای قادر مطلق و بره، معبد آن هستند». خدا را شکر! خود خداوند آنجا خواهد بود و ما با چشمان خود او را خواهیم دید! به قول داوود: «در خانه خداوند ساکن خواهم بود تا ابدالاباد» (مزمور ۲۳:۶).
در خاتمه اجازه میخواهم قسمت دوم، یعنی خانه خدا در ایمانداران را دوباره مورد بررسی قرار دهم. خداوند میفرماید: «ما نزد او خواهیم آمد و با او مسکن خواهیم گزید» (یوحنا ۱۴:۲۳). با توجه به این حقیقت، لازم است هر یک از ما این سؤال شخصی را از خودمان بپرسیم که خداوند چه جایی در زندگی من دارد؟ فرصت خوبی است که خودمان را تفتیش کنیم و ببینیم آیا همه چیز را در اختیار او قرار دادهایم؟ او بهعنوان خداوند میخواهد بر همه جنبههای زندگی ما حاکم باشد و بهعنوان صاحبخانه در ما ساکن شود، نه بهعنوان میهمان یا مستأجر. به همین دلیل پولس بعد از اول قرنتیان باب ۶ آیه ۱۹ که در بالا اشاره شد، بلافاصله اضافه میکند: «به بهای گران خریده شدهاید، پس خدا را در بدن خود تجلیل کنید» (آیه ۲۰).
باشد که به فیض خدا نه فقط شیوه زندگی ما شایسته خداوند باشد، بلکه کردار و گفتار ما نیز طوری باشد که دیگران متوجه این موضوع بشوند که خداوند در خانه شخصی ما ساکن است.