You are here

چرا عصبانی می‌شویم‌؟

زمان تقریبی مطالعه:

۴ دقیقه

 

عصبانیت چیست‌؟ چرا عصبانی می‌شویم‌؟ ریشه خشم و عصبانیت در چیست‌؟ کتاب‌مقدس چه دیدگاهی نسبت به آن دارد؟ بهترین واکنش در مقابل آن چیست‌؟

اینها سؤالاتی است که هر بار که عصبانی می‌شویم‌، برایمان مطرح می‌شوند. ما باید با اطرافیان خود ارتباط بر قرار کنیم‌. برای ایجاد ارتباط‌، باید تفاهم و درک متقابل ایجاد نماییم‌. دشمنِ برقراری تفاهم و ارتباط‌، عصبانیت است‌. با عصبانیت به هیچ تفاهم و ارتباطی دست نخواهیم یافت‌. اما چرا اصلاً عصبانی می‌شویم‌؟

چرا عصبانی می‌شویم‌؟

عصبانیت احساس قوی نارضایتی است‌. وقتی از چیزی خوشمان نمی‌آید، عصبانی می‌شویم‌. خشم نشان دادن نارضایتی است‌. این احساسْ تولید انرژی می‌کند، و این انرژی ما را وامی‌دارد تا کاری انجام دهیم‌. نتیجۀ این کار ممکن است مثبت یا منفی باشد.

عصبانیت نتیجۀ کلافگی است . وقتی بر سر راه خود مانعی می‌بینیم‌، دچار حالت کلافگی می‌شویم‌. این کلافگی ما را عصبانی می‌کند. با انرژی حاصل از عصبانیت‌، می‌کوشیم مانع را از سر راهمان برداریم‌.

عصبانیت می‌تواند نتیجه خودمحوری باشد. عصبانی می‌شویم چون می‌خواهیم حرف خودمان را به کرسی بنشانیم‌. فکر می‌کنیم که حرف باید حرف "من‌" باشد. اکثر اختلافات میان زن و شوهرها به‌خاطر همین است‌. خواست "من" باید اجرا شود! آنقدر لجبازی می‌کنیم تا اینکه حرف خودمان پیش برود. ما اسیر "خودمان‌" هستیم‌.

عصبانیت در بسیاری از موارد، ریشه در سرخوردگی‌ها، محرومیت‌ها، تنبیه‌ها، و تهدیدهایی است که در دوران کودکی بر ما وارد آمده است‌. کودک ادامه زندگی و امنیت خود را در والدین خود می‌بیند. حتی اگر آنها او را بیجا تهدید و تنبیه کنند، به او زور بگویند، و حقش را پایمال کنند، مجبور است سکوت کند و برای جلب محبت و حمایت آنان‌، دم بر نیاورد. او در درون خود احساس خشم می‌کند، اما چاره‌ای جز سرکوب کردن و فروخوردن خشم خود ندارد. انرژی که از چنین خشمی ناشی می‌شود، برای سالیان دراز در درون کودک ذخیره می‌شود بدون اینکه راهی برای بیرون جهیدن آن وجود داشته باشد. اما همین کودک‌، وقتی بزرگ شد و توانست سر پای خود بایستد، حس نیرومند خشم خود را متوجه دیگران می‌سازد. او بدون اینکه خودش هم متوجه باشد، خشم خود را بر سر همسر، فرزندان‌، همکاران‌، و هر کس دیگری که با او ارتباطی نزدیک داشته باشد، خالی می‌کند.

نتایج عصبانیت‌:

کینه‌. بسیاری از اوقات از یافتن علت کینه‌مان نسبت به شخص معینی عاجزیم‌. نمی‌دانیم چرا از او کینه داریم‌. می‌کوشیم خود را از این کینه آزاد کنیم‌. دعا می‌کنیم که خدا ما را از کینه‌مان نجات دهد. اما غافلیم از اینکه ریشه این کینه‌، در خشمی است که وجودمان به‌صورت مزمن نهفته است‌. تا عصبانیت رفع نشود، کینه سر جای خود خواهد بود. خشم مزمن ما باید علاج شود.

کلافگی‌، بغض‌، دشمنی‌، حس انتقام‌. اینها همه در اثر خشمی است که در درون ما انبار شده‌، خشمی سرکوب‌شده‌.

