رمز ازدواج موفق/ قسمت آخر
۱۳ دقیقه
ده نشانه برای تشخیص هدایت خدا در زمینه ازدواج
در این مقاله که آخرین بخش از سلسله دروس ازدواج موفق مسیحی است میخواهیم بهطور خاص به این سؤال جواب دهیم که راههای تشخیص هدایت الهی در انتخاب صحیح ازدواج مسیحی چیست؟
این سؤالی است که بسیاری از مسیحیان با آن دست به گریبانند و راجع به آن ابهامات فراوانی در ذهن دارند. ممکن است برخی تصور کنند که هدایت الهی یعنی اینکه فرشتهای در عالم خواب و رؤیا بر آنها ظاهر شود و آنان را به ازدواج با فردی خاص فرمان دهد، یا کاری کند که آنان به شخصی بخصوص علاقهمند شوند و نسبت به او احساس ویژهای پیدا کنند. بنده با تجربیاتی که سالها در زمینه مشاوره به زوجهای مسیحی داشتهام، بر اساس کتابمقدس به این نتیجه رسیدهام که اگر بناست ازدواجی در تأیید خدا باشد و به شکل گرفتن یک خانوادۀ مبارک مسیحی بیانجامد، باید از ده فیلتر مهم که در زیر به آنها خواهیم پرداخت بگذرد. توجه به این ده فیلتر مهمِ کتابمقدسی باعث خواهد شد دختر و پسر جوانی که میخواهند اراده خدا را در مورد ازدواج با فرد مورد علاقهشان بدانند، عوامل خارجیای چون احساساتِ رومانتیکِ زودگذر، خیالبافیها، نبوتها یا اظهارنظرات افراد مختلف را با هدایتِ خدا اشتباه نگیرند.
لازم به ذکر است که ده نکتۀ زیر تنها مربوط به دوران قبل از ازدواج نیست، بلکه توجه به آنها برای ادامه و حفظ بقای خانواده نیز فوقالعاده مهم است.
در کنار هر یک از این ده نکته، آیاتی از کتابمقدس نیز ذکر شده است که خواهشمندم آنها را بهدقت مطالعه فرمایید:
۱- اشتراک ایمانی: ایماندار واقعی (مزمور ۱:۱؛ اول قرنتیان ۱۵:۳۳؛ دوم قرنتیان ۶:۱۴-۱۸)
اولین و مهمترین معیار یک ایماندار مسیحی برای ازدواج باید این باشد که آیا فرد مورد نظر یک مسیحی واقعی هست یا نه؟ یک نفر مسیحی تنها باید با کسی ازدواج کند که ثمرات شایسته توبه در او دیده میشود، امتحان ایمان خود را پس داده، و فردی مورد اعتماد و تأیید کلیساست.
خواهری مسیحی به من میگفت: «بهتر است ۵ سال با یک ایماندار واقعی زندگی مبارکی در اراده خدا داشته باشم، تا اینکه ۵۰ سال با یک غیرایماندار خارج از اراده خدا زندگی کنم.»
به اعتقاد من این نکته اول آنقدر اهمیت دارد که از صد نمره، به تنهایی ۵۰ نمره را به خود اختصاص میدهد و ۵۰ نمره باقی را باید به نکات بعدی داد.
۲- آمادگی لازم و بلوغ همه جانبه زوجین پیش از ازدواج (اشعیا ۴۰:۳ و ۴)
هر چند موضوع صحبت در اشعیا ۴۰:۳و۴ آمادگی روحانی برای ملاقات با خداست، ولی من از این قسمت برای تأکید بر لزوم آمادگی جهت تشکیل خانواده نیز استفاده میکنم. باید برای زندگی جدید زناشویی از هر لحاظ آماده شد و همه راهها را بدین منظور مهیا کرد. هر درهای باید برافراشته و پر شود و هر کوه و تلی (نظیر کوه تکبر و خودبینی) باید پست و فروتن گردد. کجیها و چیزهای ناراست باید درست و اصلاح شود و ناهمواریها و دستاندازهای زندگی باید صاف و هموار گردد تا زمینه برای یک ازدواج موفق فراهم شود. یکی از مهمترین عواملی که میتواند ما را در تشکیل خانوادهای سعادتمند یاری دهد آمادگی کافی قبل از ازدواج است. این موضوع نه فقط در مورد ازدواج، بلکه در مورد هر کاری صادق است. رمز پیشرفت و موفقیت، آمادگی است. متأسفانه بسیاری از ازدواجها بهدلیل عدم وجود چنین آمادگیای به شکست انجامیده است. آمادگی برای ازدواج دارای جنبههای مختلفی است:
الف- آمادگی (یا رشد و بلوغ) روحانی: منظور این است که خداوند باید در رأس خانواده باشد. بهعلاوه، زوجین باید خود را نسبت به بنا و پیشرفت روحانی یکدیگر مسئول ببینند و اصول زیبای روابط مسیحی را نسبت به هم رعایت کنند.
