You are here

تأملاتِ روحانی/۲

زمان تقریبی مطالعه:

۱ دقیقه

تاریخ تولد تازه

در پیچ و خم زندگی روحانی

در لابلای همۀ پرسش‌ها و زمان‌ها

در تعیین مأخذ، در سنجش مقام

تاریخ "تولد تازه" اولین سؤال است!

"کِی از سر نو تولد گشتی"

"کجا دوباره مولود شدی؟"

لیک ...

ایستادم در برابر خداوندم، شرمسار،

و چشمانش که چون شعلۀ آتش بود، پرسید‌:

"کِی مُردی؟

تاریخ مصلوب شدنت کدام است؟"

(مژده)

 
 

تو رحیمی تو عزیزی

تو رفیعی تو شفیعی

تو شکوهی تو جلالی

تو صدایی تو ندایی

تو شکوفۀ نوبهاری تو عطر گل‌های جهانی

تو شهد گل‌هایی تو شیرۀ جان‌هایی

تو پارسایی و راستایی تو محبوب همگانی

تو مرهم دردهایی تو قوت مستمندانی

تو خدایی و عزیزی تو رفیق و یارِ مریضی

تو بهاری و تابستانی جدا از خزان و زمستانی

تو ربی و ربانی تو رهی و رحمانی

تو خداوند خدایی تو رهانندۀ جان‌هایی

(دیانا امیرخانیان)

 

اگر کوهی که در مقابل توست، صعب‌العبور است،

خداوند آن را با تو خواهد پیمود!

اگر بار مسئولیت بر دوشت سنگینی می‌کند،

و حمل آن برایت دشوار می‌نماید؛

اگر راه سخت است

و پیمودنش محال می‌نماید...

بدان که ایمان کوه‌ها را منتقل می‌کند!

و کاری نیست که خداوند نتواند بکند!

امروز شروع کن، با ایمان قدم به جلو بگذار،

تا رؤیاهایت جامۀ تحقق به تن کند!

(هلن استانیررایس)

 
 

سلام خدمت خاله‌جان‌های پر محبت و دوست داشتنی عزیزم امیدوارم حال یک و یکِ شماها خوب باشد حال همگی ما خوب است.و مشکل بزرگی نداریم و امیدوارم شماها مشکلات را بتوانید تحمل کنید

 

توجه! توجه!

آنهایی که من را دوست دارند می‌خواهم شماها را با یک آدم خوب بنام عیسی آشنا کنم اما او انسان معمولی نیست او فرستاده از طرف خداوند است او به‌خاطر گناهان من و تمام مردم دنیا بر روی صلیب زجر کشید و مُرد او چون فرستادۀ خدا بود پس از سه روز زنده شد و به میان مردم آمد و سپس به خواست خدا به آسمان‌ها رفت. آلان ۱۹۹۵ سال از تولد او می‌گذرد ولی او هنوز زنده است و تا زمان آخرت در آسمان‌ها می‌باشد و در این دنیا ملیاردها انسان به‌دنیا آمده‌اند و از این دنیا رفتند ولی او هنوز زنده است و حتی دکترها و دانشمندان و پادشاهان آمده‌اند و رفته‌اند هرکسی به او ایمان بیاورد و کارهای بد نکند و کارهای خوب بکند از این دنیا و آخرت لذت خواهد برد.

(میلاد)

 

یک پسر ۸ ساله سال گذشته زندگی خود را در آلمان به مسیح سپرد. او که غیرت زیادی برای بشارت دارد، برای خاله‌های خود نامه‌ای نوشته تا مسیح را به ایشان معرفی کند. کاش ما بزرگ‌ترها هم می‌توانستیم به این سادگی شهادت بدهیم!!!

 

اعمال ما تبدیل به عادت می‌شوند!

عادت‌ها، شخصیت ما را شکل می‌بخشند!

و شخصیت ما نیز سرنوشت ما را شکل می‌بخشد!

پس مراقب اعمال خود باشیم!

 

مَثَل غازها

در پاییز آینده هنگامی که غازها به‌طرف جنوب کوچ می‌کنند، به پرواز آنها توجه کنید که چگونه به‌صورت عدد "7" با هم حرکت می‌کنند. شاید توضیح علم برای توجیه و لزوم این نحوۀ پرواز، برای شما خالی از شگفتی نباشد؛ حرکت بال‌های هر پرنده، باعث ترفیع پرنده‌ای که بلافاصله در پشت سر وی قرار دارد، می‌گردد، به‌طوری که در مقایسه با حرکت مجزای هر پرنده، پرواز ?هفت مانند? آنها، ۷۰٪ به سرعت و تسهیل پرواز آنها می‌افزاید.