تمسخر دیگران‌، متلک‌پرانی‌، ریشخند، انتقادهای طنز آلود و تحقیر دیگران‌، اینها هم می‌توانند ناشی از خشم درونی باشد. وقتی نمی‌توانیم عمل کسی را به شکل دیگری تلافی کنیم‌، به تمسخر و انتقادات طنزآلود، یا به‌زبان عامیانه‌، "فیلم کردنِ" دیگران متوسل می‌شویم‌.

خجالت‌ و ابراز فروتنی کاذب هم می‌تواند در اثر خشمِ سرکوب‌شده باشد.

خشم را چگونه چاره کنیم‌؟

اجازه ندهیم خشم‌مان ما را به تندی و ناسزاگویی و پرخاشگری و اعمال دیگری بکشاند. کلام خدا می‌فرماید:‌‌ «خشم گیرید و گناه مورزید. خورشید بر غیظ شما غروب نکند. ابلیس را مجال ندهید» (افسسیان ۴:‏۲۶ و ۲۷). باید تا پیش از خاتمه روز، خود را از خشمِ آن را آزاد کنیم‌. خشم امروز را تا فردا با خود حمل نکنیم‌.

خشم خود را فرونخوریم‌. آن را نپوشانیم‌. سرکوب نکنیم‌. ما مسیحیان چون می‌دانیم که عصبانی بودن یا عصبانی شدن ناپسندیده است‌، می‌کوشیم خشم خود را فروخوریم‌. نتیجۀ این کار چیزی نیست جز اینکه انرژی ناشی از آن در جایی دیگر و بر سر کسی دیگر تخلیه شود.

با حقیقت شجاعانه روبرو شویم‌. بپذیریم که عصبانی هستیم‌. انکار نکنیم‌. بپذیریم که در درونمان مسأله‌ای هست که باعث خشم ما است‌.

در گام بعدی‌، بکوشیم با خودکاوی‌، ریشه خشممان را بیابیم‌. هیچ‌کس بهتر از خودمان نمی‌تواند به ما کمک کند. به دوران کودکی برگردیم‌. رفتار والدین و اطرافیانمان را بررسی کنیم‌. محرومیت‌ها، بی‌عدالتی‌ها، و فشارهایی را که در اجتماع بر ما وارد آمده‌، بررسی کنیم‌. شاید ریشۀ خشممان در آنجا باشد. پیدا کردن ریشه‌، کمک زیادی به آرام‌شدن و یافتن راه چاره می‌کند.

آنگاه با خشم خود، به حضور خداوند بیاییم‌. بسیاری از اوقات‌، حاضر نیستیم حتی در دعا هم خشم خود را اعتراف کنیم‌. اما سرایندگان مزامیر خشم و نارضایتی خود را به خدا اعتراف می‌کردند. آغوش مهربان و آرام او بهترین جایی است که می‌توانیم خشم خود را بروز دهیم و خود را تخلیه کنیم‌. در حضور او ریشۀ خشم خود را تجزیه و تحلیل کنیم‌. از او بخواهیم که زخم‌های مزمن و دیرینۀ روح و روان ما را التیام ببخشد. چون او فرمود:‌ «بیایید نزد من‌، ای تمام ... گرانباران و من شما را آرامی خواهم بخشید» (متی ۱۱:‏۲۸). او کسانی را که به‌خاطر ستم‌ها و بی‌عدالتی‌های این زندگی‌، بار گران خشم را به‌دوش می‌کشند، آرامی خواهد بخشید.

و بالاخره‌، خشم خود را نزد یکدیگر نیز اعتراف کنیم‌. به‌جای فروخوردن و پنهان کردنِ خشم‌، و به‌جای بروز آن به‌صورت فریاد و ناسزاگویی و پرخاشگری و کارهای دیگر، بهتر است وقتی احساس می‌کنیم که شعله‌های خشم در وجودمان در شرف زبانه‌کشیدن است‌، به شخص مقابل با آرامی بگوییم‌:‌ «من الان عصبانی هستم‌. اجازه بده در این مورد بعداً صحبت کنیم‌.» مردم تا حد زیادی منطقی هستند و حرف شما را خواهند پذیرفت‌.

باشد که خداوند ما را در ریشه‌یابی خشم‌مان و برطرف کردن منطقی و تدریجی آن یاری دهد. آمین‌.