You are here

تأملات روحانی/۳۷

زمان تقریبی مطالعه:

۱ دقیقه

تو صیاد مردم خواهی شد

عیسی خود این را به من گفت

تور ماهیگیری را زمین گذاشتم و به‌دنبال او رفتم

تنها به‌خاطر حرف او این جرأت را پیدا کردم

که همه چیز را رها کنم و به‌دنبال او روم

«تو صیاد مردم خواهی شد»

عیسی خود این را به من گفت؛

و من ترس‌ها و شک‌هایم را به زمین گذاشتم

و از مخفی‌گاه خود بیرون آمدم.

پطرس آن قیام‌کرده را دید؛

و خاکروبۀ وجود خود را به دست‌های سوراخ شده و معجزه‌آسای او سپرد؛

و عیسی از آن خاکروبه، صخره را بنا کرد.

آیا خروس برای تو هم بانگ می‌زند

که تو هم مثل پطرس قهرمان ایمان نیستی؟

امّا عیسی تو را انتخاب کرده،

امروز آن قیام‌کرده را ببین؛

امروز قلباً او را ملاقات کن؛

و رفته، خانۀ او را بنا نما.

ناتالی یوسف‌نژادی

 
 

همیشه در مقابل صلیب مسیح اولین گناهکاری که محتاج بخشش و آمرزش است، خود ما هستیم.

اگر خدا را در نهایت ناظر، حاکم و مالک زندگی خود ندانیم، تمامی تلاش‌های ما برای توجیه دردها، شکست‌ها، مصائب و رنج‌هایمان به مثابۀ اعتراف ما به حاکمیت انسان بر زندگی‌مان خواهد بود.

نادر فرد

 

یکی از دشوارترین وظایف انسانی، محکوم نکردن دیگران است. درواقع، قضاوت‌های محکوم‌کنندۀ ما متأثر از تعصباتمان هستند که گاه حتی از حضور آنها که عمیقاً در وجودمان ریشه دوانیده‌اند، آگاه نیستیم. ما براین باوریم که به‌راحتی می‌توانیم با افراد دیگر از زمینه‌های متفاوت مذهبی، نژادی و همچنین با تنوع ایده‌های مختلف اشخاص کنار آییم. اما گاه در عمل با بیان واژگان عاری از تعمق به نیشخند جهان‌باورهای دیگران می‌پردازیم و در افکار خود آنان را محکوم می‌کنیم. بله، آنانی که با ما متفاوتند گاهی سبب حس ناامنی، عدم راحتی، شک و خصومت در ما می‌شوند. تنها آن هنگام که عشق بدون قید و شرط خدا را برای خود و دیگران باور کنیم می‌توانیم از گرداب محکوم کردن دیگران رها شویم چرا که عشق الهی خود مجال بروز به گوناگونی اشخاص داده است.

H.J.M.Nauwen

 
 

خداوندا،

از مهر و عشق چنان جانم را لبریز کن که چشمانم را نوری دیگر جز تو نبیند و گوش‌هایم را کلامی دیگر جز تو نشنود.

شهرزاد از سوئد

 
 

دعایی در آستانۀ سال نو

باشد که در این سال،

چندان روی سعادت ببینی که مسرور بمانی

چندان مشقت بینی که سخت‌گام بمانی

چندان محنت کشی که انسان بمانی

چندان امید داشته باشی که از دل سرودها بخوانی

چندان بکوشی که بیهوده نمانی

چندان آسوده باشی که آزاده بمانی

چندان ایمان داشته باشی که حقیقت را ارج نهی

و چندان مهر مسیح را به دل داشته باشی که خادمی شادمان بمانی.

اقتباس از انگلیسی

مژده شیروانیان