ب- آمادگی (رشد و بلوغ) فکری و روانی: زوجین باید میزان شناخت خود را از شخصیت یکدیگر و آگاهی خود را در مورد خانواده مسیحی افزایش دهند تا متوجه باشند که دست به چه اقدام مهمی میزنند. در افسانههای یونان آمده است که زن و مرد در ابتدا به هم چسبیده بودند. اما یک روز خدایان چنان از دست آنها خشمگین شدند که آنان را به دو نیم کردند و در نقاط مختلف جهان پراکندهشان نمودند. از آن پس زن و مرد باید پیوسته بهدنبال نیمه گمشده خود میگشتند تا بتوانند دوباره کامل شوند.
پس میتوان نتیجه گرفت که همسر واقعی هر کس، نیمۀ گمشدۀ اوست. برخوردار بودن از آمادگیِ ذهنی و فکری به ما کمک میکند بتوانیم نیمه گمشده خود را بهدرستی تشخیص دهیم و او را پیدا کنیم.
ج- آمادگی (رشد و بلوغ) عاطفی: آمادگی عاطفی سبب میشود که شخص به غیر از شریک زندگی خود به کس دیگری نیندیشد و به فرد دیگری دل نبندد. همچنین به این معناست که شخص بداند از چه راههایی میتواند در قلب طرف مقابل خود نفوذ کند و علاقه او را نسبت به خود جلب کند.
د- آمادگی (رشد و بلوغ) اجتماعی: به این معناست که طرفین روابط خوب و سالمی با خانواده و وابستگان همسر خود داشته باشند و بدانند چگونه با اطرافیان خود مثل یک فرد بالغ رفتار کنند.
ه- آمادگی (رشد و بلوغ) مالی: منظور از این نوع آمادگی، به تعبیر عامیانه، این است که زوجین دستشان به دهانشان برسد و بتوانند روی پای خود بایستند. بهعبارت دیگر، هر دو طرف باید از لحاظ مالی توانایی گرداندنِ خانوادهای کوچک را داشته باشند.
و- آمادگی (رشد و بلوغ) جسمی و جنسی: زوجین باید قبل از ازدواج با مطالعه کتابهای سالم و راهنمایی گرفتن از مشاورین باتجربه، معلومات خود را دربارۀ امور جنسی بالا ببرند.
داشتنِ آمادگی نسبی قبل از ازدواج، خود علامت تأییدی است برای یک ازدواج موفق.
۳- درک و شناخت کافی، واقعی و عمیق از یکدیگر: تحقیق و بررسی همهجانبه در مورد شخصیت و خصوصیات یکدیگر (اول تسالونیکیان ۵:۲۱ و ۲۲؛ افسسیان ۵:۱۰؛ فیلیپیان ۱:۹)
هر قدر شناخت درست و عمیقتری از همسر آینده خود داشته باشید، ازدواجتان بادوامتر و سعادتمندتر خواهد بود.