هنگامی که غازی از این شکل "7" پروازی خارج می‌شود، بلافاصله اُفت می‌کند و مقاومت هوا را احساس می‌کند. لذا فوراً به آن ترتیب باز می‌گردد تا از مزیتِ قدرتِ پروازِ پرندۀ جلویی استفاده ببرد. وقتی که غازی که رهبری گروه را به عهده دارد خسته می‌شود، به عقب چرخ می‌زند و غاز دیگری جایگزین وی می‌شود.

وقتی که غازی بیمار یا زخمی می‌شود و از شکل "7" پروازی خارج می‌گردد، یک یا دو غاز دیگر به همراه او به پایین پرواز می‌کنند و وظیفۀ کمک و محافظت او را به عهده می‌گیرند. آنها تا زمانی که آن غاز قادر به پرواز مجدد گردد و یا بمیرد، با او می‌مانند و بعد از آن دوباره یا به گروه خود یا به گروه دیگری که به آن مقصد کوچ می‌کنند، ملحق می‌شوند و به پرواز خود ادامه می‌دهند.

کسانی که هدف مشترک و مقصد مشابهی دارند، با همبستگی و هماهنگی، نه تنها به سرعت حرکت خود اضافه می‌کنند، بلکه کوشش‌های همسفرانشان باعث تسریع قوت و تشویق آنان می‌گردد.

حکمت غازها به ما درس اتحاد و همبستگی را می‌آموزد و ما را تشویق می‌کند که در خطرها کنار هم بایستیم و در مسئولیت‌ها بارهای سنگین یکدیگر را تحمل کنیم.

اقتباس از انگلیسی- مژده

 
 

من دانۀ گندم خدا هستم. باشد که زیر دندان‌های حیوانات وحشی آسیاب شوم تا اینکه به نان سفید مرغوبی تبدیل شوم که متعلق به مسیح است.

ایگناتیوس اسکندریه

 

خدا موجوداتی متحد‌الشکل خلق نمی‌کند. هر انسانی موجودی متفاوت است و نمایانگر قوۀ خلاقیت خدا می‌باشد. اگر ما می‌خواهیم همسایگان خود را چون خودمان محبت کنیم، باید آنها را همانگونه که هستند بپذیریم.

هنری فهرن

 

ما مسیحیان شبیه گروهی غاز هستیم که هر یکشنبه به جلسات کلیسایی می‌آیند و در آنجا با شور و شوق در مورد پرواز سخن می‌گویند و سپس مجدداً با پای پیاده به منزل باز می‌گردند.

تیم هنسل

 

هنگامی که برای معالجۀ نوعی بیماری استخوانی تحت درمان بودم در کتابی جمله‌ای خواندم که شدیداً مرا تحت تأثیر قرار داد. "سلول‌های بافت استخوانی نیز چون دیگر بافت‌های زندۀ بدن پیوسته در حال ترمیم و نابودی و بازپدیدآیی هستند."

به‌نظر می‌رسد که این واژه‌ها نه تنها در مورد بدن ما بلکه در مورد تأکید پیوسته مسیحیت در مورد شکستگی نفس و انکار خود نیز صادق می‌باشد. توجه کنید! به گناهان‌تان اعتراف نمایید! گناهکار بودن خود را تصدیق کنید! من از تکرار پیوستۀ این روند خسته شده بودم و تحمل ادامۀ راهی را که در پیش بود نداشتم.

اما در جمله‌ای که خواندم واژۀ "زنده" عمیقاً بر من تأثیر گذاشت. این بافت‌های زنده هستند که پیوسته نابود می‌شوند و از نو زاده می‌شوند. تا زمانی که رابطۀ من با خدا رابطه‌ای زنده است، به‌نظر می‌رسد که این واقعیت زیست‌شناختی خاطر نشان می‌سازد که فرآیند شکستگی و اضمحلال نیز بخشی از رابطۀ من با خدا را تشکیل می‌دهد. اعتراف به گناه و تصدیق تقصیر خویشتن از تجدید حیات جداناپذیرند..... بدون پاکسازی و هَرس، رشدی نخواهد بود و بدون مرگ تولد جدید ممکن نیست.

الیزابت شریل

 

روزی شخصی هنگام گفتگو با کلارا بارتون بنیانگذار صلیب سرخ آمریکا، عمل زشتی را که شخصی در مورد بارتون مرتکب شده بود، به او یادآوری نمود اما او به‌گونه‌ای رفتار کرد که گویی هرگز چیزی در مورد این موضوع نشنیده است. دوست وی از او سؤال کرد‌: "این موضوع را به‌یاد نمی‌آوری؟" بارتون پاسخ داد‌: "نه، من فقط این موضوع را خوب به‌یاد می‌آورم که این اتفاق را فراموش کرده‌ام."