بسیاری از صاحبنظران امور ازدواج معتقدند که دوران آشنایی قبل از ازدواج باید حداقل چهار فصلِ سال به درازا کِشد. بنده در کلاسهای ازدواج و دیویدیهای مربوط به این دروس دربارۀ ۳۰ نوع شناخت که زوجین باید نسبت به هم داشته باشند صحبت کردهام. پرداختن به آنها از حوصلۀ این مقاله کوتاه خارج است، ولی به همین بسنده میکنم که هر کس باید از انتظارات و توقعات شخص مورد علاقهاش شناخت کافی داشته باشد. شما باید بدانید که طرف مقابلتان به چه چیزهایی علاقه دارد و حساسیتها یا چیزهایی که باعث رنجش او میشود کدام است. همینطور باید از احتیاجات او، بحرانهایی که با آن مواجه است، و عقاید او دربارۀ مسائل مختلف زندگی شناخت کافی داشته باشید. باید بدانید که طرف مقابلتان در گذشته از چه مراحلی عبور کرده، و اهدافش برای آینده چیست. بهعلاوه باید از راههای خاص ایجاد ارتباط با او یا به اصطلاح با قِلقهای خاص او آشنا باشید. شناخت بیشتر به شما کمک میکند که راحتتر بتوانید برای ازدواج با او تصمیم بگیرید و در صورت ازدواج، آسانتر بتوانید در کنار او گام بردارید.
۴- توافق (اتحاد و یگانگی) در زمینه اصول اساسی و معیارهای مهم زندگی (عاموس ۳:۳؛ متی ۱۸:۱۹؛ جامعه ۴:۹-۱۲)
در اینجا باید اشاره کنم که برخلاف تصور رایج، اتحاد بهمعنای توافق داشتن در همۀ زمینهها نیست. مهم این است که دو نفر که میخواهند با هم ازدواج کنند در اصول و معیارهای مهم زندگی که برایشان ارزش محسوب میشود با هم توافق داشته باشند و یکدل و همفکر باشند. هر کسی معیارهای خاص خودش را دارد که برایش ارزشمند و اساسی است. این معیارها حتماً باید قبل از ازدواج مطرح شود و طرفین درباره آنها با هم به توافق برسند. وقتی در مورد این اصول اساسی توافق حاصل شد، تفاوتهای شخصیتی یا سلیقهای نیز راحتتر پذیرفته میشود. فراموش نکنید که زن و شوهر دو جنس مخالف هستند. دو جنس مخالف که بهاصطلاح یکی از کرۀ مریخ است و دیگری از ونوس چگونه میتوانند با هم زیر یک سقف زندگی کنند و خوشبخت باشند؟
تنها در صورتی که بتوانند در مورد امور مهم زندگی با یکدیگر به توافق برسند.
میگویند جوجهتیغیها باید هنگام خوابیدن به یکدیگر بچسبند تا گرم شوند. ولی از آنجا که تیغ دارند، تیغهایشان به تن یکدیگر فرو میرود و آنها را میآزارد. تنها چاره این است که سعی کنند لبه تیغهایشان طوری در یکدیگر جفت شود که وارد گوشت دیگری نشود. زن و شوهر نیز اگر بخواهند میتوانند با تلاش و کوشش، راههای جلب توافق یکدیگر را بدست آورند و با هم متحد شوند.
۵- انتخاب براساس عقل و منطق و داشتن دلایل منطقی برای تشکیل خانواده (امثال ۱۲:۸ ، ۱۶:۲۲؛ افسسیان ۵:۱۷ و فیلیپیان ۱:۹)
لطفاً آیات فوق را دربارۀ اهمیت عقل و منطق مطالعه فرمایید. عقل و منطق نورافکنی است که جاده زندگی را روشن میکند و فراز و نشیبها را آشکار میسازد تا انسان در برابر آنها تصمیم مناسبی بگیرد. بهعبارت دیگر عقل وسیلهای است برای تشخیص خوبیها و بدیها.
بعضی از ایمانداران فکر میکنند وقتی روح خدا آنها را در موردی خاص هدایت کرد دیگر نباید در آن مورد از عقل خود نیز کمک بگیرند. و حال آنکه عقل وسیلهای است در دست خدا تا ما را در انتخاب صحیح هدایت کند. روحالقدس نیز روح حکمت و فهم نامیده شده است، بنابراین در مورد انتخاب همسر باید همه جوانب را با عقل و منطق سنجید و فقط به احساسات یا مسائل روحانی متکی نبود.
۶- مشورت با مشاورین باتجربه و ذیصلاح (امثال ۱۱:۱۴، ۱۵:۲۲، ۲۰:۱۸؛ اشعیا ۱۱:۲؛ اعمال ۱۵:۲۸ و عبرانیان ۱۳:۱۷)
مشاورینی که شما از آنها مشورت میجویید احتمالاً شبانان کلیسا یا افراد ذیصلاحی هستند که کلیسا به شما معرفی کرده است، اما در غیر این صورت باید مراقب باشید که برای گرفتن مشورت پیش هر کسی نروید چون مشورت نادرست میتواند ضربه جبرانناپذیری به شما وارد کند. مشاور همانطور که از اسمش پیداست، کارش این نیست که حکم دهد یا تعیین کند که چه باید انجام دهید. مشاور فقط یک راهنماست که ذهن شما را روشن میسازد تا حقایق را واضحتر ببینید و بتوانید تصمیم صحیحی بگیرید. اغلب ازدواجهای موفق نتیجه مشورتهای خوب و سنجیدۀ مشاورینی باتجربه و روحانی بوده است.
۷- ارتباط صمیمانه و متقابل (یوحنا ۱۵:۱۳-۱۵؛ امثال ۱۷:۱۷ و ۱۸، ۱۸:۲۴، ۲۰:۱۷ و فیلمون آیات ۱۷ و ۱۹)
صمیمیت و دوستی بین زوجین عامل مهم دیگری برای هدایت الهی است. منظور این نیست که هر کسی که با شخصی دیگر صمیمی است باید با او ازدواج بکند. ممکن است دو نفر با هم دوستان صمیمی باشند ولی نگرش و احساس همسرداری نسبت به یکدیگر نداشته باشند.
متأسفانه بسیاری از زوجین با اینکه با هم زن و شوهر هستند و وظایف زناشویی را نسبت به یکدیگر رعایت میکنند، ولی ارتباط دوستانه و صمیمانه با هم ندارند. خیلی مهم است که کسانی که با هم نامزد یا زن و شوهر هستند با کس دیگری به اندازه خودشان صمیمی نباشند و اجازه ندهند کسی در صمیمیت و دوستی آنها فاصله ایجاد کند.
اِمِرسون در مورد دوستی و صمیمیت چنین میگوید: «برای من دوست کسی است که بتوانم با او صمیمی و راحت باشم و پیش او با صدای بلند فکر بکنم. یعنی بدون اینکه من حرف بزنم دوستم بتواند بفهمد در افکارم چه میگذرد و مرا خیلی خوب درک کند.»
میگویند زن و شوهر پیری که سالها عاشقانه در کنار هم زندگی کرده بودند هر دو در سکوت در اتاقی نشسته بودند. مرد مشغول مطالعه روزنامه بود و زن بافندگی میکرد. ناگهان مرد نگاه عمیقی به همسرش انداخت و به او گفت: «عزیزم، دقیقاً با آنچه فکر میکنی موافق هستم.» این نمونهای است از درک و صمیمیت و نزدیکیای که باید بین زوج موفق باشد. اگر پسر و دختری در دوستی، صمیمیت و درک یکدیگر رشد میکنند، این نشانۀ خوبی است از تأیید الهی برای ازدواج آنها.
۸- رعایت اصل احترام در روابط زوجین نسبت به یکدیگر (افسسیان ۵:۳۳؛ اول پطرس ۳:۷).
در کنار صمیمیت و دوستی، حفظ احترام متقابل برای دو نفری که میخواهند زندگی مشترکی را با هم آغاز کنند بسیار ضروری است. راههای نشان دادن این احترام مختلف است و در اینجا نمیتوان به همه اشاره کرد، بنابراین تنها به برخی از آنها اشاره میکنم:
یکی از جلوههای احترام این است که زوجین بتوانند یکدیگر را همانطور که هستند بپذیرند. وقتی کسی را بهعنوان برکتی بزرگ و هدیهای مبارک از جانب خدا برای زندگی خود میپذیریم، به او احترام گذاشتهایم.
یکی دیگر از راههای احترام گذاشتن به طرف مقابل، رعایت اصول ادب و آدابِ معاشرت در رابطه با اوست.
از دیگر نشانههای احترام این است که به اعتقادات و طرز تفکر او با دقت و رغبت گوش دهیم و سعی کنیم دیدگاههایش را درک نماییم.
ضمناً باید از حرکات و رفتارهای ناشایستی چون توهین کردن، خوار شمردن، مسخره نمودن، محکوم کردن، غیبت نمودن، بدقولی کردن، فاش کردن اسرار، خشونت، تحمیل عقیده یا رفتارهای مرد یا زنسالارانه جداً پرهیز کرد.
خودجوش بودنِ چنین احترامی علامت مثبتی است از تأیید و هدایت الهی برای پیوند مشترک.
۹- کسب آرامش الهی و اطمینان قلبی (اشعیا ۲۶:۳، امثال ۱۶:۱-۳ و ۹، ۱۹:۲۱؛ کولسیان ۳:۱۵؛ فیلیپیان ۴:۷).
منظور حالتی روحانی است که در نتیجه زندگی در حضور خدا بدست میآید. در تصمیمگیری برای ازدواج همیشه بین اراده خدا و اراده انسان تنش وجود دارد و چنین تنشی آرامش فرد ایماندار را بهم میزند. ولی ایمانداری که با خدا ارتباط صمیمانه دارد و در حضور او انتظار کشیده، از روح خدا پر است، از آرامشی الهی برخوردار است که در او یقین و اطمینان ایجاد میکند.
در کولسیان ۳:۱۵ پولس میگوید: «آرامش خدا بر دلهایتان مسلط باشد». کلمه مسلط در زبان یونانی در اشاره به داور مسابقهای بکار میرود که سوت در دست دارد و در میدان مسابقه نتیجه نهایی را تعیین میکند. داشتن آرامش درونی و قلبی بدین معناست که داوری که در درون ماست رأیِ تغییرناپذیرِ خود را صادر کرده و بدین ترتیب شخص مطمئن است که تصمیمش صحیح و تحت اراده خداست.
۱۰- عشق و علاقه نسبی (آخرین و مهمترین عامل) (کتاب غزل غزلها را در مورد ارتباط عاشقانه زوجین با آنچه اول قرنتیان ۱۳:۴-۸ در مورد عشق و محبت میگوید مقایسه کنید.)
خللناپذیر بوَد هر بنا که میبینی
مگر بنای محبت که خالی از خلل است.
مطمئناً از خود میپرسید حال که عشق و علاقه مهمترین عامل تشخیصِ هدایت الهی است، چرا آخر از همه آمده است! پاسخ این است که تصمیمگیری شما برای ازدواج نخست باید از ۹ فیلترِ بالا عبور کند و امتحان خود را پس بدهد، و تنها آن وقت است که میتوانید به خود اجازه دهید درگیر عشق و مسائل عاطفی شوید. متأسفانه اکثر جوانان ابتدا عاشق میشوند و سپس میخواهند طرف مقابل را بشناسند و از دیگر مراحل عبور کنند. اغلب این گونه افراد درگیر عشق کور شدهاند. درخواست ما از جوانان ایماندار این است که با هوشیاری و درک و فهم و با چشمانی باز عشق را به قلبشان بپذیرند.
بنابراین من نیز با پولس همدعا میشوم و میگویم: «برای این دعا میکنم تا محبت شما در معرفت و کمال فهم بسیار افزونتر شود» (فیلیپیان ۱:۹).
میگویند: "قبل از ازدواج چشمانت را خوب باز کن، ولی بعد از ازدواج کمی آن را ببند" (یعنی پذیرش و گذشت و تحمل داشته باش)!
ضمناً عشق واقعی در زندگی یک مسیحی رو به رشد است. ابتدا ممکن است شعلهای کوچک باشد ولی به مرور زمان شعلهورتر میشود و آتشی نیرومند میگردد. بنده زوجهایی را میشناسم که سالهای دراز وفادارانه در کنار یکدیگر زیستهاند و عشقشان با گذشت ایام عمیق و ریشهدارتر شده است. در دیویدیهای ازدواج ۳۰ نوع مفهوم عشق و محبت از دیدگاه کتابمقدس بیان شده است که در مقاله شماره قبل به ۱۵ مفهومِ آن اشاره شد.
دعای من این است که همه کسانی که در پی ازدواج موفق هستند با استفاده از راههایی که در بالا ذکر شد بتوانند ارادۀ خدا را در ٫مورد این امر مهم بفهمند، و کسانی نیز که ازدواج کردهاند با حفظ اصول فوق به استحکام و بنای خانواده مسیحی یاری رسانند. آمین.